کد خبر: 997016
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۲:۳۰
آیا در ارزشگذاری آدم‌ها حرف و عمل‌مان یکی است؟
شما در اعتباربخشی به دیگران، بها دادن به دیگران و انتخاب آنان به چه چیزی اهمیت می‌دهید. فرض کنید برای دخترتان خواستگار آمده است، ملاک شما برای انتخاب چیست؟ اگر برای تحقیق محلی بروید چه مواردی را ملاک قرار می‌دهید؟ اینکه پسر کجا کار می‌کند؟ چقدر درآمد دارد؟ پدرش چقدر دارایی و ملک دارد؟ یا همین که اسم دکتر، مهندس یا تاجر را یدک بکشد کافی است؟
مرضیه بامیری
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: این روز‌ها تفکیک این دو مقوله کار دشواری است و اغلب افراد دنبال هر دوی این ایده‌آل‌ها هستند. یعنی کسی که اسم و رسمی دارد و البته نان در سفره‌اش نیز قابل توجه باشد ولی قرار به انتخاب باشد کدام در اولویت است؟ آیا همین که یک پسر از خانواده‌ای اصیل باشد و به قول بزرگ‌تر‌ها سر سفره پدر و مادر بزرگ شده باشد برای شروع زندگی کافی است یا باید پول هم در بدو زندگی به وفور باشد؟ مثال‌هایی از این دست فراوان است...

کدام را انتخاب می‌کنید، پول یا اخلاق؟
شما رئیس بانک هستید و قرار است با تعدادی از درخواست‌های وام موافقت کنید. ملاکتان برای انتخاب چیست؟ فردی که فرهنگی است، نام نیک دارد و شهره شهر است، اما وضع مالی چندان مناسبی ندارد. تضمینی برای پرداخت اقساط ندارد. حتی ضامن‌ها هم از صنف خودش هستند، محترم اما... در مقابل یک مشتری دارید که پولدار است. نیازی به ضامن ندارد و پدرش بانک را روی حساب پر و پیمان خودش می‌چرخاند. یا منسوب به افراد پولدار شهر است. شما به کدام یک وام می‌دهید؟ به ضامن بازگشت سرمایه بدون تماس‌های مکرر یا به اخلاق که ضامن اصلی پرداخت اقساط است؟

حق دارید گیج شوید پرسش دشواری است، زیرا اغلب ما تمام عمر شعار می‌دهیم که اخلاق بالاتر از پول است، اما وقتی پای عمل می‌رسد مردد می‌شویم. ما هر روز در زندگی گرفتار این تصمیم و انتخاب‌ها می‌شویم و انتخاب هم در اغلب موارد مشترک و قابل درک است.

اگر شما همزمان با یک فرد پولدار به عنوان راننده مواجه شوید هر دو ماشین دربست بخواهند یکی استاد دانشگاه و یکی تاجر کدام را انتخاب می‌کنید؟ اگر شما معلم باشید به شاگرد یک کارگر که درسش خوب است، اما کس و کاری برای پیگیری اوضاع ندارد و کاری با مدرسه هم ندارد بها می‌دهید یا یک شاگرد که پدرش رئیس بانک است و می‌تواند به شما وام سفارشی بدهد؟

اگر یک غریبه از شما نان خارج از نوبت بخواهد و یک مرد پولدار برای کارگر‌های ساختمانش به روال هر روز نان بخواهد به کدام بها می‌دهید؟ اگر شما یک دکتر یا پرستار باشید. در شرایط مشابه دو بیمار بیاورند یکی اسم و رسم‌دار، پولدار و مشهور و دیگری بی‌نشان، اما شریف، کدام در اولویت است؟ به کدام بیمار رسیدگی بهتری می‌کنید و سقف خدمات برایش ارائه می‌نمایید؟

شما یک تکنسین تأسیسات! اگر همزمان دو مشتری داشته باشید که یکی پولدار باشد و بی‌چانه دستمزد بدهد و شاید هم انعام و دیگری یک مرد محترم باشد که کل محله روی سرش قسم می‌خورند، اما همان دستمزد عرف را شاید با دو روز تأخیر بدهد شما به کدام بها می‌دهید؟

اگر قرار باشد استعدادیابی کنید و از میان دانش‌آموزان یک مدرسه کسانی را برای مسابقات انتخاب کنید چقدر ملاکتان پول و نام والدین است و چند درصد نگاه بدون تبعیض و فقط از سر استعداد برتر؟

