سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: وقتی یک بیماری خطرناک شایع میشود اصل مهمی در میان مردم میدرخشد: خودمراقبتی. مراقب خودت هستی و سعی میکنی اصول خودمراقبتی را مراعات کنی یعنی در تماس با اشیا و محیطهای آلوده نباشی، اگر بیرون کاری نداری بیجهت در بیرون نباشی، اگر به خاطر ضرورتی وارد محیطهای آلوده شدی و در تماس با اشیای بیرون قرار گرفتی در اولین فرصت سعی کنی آن آلودگی را رفع کنی. خودمراقبتی به من یاد میدهد که چطور در فضاهای کوچکتر به زندگی خود ادامه دهم، چطور بسیاری از رفتارهای زائد و غیرضروری خود را حذف کنم. چطور زمانهایم را مدیریت کنم. اما خودمراقبتی در صورت مراقبت نکردن خود میتواند به یک بحران تازه تبدیل شود. چطور میتوانیم خودمراقبتی را به شکل صحیح در زندگیمان پیاده کنیم؟
اطمینان کنید ابزار خودمراقبتیتان درست کار میکند
وقتی میخواهیم از خودمان مراقبت کنیم پیش از هر چیزی باید از کارکرد صحیح ابزار مراقبتیمان اطمینان حاصل کنیم. مثل این است که من میخواهم شیشهای را تمیز کنم پیش از هر چیزی باید اطمینان حاصل کنم که دستمال من تمیز است. ابزار مراقبتی ما در این روزها چیست؟ ذهن ما ابزار قدرتمندی است و میتواند اطلاعات وسیعی را جمعآوری و تحلیل کند، اما واقعیت این است که اگر میخواهیم ذهن ما در این فضا کارآیی داشته باشد باید مدام چک کنیم که آیا ذهن کار خود را به درستی انجام میدهد یا نه. مثلاً در این روزها ذهن ما بسیار مستعد است که در دو دام «رفتارهای افراطی وسواسی» و «انکار و انفعال و مسئولیتگریزی» بیفتد.
دام اول اینگونه است: به نام مراقبت، ما را در دام وسواس گرفتار میکند. مثلاً تو هیچ وقت اطمینان حاصل نمیکنی که اشیا تمیز شدهاند و با این وسواس گرفتار گردابی میشوی که تمامی ندارد. نکند این بطری شیر را که شستم ویروسهای احتمالیاش کشته نشدند؟ گفتهاند ۳۰ ثانیه دستهایمان را بشوییم، اما حالا ایرادی ندارد برای اطمینان بیشتر دو سه دقیقه هم بشوییم و شما توجه کنید اگر افراد زیادی در دام این وسواسها بیفتند چه حاشیههای گریزناپذیری به وجود میآید؛ مثلاً فقط کافی است به افزایش مصرف آب توجه کنیم که میتواند بهشدت ذخایر آب شهری را کم کند یا مثلاً کسی بیرون رفته و حالا آمده و احساس میکند هرچه ویروس کرونا بوده روی لباس او جمع شده است. حالا لباسهایش را روی شوفاژ پهن میکند، اما با خودش میگوید از کجا معلوم ویروسها از روی شوفاژ بلند نشوند؟ بنابراین الکل زیادی را در فضای خانه اسپری میکند، باز خیالش راحت نمیشود و لباس را داخل ماشین لباسشویی میفرستد، اما هنوز لباس در ماشین لباسشویی دو سه بار دور نزده فکر دیگری به ذهنش خطور میکند: نکند وقتی بیرون بودم و نزدیکیهای بینیام را خاراندم ویروس به بینیام رفته باشد. سریع میرود دستشویی و از مجرای بینی، قرقره نمک میکند. جریان آب شور از طریق مجرای بینی وارد گلویش میشود و احساس میکند بخشی از این آب شور وارد بدنش شده است و دوباره زایش فکری دیگر: گند زدی! آمدی ابرویش را درست کنی چشمش را درآوردی. بدتر شد که! اگر ویروس در بینیات جا خوش کرده بود حالا دیگر کامل و تمامعیار وارد بدنت شده است.
پس مراقب باشیم که خودمراقبتی در عین حال که بسیار سودمند است در صورت مراقبت نکردن از وسواسی نشدن، میتواند به توده افکار و احساسهای آزاردهندهای تبدیل شود که فرد و افراد نزدیک به او را بهشدت شکنجه میدهد.
انکار واقعیت، امنیت نمیآورد.
