به گزارش جوان آنلاین، غلامرضا صادقیان، سردبیر روزنامه جوان در کانال تلگرامی خود نوشت: مولانا چه در مثنوی شریف و چه در دیوان کبیر، پیامبر گرامی اسلام را پدر امت اسلامی و شفا دهنده آنان مینامد.
قال رسول الله: یا علی انا و انت ابوا هذه الامه.
رسول خدا گفت: ای علی من و تو پدران این امت هستیم.
مولانا اصل هبوط را نیز برای زاری و گریه بندگان در برابر جبروت خدا میداند.
بهر گریه آمد آدم بر زمین
تا بود گریان و نالان و حزین
آدم از فردوس و از بالای هفت
پای ماچان از برای عذر رفت
تو چه دانی ذوق آبدیدگان
عاشق نانی تو، چون نادیدگان
از منظر مولانا آدمی یا جبروت پروردگار را درک کرده است و همواره با چشمتر در میدان خداپرستی است یا خدا را ندیده و همچون نادیدگان دنبال یک لقمه نان برای پرکردن شکم خویش است.
پس بدان این اصل راای اصلجو
هر که را دردست او بردست بو
هر که او بیدارتر پردردتر
هر که او آگاهتر رخزردتر
گر ز جبرش آگهی زاریت کو؟
بینش زنجیر جباریت کو؟
چون تو جبر او نمیبینی مگو
ور همی بینی نشان دید کو؟
در دیوان کبیر لطیفترین غزلی که به این نظرگاه مولانا اشاره دارد، همانی است که با این روزهای بیماری و بارانی عجین است.
ای فصل با باران ما بر ریز بر یاران ما
چون اشک غمخواران ما در هجر دلداران ما
ای چشم ابر این اشکها میریز همچون مشکها
زیرا که داری رشکها بر ماه رخساران ما
این ابر را گریان نگر وان باغ را خندان نگر
کز لابه و گریه پدر رستند بیماران ما
ابر گران، چون داد حق از بهر لب خشکان ما
رطل گران هم حق دهد بهر سبکساران ما
بر خاک و دشت بینوا گوهرفشان کرد آسمان
زین بینوایی میکشند از عشق طراران ما
این ابر، چون یعقوب من وان گل چو یوسف در چمن
بشکفته روی یوسفان از اشک افشاران ما
یک قطرهاش گوهر شود یک قطرهاش عبهر شود
وز مال و نعمت پر شود کفهای کفخاران ما
باغ و گلستان ملی اشکوفه میکردند دی.
زیرا که بر ریق از پگه خوردند خماران ما
بربند لب همچون صدف مستی میا در پیش صف
تا بازآیند این طرف از غیب هشیاران ما