تاریخ معاصر ایران محمل رویدادهایی است که دستکم و از قضا، ماهیت واقعی برخی از آنها همچنان در پرده است! واقعه مشروطیت ایران و برخی چهرههای تعیینکننده آن از جمله سیدحسن تقیزاده، در شمار همین رخدادها و نقشآفرینان آن به شمار میروند. اثری که هماینک به معرفی آن میپردازیم و: «من تقیزاده هستم» نام دارد، نوعی پردهبرداری از چهره تقیزاده به مثابه یکی از عناصر طیف غالب مشروطه پرداخته و سعی دارد تا برخی ناخواندههای فکر و عمل او را آشکار سازد. این پژوهش که توسط مؤسسه فرهنگی قدر ولایت نشر یافته، در دیباچه خویش به اهمیت این دست تحقیقات تاریخی، اشاراتی روشن دارد:
«در سالهای حضور استعمارگران در ایران، بهویژه از دوره سلطه انگلیس بر ایران که از اواسط دوره قاجار شکل گرفت و در دوره استبدادی خشن پهلوی به اوج خود رسید و سپس با شکلگیری کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ امریکا نیز با تمام توان دنبال منافع نامشروع خود در ایران برآمد، مسئله تحریف تاریخ به صورت جدی در دستور کار وابستگان به سیاستهای بیگانه قرار گرفت. مستشرقین غربی نیز با ارائه متنهای تحریفی از تاریخ و استعدادها و سرزمین ایران استنادها و دستمایههای این تحریف را فراهم ساختند. تحریف با چند هدف خاص دنبال میشود. یکی از مهمترین آنها هویتزدایی مثبت و انگیزشزا از ملت است تا بتوانند ظرف تهی از هویت آنان را با فرهنگ خود و هویت جعلی و غیرمتجانس با سوابق تاریخی آنان پر کنند. در این صورت این ملت همانگونه فکر میکند که آنان میخواهند و همانطور حرف میزند، میزید و برنامهریزی میکند که فرهنگ بیگانه اقتضا دارد. در ایران تحریف تاریخ در راستای همین هدف یعنی هویتزدایی، اما با حساسیت نسبت به اسلام و ارزشهای آن شدت و اهمیت بیشتری برای تحریفگران داشته است. تغییر بارهای مثبت و پرفروغ تاریخ ایران با اسلام و تمدن بزرگ اسلامی و بارگذاری آن با عناصر تقلبی غربی یا قطعات رنگ شده از ایران باستان از روشهای این تحریف است. تلاش این روزهای ضدانقلاب که قطعاً با صلاحدید و حمایت نهادهای امنیتی و اندیشکدههای وابسته به آنها پیشبینی و تدارک شده است، برای احیای ایران باستان و طرح مجدد رژیم فاسد پهلوی و مخصوصاً چهره مستبد و خونخوار رضاخان از امیدهای روشنفکران بیهویت و اربابان آنها برای استحاله نظام و قطع ریشهها و بار و برهای مستحکم و هویتبخش آسمانی آن دارد. به هر حال تاریخنویسی از علوم و مهارتهایی است که اگر در خدمت سلطه داخلی یا خارجی قرار بگیرد، قطعاً با منافع ملت در تضاد خواهد بود و همین آسیب جدی است که امام خمینی را به پیشبینی و چارهجویی واداشت. به طوری که در حکم خود به حجتالاسلام سیدحمید روحانی ضمن دادن مسئولیت تدوین تاریخ انقلاب هشدار دادند: شما بهعنوان یک مورخ باید توجه داشته باشید که عهدهدار چه کار عظیمی شدهاید. اکثر مورخان تاریخ را همانگونه که مایلند یا بدانگونه که دستور گرفتهاند مینویسند، نه آنگونه که اتفاق افتاده است. از اول میدانند کتابشان بناست به چه نتیجهای برسد و در آخر به همان نتیجه هم میرسند. از شما میخواهم هرچه میتوانید سعی و تلاش نمایید تا هدف قیام مردم را مشخص نمایید، زیرا همیشه مورخان اهداف انقلابها را در مسلخ اغراض خود یا اربابانشان ذبح میکنند. امروز همچون همیشه تاریخ انقلابها عدهای به نوشتن تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی ایران مشغولند که سر در آخور غرب و شرق دارند...»