اما یکی از آفتهای خودمراقبتی، افتادن از آن سوی بام است؛ یعنی در پیش گرفتن انفعال. برخی ذهنها وقتی در برابر مسئلهای قرار میگیرند و نمیتوانند آن را هضم کنند سعی میکنند خود را درگیر مسئله نکنند یا به عبارت دیگر آن را پاک کنند و نادیدهاش بگیرند. نادیدهانگاری و پشت کردن به مسئله آفت مهم خودمراقبتی است. گاهی ما سعی میکنیم با انکار مسئله، امنیتی کاذب برای خود ایجاد کنیم، درصورتیکه انکار و نادیده گرفتن مسئله میتواند تبعات سنگینی داشته باشد و فرد را در معرض رفتارهای پرخطر و نمایشی قرار دهد. همچنان که دنبال کردن وسواسی تلفات ویروس کرونا در کشور و مراجعه مکرر به آمارهای غیر مستند میتواند فرد را دچار وحشت و هراس کند. پشت کردن به مسئله و انکار تلفات هم میتواند به همان میزان خطرناک باشد، چون من میخواهم در کنار واقعیتی که افتاده یک واقعیت امنتر برای خود بسازم، اما این تلاش درواقع ساختن یک واقعیت موهوم است؛ واقعیتی که در آن تلفات ویروس انکار میشود؛ مثلاً فرد میگوید همه کسانی که این روزها به نام جانباختگان ویروس کرونا این سو و آن سو اعلام میشود دروغ است. همه این افراد، بیماری دیگری داشتهاند و حالا میخواهند مردم را با این چیزها بترسانند. مسلماً در اینجا تئوریهای بدبینانه هم پای کار میآید: همه اینها ترفندی است که مردم را در خانههایشان حبس کنند. همه این اتفاقات برای کنترل مردم است. به خاطر این است که مردم را وحشتزده کنند و با وحشت، جان مردم را بگیرند، وگرنه کدام ویروس؟! کدام کرونا؟! شما اصلاً چیزی دیدهاید؟! نه! به شما گفتهاند ویروس کرونا آمده و شما هم بدون اینکه چیزی دیده باشید دربست قبول کردهاید!
وحشتآفرینی و حسرتتراشی را از ذهنتان بگیرید
یکی از مهمترین مراقبتهایی که میتوانید از ذهنتان انجام دهید تا آرامتر به مواجهه با ویروس کرونا بروید این است: «تا آنجا که میتوانید زمان را از ذهنتان بگیرید. یعنی به جای اینکه مدام آیندهتراشی کنید و بگویید: «چه خواهد شد؟ نکند من هم ویروس کرونا بگیرم؟ نکند خدای نکرده جزو آن دو درصد باشم؟ من هنوز واقعاً زندگی نکردهام. تکلیف زندگی من چه میشود؟ نکند بچههایم یتیم شوند؟ بالاخره چه زمانی این ویروس شرش را کم میکند؟» کار و بار بهتری برای خودتان پیدا کنید. وحشتآفرینی و ایجاد ترس از طریق آیندهتراشی میتواند بسیار آسیبزا باشد. از طرف دیگر سعی کنید در دام گذشتهسازی هم نیفتید: «دیدید چه روزهای قشنگی داشتیم. چقدر راحت و بیدغدغه نفس میکشیدیم و متوجه نبودیم. چقدر راحت به همه چیز دست میزدیم. چقدر راحت در خیابانها میچرخیدیم. کاش آن روزها بود. کاش آن روزها نمیرفتند. کاش این روزها نمیآمد.» مراقب باشیم که ذهن میتواند با ساخت چنین الگوهایی ما را در دام حسرت و اندوه بیندازد. فایده این کارها جز حسرتتراشی و ایجاد حال بد چیست. واقعیت آن است که نه حسرت خوردن و نه ایجاد وحشت و ترس نمیتواند واقعیت را تغییر دهد. پس اگر این حسرتتراشی و وحشتآفرینی فایدهای ندارد -بهتر است بگوییم بهشدت آسیبزننده است- چرا ما مدام دست به این کارها میزنیم؟ آگاه باشید و اجازه ندهید که ذهنتان عرصه را با الگوهای اشتباه فکری بر شما تنگ کند. اینطور بگوییم موقعیت، شما را آزار نمیدهد. مکان یا زمانی که در آن قرار گرفتهاید عامل آزار نیست، بلکه ذهن، عرصه را با نپذیرفتن موقعیت از طریق وحشتآفرینی و حسرتتراشی بر شما تنگ میکند، بنابراین من یا شما احساس خفگی میکنیم. این روزها ما بیشتر از آنکه مراقب کرونا باشیم باید مراقب بازیهای ذهنمان باشیم وگرنه ما بازیخورده ذهن وحشتآفرین و حسرتتراش خواهیم شد.