عملکرد ضعیف و پر انتقاد، از دست دادن پایگاه اجتماعی و در نهایت شکست در انتخابات باعث شده تا دو قطب کارگزارانی و اتحاد ملتی اصلاحطلبان بحث و جدلهای علنی و مکتوب خود را بیشتر و البته صریحتر کنند. پس از انتقادات غلامحسین کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران، او با موج انتقادات اصلاحطلبان مواجه شد. روز دوشنبه محمد قوچانی، سردبیر روزنامه سازندگی (ارگان حزب کارگزاران سازندگی) در یادداشتی به دفاع از کرباسچی و نقد مخالفان او پرداخت. قوچانی در مورد شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان به ریاست محمدرضا عارف نوشت: «این پرسش جدی وجود دارد که شورایی که اساساً برای سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان تشکیل شده است و نهتنها از خود در تنها مأموریت قانونی اش (انتخابات) خلع ید میکند بلکه ریاست آن شورا خود به مصوبه «تحریم خاموش انتخابات» تمکین نمیکند و در انتخابات رأی و لیست داد، چرا همچنان فعالیت دارد؟ در شرایطی که انتخاباتی در کار نیست، آیا این شورا قرار است به ستاد انتخاباتی دکتر محمدرضا عارف در سال ۱۴۰۰ تبدیل شود؟»
همه دعوا هم همین عملکرد نیست؛ دو طرف صریحاً خود را «صاحب و متولی» اصلاحات میدانند. قوچانی مینویسد: «همه سخن ما در نقد نوآمدگان به جبهه اصلاحات است که تبار اصلاحات را از یاد بردهاند. تا سال ۱۳۷۵ که کارگزاران سازندگی ایران موتور محرکه مشارکت سیاستمداران نامحافظهکار برای مبارزه انتخاباتی شد هیچ نامی از «اصلاحطلبی سیاسی نوین» در جامعه ایران نبود.» و بعد اضافه میکند: «کارگزاران سازندگی ایران به شهادت تاریخ اولین تشکیلاتی بود که به آقای سیدمحمد خاتمی پیشنهاد بازگشت به سیاست را داد و باز به شهادت تاریخ بدون حمایت کارگزاران امکان پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری دوم خرداد وجود نداشت.»
قوچانی فردی، چون محمود صادقی را «سیاستمدار تازه آمده» میخواند و اکثریت احزاب شورای سیاستگذاری را بدون مباحث تئوریک و صرفاً «کلوبهایی برای مشارکت در قدرت» توصیف میکند. او در نهایت از محمد خاتمی دعوت میکند رهبری اصلاحات را به احزاب و افراد مختلف نسپارد و خود بر عهده بگیرد.
از آن سو، حمیدرضا جلاییپور، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در یادداشتی به حزب کارگزاران حمله کرده و آن را حزب «دونبش» نامیده است. جلایی پور مینویسد: «کارگزاران یک تشکل سیاسی دونبش است. یک نبش این تشکل یا خواست اصلی این تشکل راه یافتن به قدرت به هر قیمت و در هر شرایطی است. حتی وقتی در راه رسیدن به این هدف کاندیدای اختصاصیشان در تهران چندمیلیونی ۳ هزار رأی میآورد، میگویند اتفاقی نیفتاده و شتر دیدی ندیدی! و نبش دوم این تشکل هم از جامعه با دفاع از راستترین سیاستهای اقتصادی دلربایی میکند.»
او هم در ادامه، حزب خود را «جریان اصلی» اصلاحات میداند و مینویسد: «برای ورود به قدرت دبیرکل این حزب دائم اصلاحطلبان «جریان اصلی» را تخطئه میکند و بهاصطلاح موتور اصلاحطلبان را پیاده میکند و وقتی هم موقعیت این تشکل سیاسی در افکارعمومی یا در میان چهرههای اصلاحطلب «خراب» میشود، یکی دیگر از اعضای این حزب به رفوگری حرفهای دبیرکل میپردازد، بدون اینکه مشی دبیرکل، رسانهها و شورای مرکزی حزب تغییری کند.»