تاکنون نفت به خود چهار شوک نفتی دیده که آخرینش بحران و افت چشمگیر این روزها است. پیش از این نیز در سالهای ۱۹۸۶، ۲۰۰۸ و ۲۰۱۴ افتهای چشمگیر قیمتی رخ داده بود.
در یک نمای کلی عواملی، چون تضعیف تقاضا، افزایش عرضه از خارج از اوپک، تقویت دلار امریکا، فروکش کردن نگرانیهای جغرافیای سیاسی و فعالیتهای سفتهبازی در بازار کاغذی نفتی، ورود منابع غیرمتعارف نفتی همچون نفت شیل در امریکای شمالی، ماسههای نفتی در کانادا و کاهش تقاضا از مسیر پیشرفتهای منابع هیدروکربوری زیر لایههای نمکی در برزیل، توسعه تکنولوژی و فناوریهایی که منجر به کاهش مصرف سوختشده باعث شده تا افت قیمتها فشار زیادی به کشورهای تولیدکننده نفت به ویژه اوپک وارد کند.
اما به نظر میرسد بازار نفت در بحران اخیر و افت قیمتهای نفت در جهان با آمدن ویروس کرونا از مجموعه عواملی ترکیبیتأثیرپذیر شده که نسبت به سایر شوکهای نفتی به مراتب بیشتر بوده و آثار آن در صورت تداوم بیشتر، مخربتر خواهد بود.
هم اکنون به نظر میرسد عامل افت تقاضا از دو محل تکنولوژی خودروهای هیبریدی و اقتصاد جهانی کرونازده مشهود است، ضمن اینکه افزایش تولید از مسیر نفت شیل که در بحران ۲۰۱۴ نیز مؤثر بوده، مزید بر علت است، اما عامل سومی نیز مانند تجربه شوک ۱۹۸۶ در میان است که به نوعی عاملی سیاسی به شمار میرود.
این عامل سیاسی در واقع جنگی زرگری میان عربستان و روسیه است که هر یک ترجیح میدهند به شیوه «کبوترهای نفتی» بیش از آنکه به دنبال افزایش قیمت نفت باشند به دنبال حفظ بازارها هستند، اما در عمل رقابتی جدی برای به در کردن بازیگران جدید مانند نفت امریکا و تثبیت بازارهایی است که از کشورهایی مانند ایران تصاحب کردهاند.
«کبوترها» بر خلاف «بازهای نفتی» که به دنبال افزایش قیمت هستند، همواره به دنبال حفظ مشتریهای بینالمللی خود بودهاند.
عربستان دیروز بر خلاف مسیر ظاهری که در اوپک پلاس لحاظ کردهبود در عمل با نپذیرفتن کاهش تولید از سوی روسیه به افزایش تولید و رساندن سطح تولید خود به ۳ /۱۲ میلیون بشکه تا یک ماه آینده روی آورد که نشان میدهد این تغییرات در شرایط اقتصاد کرونازده میتواند ضربهای مهلک به نفت شیل امریکا بزند.
به این ترتیب به نظر میرسد که در یک مسیر کوتاه و میانمدت، کاهش نفت که به نام کرونا رقم خورده در عمل عاملی برای رکود در کشورهایی است که نفت کمتری میفروشند، ولی در عمل فروش نفت آنها در اقتصادشان نقش مهمی ایفا میکند.
هر چند که کاهش قیمت نفت در کشورهای تولیدکننده نفت (احتمالاً به غیر روسیه و عربستان) خودعاملی برای کاهش تقاضای کالاهایی خواهدبود که کشورهای تولیدکننده و صنعتی آنها را صادر میکنند و ابعاد پیچیده کاهش چشمگیر قیمت نفت در اقتصاد جهانی بسیار جدی نمود خواهد داشت و حتی در صورت گذر از بحران کرونایی اقتصاد نیز تا حدودی آثار خود را بر روی بازارهای جهانی نفتی و غیرنفتی خواهد گذاشت، زیرا بازگشت تجارت جهانی به حالت عادی بر خلاف تزریق سریع ترس کرونایی به سراسر جهان، بسیارکندتر خواهد بود.
بدیهی است هر چه گذر از بحران کرونا بیشتر طول بکشد، عمق بخشی و احتمال رکود جهانی بیشتر میشود، زیرا از یکسو تولیدکنندگان صنعتی با کاهش تقاضا روبهرو میشوند و از سوی دیگر کشورهای صادرکننده مواد خام (به خصوص نفت و فرآوردههای نفتی) نیز با کاهش قیمت نفت قدر خریدشان کمتر میشود.
پر واضح است که این آثار همان طور که در بالا گفته شد، نه فقط در کشورهای نفتی که بودجهشان به نفت و فرآوردههای نفتی وابسته است، بیشتر آسیب میرسد، بلکه به طور مشخص کشورهایی که قیمت تمامشده استخراج نفتشان بالا است نیز متأثر خواهند بود.
در این میان امریکا و شرکتهای شیل کانادا و امریکا با چنین سناریویی نخستین قربانیان این جریان خواهند بود که دیگر تولید و استخراج نفت برای آنها صرفه اقتصادی ندارد، بنابراین به نظر میرسد اقتصاد جهانی و در رأس آن امریکا بیش از همه تحتتأثیر سیاست نفت کرونازده قرار میگیرد و باید دید که آیا این سناریوی فعلی تا چه حد دوام خواهد داشت و آیا این سناریو به انتخابات امریکا خواهد رسید یا نه؟