سرویس حوادث جوان آنلاین: دختر جوانی پس از درگیری با پسر مورد علاقهاش به طرز مشکوکی در یک سانحه رانندگی به کام مرگ رفت، تحقیقات درباره این حادثه ادامه دارد. به گزارش جوان، ساعت ۵ صبح ۱۲فروردینماه قاضی واحدی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری۱۳۲ نبرد از مرگ مشکوک دختر جوانی در یکی از بیمارستانهای تهران با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی راهی محل شد. تیم جنایی در بیمارستان با جسد بیجان دختر جوانی به نام شیوا روبهرو شد که حکایت از این داشت در تصادفی به طرز مشکوکی به کام مرگ رفته است.
نخستین بررسیها نشان داد شامگاه حادثه مأموران کلانتری۱۳۲ نبرد در جریان تصادف خودروی پژو۲۰۶ با گاردریل کنار خیابان قرار میگیرند و به محل حادثه اعزام میشوند. مأموران پلیس در محل حادثه در صندلی جلو قسمت شاگرد با پیکر نیمهجان دختر جوانی روبهرو میشوند که در اثر تصادف به کما رفته بود. همچنین مأموران پلیس، دریافتند صاحب خودرو که پسر جوانی به نام بابک است پس از حادثه با رها کردن خودرواش از محل گریخته است. سپس مأموران پلیس، دختر جوان را برای درمان به بیمارستان منتقل میکنند که ساعتی بعد وی به خاطر شدت جراحات روی تخت بیمارستان فوت میکند. از آنجایی که مرگ دختر جوان مشکوک به نظر میرسید، کارآگاهان تحقیقات خود را درباره حادثه آغاز کردند که مشخص شد، شیوا مدتی قبل با بابک در فضای مجازی رابطه دوستانه برقرار میکند و با هم قرار ازدواج میگذارند. بررسیهای میدانی و تحقیقات محلی مأموران پلیس نشان داد این دو بعد از نامزدی با هم اختلاف پیدا میکنند که در نهایت شیوا در تصادفی با خودروی بابک به کام مرگ میرود.
در حالی که تحقیقات برای دستگیری متهم فراری ادامه داشت کارآگاهان متوجه شدند بابک خودش را به کلانتری معرفی کرده است. پس از این کارآگاهان بابک را به ادارهآگاهی منتقل کردند و مورد بازجویی قرار دادند. وی در بازجوییها به تصادف خودرواش با گاردریل اعتراف کرد و مدعی شد که شیوا به خاطر این سانحه فوت کردهاست.
متهم در ادعایی گفت: چند ماه قبل عضو گروه تلگرامی شدم که اعضای آن تعداد زیادی دختر و پسر جوان بودند. اعضای گروه بیشتر به صورت پیامکی و فرستادن مطالب با هم ارتباط داشتند تا اینکه من با شیوا در آن گروه آشنا شدم. ما ابتدا برای هم پیامکهای عاشقانه میفرستادیم و کم کم به یکدیگر علاقه پیدا کردیم و از آن روز به بعد تلفنی حرف میزدیم و گاهی هم با هم در بیرون قرار ملاقات میگذاشتیم. ارتباط ما روز به روز بیشتر میشد به طوریکه احساس میکردیم زندگی بدون یکدیگر برای ما معنی ندارد و به همین خاطر تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم و نامزد شدیم.
وی ادامه داد: مدتی ارتباط دوستانه و عاشقانه ما ادامه داشت تا اینکه به خاطر موضوعی با هم اختلاف پیدا کردیم. اختلافات ما هر روز بیشتر میشد به طوریکه تصمیم گرفتم از شیوا جدا شوم و به این رابطه پایان دهم، اما شیوا قبول نمیکرد و مدعی بود هنوز عاشق من است. من رابطهام را با او کم کردم و چند باری هم پیام دادم که مرا فراموش کند، اما او همچنان اصرار داشت با من ارتباط داشته باشد و ازدواج کنیم. شب حادثه پیش من آمد تا در این باره با هم حرف بزنیم. آن شب من مشروب خورده بودم و حالت عادی نداشتم که دوباره داخل خودرو با هم درگیر شدیم. من خیلی عصبانی بودم و با سرعت بالا شروع به رانندگی کردم که ناگهان کنترل خودم را از دست دادم و با گاردریل تصادف کردم. وقتی خودرو توقف کرد دیدم شیوا خونین روی صندلی افتاده است که از ترس خودروام را رها و فرار کردم.
وی در پایان گفت: پس از فرار متوجه شدم که مأموران مرا شناسایی کردهاند و تصمیم گرفتم همراه پدرم خودم را به مأموران پلیس معرفی کنم. همزمان با ادامه تحقیقات از متهم جسد دختر جوان برای مشخص شدن علت اصلی مرگ به دستور بازپرس ویژه قتل به پزشکی قانونی فرستاده شد.