باز هم سؤال قدیمی علم بهتر است یا ثروت؟
این‌ها فقط تعدادی از انتخاب‌های ما آدم‌هاست. ما که شعار می‌دهیم اصالت مهم‌تر از پول است، اما به وقت عمل برعکس عمل می‌کنیم. ما که تمام عمر توی گوش فرزندانمان می‌خوانیم علم بهتر از ثروت است حتی اگر خودمان مخالف این نظریه باشیم ولی پای عمل که می‌رسد در زندگی ثروت ملاک انتخابمان می‌شود. ما برای تحصیل فرزندانمان سرمایه بزرگی خرج می‌کنیم، کنکور و دانشگاه را پشت سر می‌گذاریم تا به مرحله مهم کاریابی و اشتغال می‌رسیم. اینجاست که در اغلب موارد مدرک تحصیلی خیلی به کار نمی‌آید. چیزی که مهم است داشتن یک اسم (پارتی) پشت اسم فرزندتان است. باید گوشی را برداریم و به هر مدیر با هر رتبه‌ای که می‌شناسیم التماس برای استخدام کنیم، هر چند موقت سفارش کند. تنها چیزی که مهم نیست مدرک است که در آخرین مرحله استخدام مورد ارزیابی و راستی آزمایی قرار می‌گیرد آن هم در حد تشریفات اداری. حالا اصالت مهم است یا نام، شهرت و پول؟

اگر کسی پولدار باشد و به قول امروزی‌ها همه چیز تمام کسی نمی‌پرسد این‌همه ثروت را از کجا و از کدام راه به دست آورده، کسی از اصالت خانواده‌اش نمی‌پرسد. تعداد دفعات زندان رفتن برادرش مهم نیست، طلاق خواهرش مهم نیست. همین که پول دارد کافی است. حتی اگر اختلاس کرده باشد. کافی است تا او را از تمام خطا‌ها مبرا کنیم. به او احترام می‌گذاریم و حتی اشتباهاتش را که دیدیم به روی خودمان نمی‌آوریم. همین که عموی فلانی آدم اسم و رسم‌داری است بس است. اینکه تمام ارث خانواده‌اش یک روز به او می‌رسد کافی‌است. پای اصالت را وقتی وسط می‌کشیم که پول در میان نباشد. پسر‌ها وقتی عاشق می‌شوند به دو صورت او را به خانواده معرفی می‌کنند. بعضی می‌گویند خانواده‌اش آدم‌های خوبی هستند یا می‌گویند خیلی پولدار است. یعنی ما انسانیت و اصالت را در حد داشتن یک زندگی لاکچری تنزل داده‌ایم.

اصالتی که یاد ما داده‌اند با این‌ها فرق می‌کند. ما با مردانی در محله‌مان بزرگ شده‌ایم که شاید پولدار نباشند، اما اسمشان اعتبار یک محله است. همه روی سر فلانی قسم می‌خورند. نظرش را حجت می‌دانند. رویش را زمین نمی‌زنند و امین همه هستند. ما به این می‌گوییم آبرودار و اصیل. نه کسی که به او پولی می‌رسد و یکهو مثل قارچ توی لیست بچه پولدار‌ها ظاهر می‌شود. معلوم نیست چطور و با کدام قاعده و قانونی پولدار شده، اما حالا او را به واسطه داشته‌هایش تکریم می‌کنند. طبیعی است در چنین جامعه‌ای هرگز شایسته‌سالاری به معنای واقعی رخ ندهد.

ما به اسم‌هایی احترام می‌گذاریم که اصیل نیستند و فقط پشت عناوین حقوقی خود و پدرانشان پنهان شده‌اند. ما می‌گوییم پسر فلان وزیر یا دختر فلان نماینده. ما اصالتش را با عنوان فعلی می‌شناسیم. این آدم‌ها نه از روی شایسته‌سالاری بلکه از روی ابهت دیپلماتیک پدرانشان شناخته می‌شوند. برای خودشان هویت ندارند. کسی به درستی اسم و رسمشان را نمی‌داند، اما مردم می‌گویند آقازاده! ما خودمان پول را بر اخلاق ارجح دانسته‌ایم. ما خودمان کار معلمان و پرستاران را معمولی جلوه داده‌ایم. خرده‌ای نیست وقتی خودمان مقصریم. وقتی خودمان شایستگی را در اسم و پول می‌دانیم. وقتی آدم‌ها را با موقعیت‌هایشان خط‌کشی می‌کنیم و نه با داشته‌ها و علم و توانایی‌هایشان.

ایران پر است از توانایی‌های سرشار، از جوان‌های خلاق و با اخلاق که اتفاقاً اصیلند، اما استعدادشان را باید جدی گرفت و پرورش داد و گرنه مهندس می‌شود آبدارچی، دیپلمه با پارتی می‌شود مدیر، لیسانسه و فوق لیسانس بی‌پشتوانه می‌شود راننده آژانس و گارسون رستوران و علم را در سینی دو دستی تقدیم صاحبان پول و شهرت می‌کند!
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار