سرویس تاریخ جوان آنلاین: تداوم حیات روحانیت و به ویژه حوزه علمیه قم در دوران رضاخان، داستانی دراز و خواندنی دارد که از قضا بازخوانی آن در شرایطی که برخی رسانههای محور عربی- عبری درصدد تطهیر پهلوی اول هستند، خواندنی به نظر میرسد. مقالی که پیشروی دارید، درصدد خوانشی از این موضوع بوده است. امید آنکه مقبول آید.
آیتالله مؤسس، مآلاندیشی در دورانی دشوار
پس از روی کار آمدن رضاخان و شروع اقدامات ضددینی او، بیم آن میرفت که حوزه علمیه قم یکسره توانایی خود را از دست بدهد و دیگر منشأ هیچ اثری نباشد. به همین دلیل اقدام سترگ و تاریخساز مرحوم آیتاللهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در احیای حوزه علمیه قم از عظمت و ارزش والایی برخوردار است. ایشان به عنوان یکی از مراجع و فقهای بزرگ با ساماندهی جدید مدارس دینی قدیم قم از سال ۱۳۰۱ حرکت علمی و دینی تأثیرگذاری را شروع کرد که منجر به باز تأسیس حوزه علمیه قم شد. این اقدام به قدری بزرگ و ارزشمند بود که اهل علم و مورخان از آن با عنوان تأسیس حوزه یاد کرده و ایشان را مؤسس حوزه علمیه قم دانستهاند، زیرا ایشان با درایت و دوراندیشی کمنظیری در یکی از پراختناقترین دوران ایران، دست به کاری تاریخی و علمی زد و نقش بینظیرش را در احیای فرهنگ شیعی ایفا کرد.
بنابراین بازتأسیس حوزه علمیه قم به دست شیخ عبدالکریم حائری تنها پایهگذاری مدارس دینی نبود، بلکه ایشان با این اقدام، در واقع در برابر حملات بیوقفه حکومت رضاخانی به دین و دینداری، سدی محکم را ایجاد کرد و موجب خیر و برکت فراوانی شد که نهایتاً به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید.
در حوزه تازه تأسیس شیخ عبدالکریم حائری، نسل برگزیده و شاخصی از فقها و روحانیون تربیت شدند که نه تنها به حراست از اسلام پرداختند، بلکه ارزشهای اسلام و تشیع را در تمام دنیا احیا کردند. از جمله امام خمینی که در زمره نخستین نسل تربیت شده حوزه شیخ عبدالکریم حائری و احیاکننده ارزشها و حقایق اسلامی در جهان معاصر است. از میان شاگردان نسل اول مرحوم شیخ، میتوان از شخصیتهای برجسته دیگری چون:امام خمینی، آیتالله گلپایگانی، آیتالله مرعشی نجفی، آیتالله سیداحمد خوانساری، آیتالله میرزا هاشم آملی، آیتالله سیدمحمد محقق میرداماد و... نام برد. در میان نسلهای دوم به بعد هم مصلحان و اندیشمندان برجستهای چون: شهید مطهری، شهید بهشتی، امام موسی صدر و... به چشم میخورند. علاوه بر این، حوزه علمیه قم از آن پس مرکز توجه و فعالیت علمی و دینی فلاسفه، فقها و مراجع بزرگی، چون آیتالله حجت، آیتالله صدر، آیتالله شاهآبادی، آیتالله بروجردی، علامه طباطبایی و... هم بود که بیرون از حوزه علمیه قم تربیت شده و در پی دعوت حوزه از آنان یا به قصد مهاجرت به قم آمده و منشأ برکات فراوانی شدند.
بیم مؤسس برای حوزه در دوران پس از رحلت خویش
بنابرآنچه مورد اشارت قرار گرفت، تا قبل از تأسیس حوزه توسط آیتالله شیخ عبدالکریم حائری، هرگز قم چنین حشمت و عظمت علمی، دینی و اجتماعیای را به خود ندیده بود و لذا تأسیس حوزه، چیزی فراتر از پایهگذاری یک حوزه علمی و تربیت روحانیون بود. ایشان با درک عمیق سیاسی خود در واقع پایگاهی سترگ در برابر اسلامستیزان زمانه را بنا نهاد و مجال دخالت مستقیم حکومت در دین مردم را از حاکمان گرفت.