مقدمه این اثر در ادامه خویش به سراغ سوژه اصلی تحقیق میرود و درباره اهمیت نقش تقیزاده و ایضاً چند و، چون سامان یافتن این بازخوانی جدید درباره او مینویسد: «یکی از کسانی که بهواسطه عمر طولانی خود از ابتدای به اصطلاح نهضت مشروطیت تا بعد از حوادث ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ در صحنه تاریخ ملت ایران حضور داشت و خود شاهد نزدیک حوادث و در بسیاری از جریانها، وقایع و سیاستها از عناصر تأثیرگذار و تصمیمساز بود و به واسطه قلم به دست بودن و نگاشتن بسیاری از حوادث و خاطرات خود به ماندگاری فراز و نشیبهای تاریخ ۱۵۰، ۲۰۰ سال اخیر کمک کرده سیدحسن تقیزاده است. او در جوانی سر پرشوری داشت و بهتدریج پختهتر شد و در سنین پیری به اعترافاتی در زمینه حوادث عمر طولانی خود دست زد. اگر او که تا سال ۱۳۴۸ زنده بود، تا انقلاب اسلامی زنده میماند، قطعاً اعترافات بیشتر و عمیقتری میکرد که به روشنتر شدن چهره تاریخ معاصر ایران و شخصیتهایی، چون رضاشاه و محمدرضا منجر میشد، اما همین میزان از نوشتههای او و نیز نوشتههای سایر همدورهایهایش در تاریخ معاصر مانند ناظمالاسلام کرمانی، میرزا یحیی دولتآبادی، حاج مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه)، حسن اعظام قدسی (اعظامالوزاره)، احمد کسروی و مورخانی که بعضاً به اسناد متقن و قطعی دست یافتهاند، بهخوبی وضعیت این دوره تاریخی ملت را که با فراز و نشیبهای زیاد و دخالتهای پرحجم و پرتأثیر بیگانگان همراه بوده است، ترسیم میکند. استناد به خاطرهها و اعترافهای این اشخاص، بهخصوص سیدحسن تقیزاده راه را بر تحریف مورخان مغرض و سر در آخور شرق و اکثراً غرب میبندد. روش این کتاب مبتنی بر روایت تاریخ معاصر ایران از زبان سیدحسن تقیزاده است که در نوع خود کمنظیر، شیرین و جذاب محسوب میشود. در عین حال این روایتگری بسیار مستند و هر گزاره آن متکی به مآخذ متعددی است که در پاورقی ذکر شده است و بهطور طبیعی فعلها در روایتگری به خود سیدحسن تقیزاده برمیگردد و او بهعنوان راوی تمامی حوادث این دوره پرچالش، حضور و دخالتها و تصمیمات خود و دیگران را مطرح میکند.
مؤلف محترم در کنار دقت فراوان در روایتهای تقیزاده تیترهای وزین، آهنگین و پرمعنایی را انتخاب کرده است تا در رساندن مفاهیم و جهتها به خواننده کمک کند. البته این امکان بود که از تیترها کاسته شود، اما جذابیت تیترها بهرغم تعدد و کمک آنها به تفکیک قطعههای روایت به نسبت زمان وقوع آنها مانع از این کار شد. امیدواریم این روش و این کار ارزشمند به نسل جوان، نخبگان و ملت ایران کمک کند تا تاریخ معاصر خود را از دریچه مطمئنی ببینند و مطالعه کنند و برای آینده نظام منتخب خود که هزینه بسیاری برای برپایی، حفظ و پیشرفت آن دادهاند درسهای لازم و تجربههای مفید را کسب و به آنها عمل کنند و نقشههای دشمنان را در این زمینه هم خنثی و نقش بر آب سازند.»