سرویس اقتصادی جوان آنلاین: اگر چند دهه به گذشته بازگردیم، به یاد میآوریم که در سال ۱۹۵۳میلادی، رهبران سیا و امای۶، کودتای مشترکی برای سرنگونی محمد مصدق، نخستوزیر محبوب ایران به بهانه تلاشهای وی برای ملیشدن صنعت نفت ایران اجرا کردند.
ممکن است این پرسش به وجود آید که پس از دستاوردهای فناوری در دنیای انرژی و توسعه انرژیهای جایگزین، چرا همچنان خط لولههای نفت و گاز از اهمیت برخوردارند؟
در ژانویه امسال، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه و ولادیمیر پوتین، تزار روسیه، خط لوله ترک استریم را افتتاح کردند. این خط لوله در بستر دریای سیاه نصب شده و اهمیت اقتصادی و راهبردی زیادی دارد. به هر ترتیب، اهمیت مسیرهای انتقال انرژی بیش از هر زمان دیگری شده است. اهمیت خط لوله ترک استریم را باید در این نکته دانست که خاورمیانه با ناآرامی روبهرو است و پروژههای مختلف طراحیشده برای انتقال نفت و گاز آن بهطرف اروپا با بنبست روبهرو شدهاند.
اما یکی از پروژههای طراحیشده ناکام، خط لوله گازی عرب است که از مصر به اردن، لبنان و ترکیه کشیده میشود. خط لوله دیگر، قطر به ترکیه است که از عربستان سعودی، اردن و سوریه میگذرد. خط لوله اسلامی نیز از ایران، عراق و سوریه میگذرد و تا سواحل مدیترانه ادامه مییابد.
ساخت همه این خط لولهها به دلایل مختلف متوقفشدهاند و تنها خط لوله ترک استریم و به موازات آن، پروژه نورد استریم در حال تکمیل و راهاندازی هستند. گویی مسائل ژئوپلتیک پس از انقلابهای بهار عربی در کانون توجه قرار گرفته است. پس از بالا گرفتن تنشها میان روسیه و اوکراین بر سر ترانزیت گاز طبیعی به بازار اروپا همراه با پیوستن اوکراین به پیمان ناتو و اتحادیه اروپا، مسکو تلاش کرد تا از سایر کارتهای بازی برای صدور گاز به قاره سبز استفاده کند. اکنون با ساخت مسیرهای جدید انتقال گاز، مردان یخی میتوانند با شرایط موردنظر خود تقاضای دولتهای اروپایی را تأمین کنند. بههرحال، اروپاییها هنوز خاطرات زمستانهای سخت سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ میلادی را که با توقف ترانزیت گاز روسیه از طریق اوکراین، میلیونها شهروند اروپایی با بحران روبهرو شدند، از یاد نبردهاند.
اگرچه اروپاییها موانع زیادی برای فعالیت شرکتهای روسی ایجاد کردهاند، اما سیاست متنوعسازی مسیرهای ترانزیت گاز روسیه به اروپا و دورزدن اوکراین با هدایت پوتین، با موفقیت زیادی عملی شده است. در واقع، مسکو سه خط لوله جدید طراحی کرده که دو تا از آنها از خاک ترکیه عبور میکنند که مشارکت آنکارا در این پروژهها از اهمیت بالایی برخوردار است. ترکیه احتمالاً تنها عضو ناتو است که تقاضای عضویتش در اتحادیه اروپا سالهاست که موردپذیرش قرار نگرفته است. به همین دلیل، ترکها به شرق گرایش یافتند و روابط خود را با روسیه بهعنوان دشمن کلیدی اروپاییها، بهبود دادند. این راهبرد به قدرتمندترشدن آنها در منطقه نیز کمک کرده است.
این دو کشور توانستند امریکا را از خاک سوریه بیرون کنند و هماکنون در لیبی متحد شدهاند. بدین ترتیب نقشههای واشنگتن و کشورهای غربی برای جنگ براساس دکترین ریگان در یکی از نفتخیزترین کشورهای آفریقایی، بربادرفته است.