همواره تأسیس یک نهاد علمی یا دینی، سادهتر از ادامه فعالیت آن است. به همین دلیل آیتالله شیخ عبدالکریم حائری به شدت نگران سرنوشت حوزه پس از خود بود و ایشان به همین دلیل قبل از وفاتش، مدیریت آن را به عهده سه مرجع بزرگ وقت، یعنی آیتالله حجت، آیتالله صدر و آیتالله خوانساری گذاشت که به مدت هشت سال، یعنی از سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۳ حوزه علمیه را حفظ کردند و در این سال زعامت آن را به آیتاللهالعظمی بروجردی سپردند. بنابراین آیتالله شیخ عبدالکریم حائری اداره حوزه را ابتدا به آیتالله حجت و آیتالله صدر سپرد و سپس آیتالله خوانساری هم به آنها پیوست و این سه یار دینی و علمی طی هشت سال، هر چه در توان علمی و مدیریتی خود داشتند، خالصانه صرف حوزه علمیه قم کردند تا آن را با شیوه و روش شیخ عبدالکریم حائری اداره کنند.
پیشینه علمی و عملی آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری
در پی حوادث سال ۱۲۹۱ هـ. ش در عراق و اشغال بخش مهمی از آن کشور توسط نیروهای انگلیسی و بروز آشوبهایی در نجف و کربلا، آیتاللهالعظمی شیخ عبدالکریم حائری که در آن زمان در نجف بود، به دعوت علما و مردم متدین اراک به کشور بازگشت و طی هشت سال اقامت در اراک، در حوزه علمیه آنجا تدریس کرد و به اوضاع مدارس علوم دینی سر و سامان داد و طلاب جوان و فاضلی را تربیت کرد که بعدها هرکدام از علما و مراجع برجسته شدند. به برکت تلاشهای ارزشمند شیخ عبدالکریم حائری، حوزه اراک از شهرت علمی فراوانی برخوردار شد و برخی از طلاب مستعد و پرشور از نقاط دیگر کشور برای تحصیل به این حوزه روی آوردند و از محضر ایشان استفاده کردند.
یک هجرت تاریخی
در قم از قرنها قبل مدارس علوم دینی وجود داشتند و بزرگانی چون: میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، شیخ محمدتقی بافقی، میرزا محمد فیض، میرزا ابوالقاسم کبیر و... در آنها فعالیت میکردند، اما پراکندگی و بیسر و سامانی حوزه چند صد ساله قم و فقدان یک مدیریت قوی، صدمه جدی به دین میزد و علمای بزرگ قم را به شدت آزار میداد. با توجه به اینکه در احادیث اهلبیت (ع)، قم حرم ائمه اطهار (ع) و پناهگاه شیعیان خوانده شده بود، علمای قم از وضعیت موجود رنج بسیار میبردند و آرزویی جز این نداشتند که مدارس دینی و حوزه علمیه قم بار دیگر احیا شوند و مثل گذشتههای دور رونق بگیرند. اما در میان علما نه کسی آمادگی این کار را داشت، نه در مردم قم آمادگی کمک به احیای حوزه را میدید. به همین دلیل آیتالله فیض به این فکر افتاد که عالمی محبوب و بانفوذ را از بیرون از قم بیاورد که توان بازسازی مدارس و حوزه را داشته باشد. سالها بود که آوازه عمران حوزه اراک توسط آیتالله شیخ عبدالکریم حائری به گوش علمای قم رسیده بود، لذا آیتالله فیض تصمیم گرفت ایشان را به قم دعوت کند. ایشان ابتدا نامهای به شیخ نوشت، اما پاسخ شیخ این بود که: با وجود علاقه به انجام این کار، چندان امید و اطمینانی به همراهی و تأیید علمای قم ندارد. آیتالله فیض در اواخر اسفند سال ۱۳۰۰ حجتالاسلام سیدحسن برقعی امام جماعت صحن بزرگ حرم حضرت معصومه (س) را به نمایندگی از طرف خود و سایر علمای قم، به اراک فرستاد تا با شیخ صحبت کند و از ایشان بخواهد که در تعطیلات نوروز به قم بیاید و خود از نزدیک اوضاع و شرایط را بررسی کند. شیخ این دعوت را پذیرفت و در ۲۹ اسفند همان سال، همراه با پسرش شیخ مرتضی حائری - که در آن زمان شش سال