سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: کتابهای بیشماری درباره نگهداری از زمین و تخریب نکردن آن نوشته شده و در اختیار مردم قرار گرفته است. بسیاری از این کتابها در کتابخانهها رفته و هر نسخه اش را یک نفر که هیچ، صدها نفر و شاید کمتر یا بیشتر خواندهاند. مستندات و فیلمهای زیادی در اینباره ساخته شده و از شبکههای تلویزیونی پخش شده است. در برخی کتابهای درسی برای کودکان و نوجوانان دانشآموز درسهایی تألیف شده است تا اهمیت زمین و سالم نگه داشتن آن آموزش داده شود. بسیار بیشتر از این موارد را میتوان در این زمینه تهیه کرد یا بسیار کمتر از آن را، اما مهم این است که هر انسانی که در جوامع بشری زندگی میکند دستکم یک بار با این مفاهیم برخورد کرده است. بنابر این پیش از اینکه به این نکته بیندیشیم که چرا برای مردم چیزهایی تولید نمیکنیم تا اهمیت زمین را بدانند و درک کنند، باید به این مقوله بیندیشیم که چرا مردم نمیخواهند این مقوله را مهم بدانند و درکش کنند؟
به طور مثال ممکن است همه ما خوب بدانیم که مصرف پلاستیک زمین و محیطزیست را آلوده میکند. ممکن است پای هر پستی هم که در اینباره میبینیم، لایکی بزنیم و تأییدش کنیم. اما همین ما که خودمان را مدافع نگهداری و حفظ زمین میدانیم، در زندگی شخصی خود یکی از مصرفکنندگان بیش از حد پلاستیک باشیم. ممکن است از پادری سرویس بهداشتی گرفته تا بسیاری از ظروف آشپزخانه یمان از پلاستیک ساخته شده باشد. ممکن است هنگام آمدن مهمان برای راحتی خود از ظرفهای یکبار مصرف استفاده کنیم. ممکن است با استفاده بیش از حد از مواد شوینده مواد شیمیایی بسیاری را روزانه یا هفتگی و... روانه چاه فاضلاب خانه و در نتیجه به دل زمین منتقل کنیم. ممکن است خیلی کارهای دیگری انجام دهیم که زمین را آلوده و ناپاک کند. مثلاً کودها و تقویتکنندههای شیمیایی را برای کشت و زرع استفاده کنیم یا هزار جور مواد آلودهکننده دیگر را به عناوین مختلف راهی زمین کنیم، به خیال اینکه زمین آنقدر بزرگ است که این چیزها اصلاً اثری رویش نخواهد گذاشت. شاید شما هم این پرسش را داشته باشید که وقتی آموزش هست، بسیاری هم اینها را آموخته و میدانند، پس چرا باز هم خیلیها در عمل رفتار خوبی نسبت به زمین ندارند؟ تصور نگارنده بر این است که دانستهها تنها چیزی نیست که ما را نجات میدهد، باورکردن آنها درک کردن و درونی کردن آنهاست که میتواند رفتار درست را ایجاد کند. شاید تا وقتی که درک نکنیم که زمین هم جان دارد و از رفتار ما تأثیر میگیرد، باز هم به تخریب آن ادامه بدهیم. هر شعار و هر آموزشی در اینباره مفید نخواهد بود مگر اینکه به باورمان بنشیند. این باور برای هر کسی به نحوی پیش میآید. شاید یک نفر با نشستن روی چمنهای بوستانی به این باور برسد، شاید یک نفر با دیدن درختان تنومندی که ریشههای عمیقی در دل خاک و زمین دارند، شاید یکی دیگر با نگاه دینی و شاید یک نفر با نگاه مذهبی و شاید دیگری با نگاه عرفانی و معنوی و... روشی که به باور مردم در اینباره کمک کند بحث مورد نظر این نوشته نیست، مهم باوری است که بتوانیم در اینباره پیدا کنیم. در این روزهای مبارزه با ویروس و بیماری، این باورها مهمتر هم شدهاند. چون مردم در این روزها پلاستیک و مواد شوینده و شیمیایی بیشتری هم استفاده میکنند؛ چیزهایی که میتواند اکنون و همین طور برای نسلهای بعد، گرفتاریهای بزرگی تولید کند. پس لازم است به باورهایمان کمی رسیدگی کنیم. شاید دست روی خاک بگذاریم و روح زمین را درک کنیم. شاید بتوانیم درک کنیم که با ما سخن میگوید. وقتی آدمی از خاک برآمده، پس چگونه است که ما با خاک و زمین که تا این اندازه با ما نزدیک است، بدرفتاری میکنیم؟ احساس نگارنده این است که اکنون زمین در انتظار ماست. منتظر است تا احترامش را حفظ کنیم و بیش از این آلودهاش نکنیم. آلودگی چه کم باشد و چه زیاد، آلودگی است پس یک ذره ناپاکی را هم زیاد بدانیم و با این نگاه زمین را از تخریب و ناپاکی نجات دهیم. احترام به زمین، احترام به خودمان و زندگیمان است.