ساخت خط لولههای گازی روسیه از خاک ترکیه، اروپاییها را در وضعیت دوگانهای به دام انداخته است. آنها از پیامدهای این موقعیت قادر به کنارهگیری نیستند، اما ترکها که سالهاست در آرزوی تبدیلشدن به هاب انرژی منطقهاند، در حال رایزنی با قطریها نیز هستند. دوحه که به دلیل مواضع سیاسی خود و داشتن رابطه با ایران، از جامعه عرب اخراج شده، دارای روابط مناسبی با روسیه، ایران و سوریه نیز است. رهبران دوحه سالهاست به دنبال ساخت خط لوله صادرات گاز به اروپا از طریق خاک سوریه و ترکیه هستند و اینک زمان تحقق این آرزو فرا رسیده است.
به یاد داشته باشید که پس از جنگ جهانی دوم، انگلیسیها با سلطه بر عراق و اردن، ایده ساخت خط لوله ترنس عربین را مطرح کردند. این پروژه نفت عراق را از خاک سوریه به سواحل مدیترانه منتقل میکرد، اما دولت ناسیونالیست عرب سوریه از عملی شدن این پروژه جلوگیری کرد. اینک با وجود اتحاد بازیگران، پروژه خط لوله ایران – عراق- سوریه، در حال تحقق است. امکان پیوستن قطر به این پروژه و صدور نفت به اروپا نیز بدون وابستگی به دولتهای عربی وجود دارد.
اگر برنامهریزیها برای بازسازی سوریه با ۲۰۰ میلیارد دلار بودجه و بهویژه با مشارکت دولتهای روسیه، چین و ایران عملی شود، خط لوله ایران - عراق - سوریه یا خط لوله اسلامی در کانون توجه آنها خواهد بود.
واشنگتن که تحولات منطقه را با دقت پیگیری میکند، از مخالفان ساخت این پروژه است. استفاده از ابزار تحریم یکی از راهکارهای کاخ سفید برای توقف این پروژه خواهد بود. البته اروپاییها نگاه متفاوتی به خط لوله اسلامی دارند، آنها این پروژه را گامی در جهت کاهش وابستگی به گاز روسها میدانند؛ اروپاییها چیزی برای از دست دادن ندارند. آنها از دیرباز به دنبال دریافت نفتوگاز خلیجفارس بودهاند. اگر این پروژه محقق شود، امریکاییها یک بازنده بزرگ خواهند بود. واشنگتن که روابط گستردهای با ریاض دارد، از افزایش دادوستدهای تهران و بغداد در حوزه انرژی و ایجاد یک جبهه جدید با حضور مسکو و پکن در قلب خاورمیانه بهشدت بیمناک هستند و همچنین سازمان همکاریهای شانگهای از حامیان این پروژه است. رهبران ترکیه نیز امیدوار هستند که از شرایط کنونی بیشترین منفعت را کسب کنند. اسرائیلیها، خط لوله مدیترانه شرقی را طراحی کردهاند و با کشف ذخایر گاز در آبهای مدیترانه و تلاش دولتهای فلسطین، رژیم اشغالگر قدس، قبرس، ترکیه، مصر، سوریه و لبنان برای استخراج این ذخایر، راه برای صدور گاز این دریا به اروپا هموار شده است. تلآویو امیدوار است تا با ساخت یک خط لوله به قبرس و یونان و در ادامه ایتالیا از بستر مدیترانه، به جمع تأمینکنندگان گاز قاره سبز بپیوندد، اما با توافق اخیر رهبران ترکیه و لیبی برای تعیین خطوط مرز دریایی، راه برای عبور خط لوله رژیم اسرائیل بهسوی اروپا با بنبست روبهرو شده است. بدین ترتیب حتی دمشق نیز برای انتقال گاز به بازارهای اروپا با بنبست روبهرو خواهد شد. نفتوگاز همچنان از عناصر کلیدی در حوزه ژئواکونومیک هستند. رهبران مسکو و آنکارا با مهرهچینیهای خود در بازار انرژی، رقبای خود را به حاشیه راندهاند، اما این بازی ادامه دارد.
منبع: Express Tribune