بیشتر نداشت و آیتالله سید محمدتقی خوانساری، شیخ احمد یزدی و حاج میرزا مهدی بروجردی- عازم قم و در میان استقبال باشکوه علما و مردم قم، وارد آن شهر شدند. اواخر ماه رجب و ایام عید مبعث و برخلاف تصور شیخ، فضای شهر قم برای شنیدن موعظه و سخنرانی کاملاً آماده بود. آیتالله فیض از ابتدای ورود ایشان، محراب خود را در مسجد بالاسر حضرت معصومه (س) دراختیار شیخ گذاشت و خودش و سایر علما و مردم چندین شب به شیخ اقتدا کردند. در هنگام سال تحویل که حاج شیخ و سایر علما در حرم حضور داشتند، مرحوم سید محمد سلطان الواعظین منبر رفت و طی یک سخنرانی بسیار پرشور و هیجان از مردم قم خواست نگذارند آیتالله شیخ عبدالکریم حائری از قم برود. معلوم بود که دعوت از شیخ با یک برنامه دقیق از پیش تعیین شده صورت گرفته بود، چون تمام دید و بازدیدها و استقبال باشکوهی که از ایشان به عمل آمد، کمکم شیخ را متقاعد کرد که احتمالاً میشود برای احیای حوزه علمیه قم کاری کرد. البته اعتقاد شیخ این بود که خوب است خود علمای قم دست به کار احیای حوزهشان بشوند، اما آنها شیخ را برای این کار مناسبتر میدیدند، زیرا غیر از سابقه تدریس در سطح بالای فقه و اصول، در احیا و راهاندازی حوزه اراک نیز اهتمام به خرج داده و صاحب تجربیات فراوانی شده بود.
هنگامی که آیتالله شیخ عبدالکریم حائری اصرار و تأکید علمای قم را دید و مطمئن شد که آنها بیتردید وی را در بازسازی مدارس و احیای حوزه علمیه همراهی خواهند کرد، پذیرفت، اما از دغدغه مهم خود با آنان نیز سخن گفت و خاطرنشان کرد در حوزه اراک فضلا و طلابی هستند که واقعاً درس میخوانند و غیبت ایشان به درس آنها لطمه خواهد زد. مرحوم بافقی در پاسخ به این سؤال گفت: «آوردن آنها به اینجا کار سختی نیست!» شیخ، چون اینگونه دید دیگر عذری برایش باقی نماند و مسئله را به استخاره با قرآن موکول کرد و در استخاره به قرآن این آیه آمد، «أْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِین» (یوسف/۹۳). بدین ترتیب آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری عزم خود را برای ماندن در قم جزم کرد و برای شاگردان خود در اراک و فضلای آن شهر پیام فرستاد که به قم بیایند.
نوعِِ کنش و واکنش سیاسی مؤسس
آیتالله شیخ عبدالکریم حائری به رغم شناخت دقیق سیاسی و آگاهی عمیق از اوضاع زمانه، از دخالت مستقیم در سیاست به شدت پرهیز میکرد و بیشتر به فکر فعالیتهای علمی و معنوی و تدریس و تربیت طلاب بود. هر چند تاریخ نشان داد که این رویکرد با توجه به خشونت رضاخانی بهترین شیوه برای احیای حوزه علمیه قم و حفظ کیان اسلام بود. او بسیار انسان موقعیتشناس و هوشمندی بود و صرفاً با پیشنهاد و اظهار تمایل علمای قم، انجام امر خطیر تاریخی احیای حوزه را قبول نکرد، بلکه مسئله بودجه و امور مالی و تأمین هزینه برای تأسیس و اداره حوزه را با صراحت و شفافیت تمام با آنان مطرح کرد و وقتی کاملاً از همکاری علما مطمئن شد، این وظیفه را پذیرفت. شیخ به قدری از همراهی علما مطمئن بود که بلافاصله شاگردان و ارادتمندانش را از اراک به قم دعوت کرد، بیآنکه ذرهای نگران اسکان و تأمین معاش آنان باشد. مشورتها و برنامهریزیهای شیخ و علمای قم در دو ماه اول اقامت شیخ در قم، اطمینان دوطرفهای را بین ایشان و علمای قم ایجاد کرد. علمای قم به خوبی میدانستند که مرد این میدان و احیاگر حوزه متروک قم، کسی جز آیتالله شیخ عبدالکریم حائری نیست و این کار عظیم جز او برنمیآید.
حمایت عالمان مقیم قم از مؤسس
تاریخ نشان داده است که هرگاه علمای اسلام در امری توافق کرده و بر عهد خود استوار ایستادند، توانستند کارهای عظیمی را انجام بدهند و نیرنگ دشمنان و تفرقهافکنان خللی در اراده آنان ایجاد نکرد. تأسیس حوزه علمیه قم هم یکی از تجلیات اتحاد و همدلی علمای دین بود و آیتالله شیخ عبدالکریم حائری توانست با نهایت هوشمندی و تدبیری خاص از این اتحاد و همدلی به بهترین نحو در تأسیس حوزه و اداره آن و نیز تداوم فعالیتهایش بهره ببرد. تاریخ نشان داد که حوزه علمیه قم نه تنها محور و مرکز تعلیم و تربیت طلاب دینی و ترویج معارف اسلامی شد، بلکه به مهمترین پایگاه حفظ دین و حمایت از ارزشهای دینی در جهان تبدیل شد و بزرگترین شخصیتهای مبارز ضداستبداد و استعمار از این مرکز شریف برخاستند.
احیای حوزه قم توسط آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری نشان میدهد که علما و مراجع قم چقدر درباره مقام معنوی و علمی و قدرت مدیریت ایشان درست فکر کرده بودند و اگر اصرار آنها برای نگه داشتن حاج شیخ در قم نبود و اگر عالمی غیر از ایشان برای این امر خطیر انتخاب میشد، هیچ معلوم نبود که چنین حماسه شگرفی خلق و مدارس متروکه شهر و حوزه علمیه احیا شوند. بنابراین حمایت صادقانه و جدی علمای قم از شیخ و همکاری با او در ادامه کار حوزه را باید سنگ بنای اصلی و اساسی تأسیس حوزه علمیه قم دانست. علمای قم با کمال هوشمندی کار را به دست اهلش سپردند و خود صادقانه پشت او ایستادند و حمایتش کردند که اگر چنین نمیکردند، هرگز به هدفی چنین بزرگ دست نمییافتند و توفیقی به دست نمیآوردند.
حوزه علمیه پس از مؤسس
اکثر افرادی که در روزهای آخر عمر شریف حاج شیخ با ایشان در ارتباط و مأنوس بودند میدانستند که اگر ملاحظه بعضی از مسائل داخلی و شرایط خاص سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه نبود، ایشان قطعاً اداره امور حوزه و مدیریت و زعامت آن را به آیتالله حجت میسپرد و ایشان را یگانه وصی خود در اداره حوزه قرار میداد، اما از آنجا که بسیار انسان هوشمند و مآلاندیشی بود، چنین کاری را به ضرر خود و موجب ایجاد اختلاف و تفرقه که سم مهلک ادامه هر فعالیتی است، میدید. شیخ نمیخواست حوزهای را که با هزاران خون جگر احیا کرده بود، پس از خود گرفتار تفرقه و اختلاف کند، لذا آیتالله حجت و آیتالله صدر را که هر دو تحصیلکرده نجف بودند، وصی خود قرار داد تا حوزه را به طور مشترک اداره کنند. ایشان مرحوم حاج محمدحسین یزدی از تجار متدین و مؤمن را مسئول امور مالی حوزه کرد. بدین ترتیب آیتالله صدر و آیتالله حجت مدیریت اداری و علمی و تصمیمگیری درباره حوزه را به عهده گرفتند و حاج محمدحسین تاجر یزدی هم عهدهدار حسابداری و مسئول امور مالی حوزه شد. البته بعدها مرحوم آیتالله خوانساری هم به پیشنهاد بعضی از فضلا و شاگردانش به یاری آنها شتافت و این سه تن تحت عنوان مراجع ثلاث اداره حوزه را عهدهدار شدند و هشت سال راه شیخ را در اداره حوزه قم ادامه دادند.
پس از رحلت حاج شیخ چنان تأثر عمیقی بر دل و جان طلاب و مدرسان و فضلای بزرگ حوزه قم سایه افکند که عملاً درس و بحث تعطیل شد و حوزه رو به خاموشی رفت! این فضای نگرانکننده، درست برعکس وصیت آن مرد بزرگ بود و احتمالاً رضاخان و عمّال او را به شدت شادمان میکرد، زیرا رکود حوزه علمیه، زمینه را برای اقدامات ضددینی رضاخان آماده میکرد. در این میان، آیتالله حجت شجاعت به خرج داد و به فیضیه آمد و با طلاب و مدرسان صحبت کرد و گفت: «فرض کنید حاج شیخ کسالت دارند و به ما دستور دادهاند که درسها را شروع کنیم، بنابراین ضرورت دارد که این کار را بکنیم!» این حرکت هوشمندانه آیتالله حجت، تحرک و شوری را در حوزه پدید آورد، درسها شروع شدند و به ویژه مراجع ثلاث با آغاز تدریس دوباره در کالبد خموده حوزه جان دوبارهای دمیدند.
چالشهای علمای ثلاث پس از مؤسس
مراجع ثلاث برای اینکه بتوانند حوزه را به بهترین نحو ممکن اداره کنند، همواره با یکدیگر مشورت و با کمک هم مسائل و مشکلات را حل میکردند. بیتردید حضور این سه مرجع بزرگ در اداره حوزه بسیار مهم و کارساز بود و در اداره شایسته حوزه تأثیر بسزایی داشت. یکی از مهمترین اقدامات مراجع ثلاث، تقسیم کار و تعیین دقیق شرح وظایف و مسئولیت هر یک از آنان بود تا موازیکاری پیش نیاید و وقت و سرمایه مادی و معنوی بیهود هدر نرود و هیچیک از امور نیز روی زمین نماند. این تقسیم کار به قدری دقیق صورت گرفته بود که هیچیک از امور حوزه معطل نمیماند و همراهی و همدلی مراجع ثلاث، حوزه علمیه قم را به جایگاه شایسته خود رسانده بود.
یکی از مسائل مهمی که حاج شیخ در همان ابتدای امر با صراحت خواهان تعیین تکلیف برای آن شد، مسئله بودجه کافی و لازم برای تأسیس و اداره حوزه علمیه بود و تا این موضوع مشخص نشد، مسئولیتی را نپذیرفت. پس از رحلت ایشان هم مسئله هزینههای جاری حوزه و شهریه طلاب یکی از مهمترین مسائل حوزه و ضامن ادامه فعالیت حوزه بود. مراجع ثلاث برای حل این مسئله تصمیم گرفتند وجوهاتی را که از سوی مقلدین خود دریافت میکنند، به صندوق مشترکی واریز کنند و شهریه همه طلاب از آن صندوق پرداخت شود. این حرکت امید زیادی را در طلاب و فضلای حوزه ایجاد کرد و درسها رونق گرفتند. یکی از افرادی که به مراجع ثلاث در این امر خطیر مساعدت و همکاری ارزندهای کرد، مرحوم آیتالله میرزا محمد فیض قمی بود که بخشی از هزینهها و شهریه را تأمین میکرد و کاملاً با مراجع ثلاث همگام بود. این بزرگواران توانستند پس از مرحوم حاج شیخ، در سختترین و بحرانیترین سالهای غریبی و انزوای حوزه علمیه، تا جایی که توان و امکانات داشتند، نیازهای ضروری حوزویان را برآورده سازند و در سال خفقان رضاخانی، چراغ تعلیم و تربیت را در حوزه روشن نگه دارند.