سرویس حوادث جوان آنلاین: زمستان سال۹۷ مأموران پلیس ورامین از قتل پسر جوانی در یکی از خیابانهای شریف آباد باخبر و راهی محل شدند. بررسیها نشان داد عباس ۲۵ساله در جریان درگیری بر اثر اصابت ضربه چاقو کشته شدهاست. با انتقال جسد به پزشکی قانونی مأموران در تحقیقات محلی دریافتند عامل قتل بهرام ۲۳ساله است که بعد از حادثه به مکان نامعلومی گریخته است. به این ترتیب خانواده بهرام مورد تحقیق قرار گرفتند تا اینکه مادر وی در اظهاراتش ادعای شاهدان را دروغ خواند و گفت شوهرم قاتل است.
با اظهارات زن میانسال، شوهر وی بازداشت شد، اما جرمش را انکار کرد و گفت همسرش برای نجات فرزندش این ادعا را مطرح کرده است. او در ادامه گفت: «مدتی است به شهرستان رفتهام و تنها زندگی میکنم. چند روز قبل به تهران آمدهبودم و روز حادثه در خانه استراحت میکردم که متوجه درگیری شد. مقابل در رفتم و دیدم بهرام با دوست برادرش درگیر شده و او را با چاقو زده است. همان موقع همسرم از محل کار به خانه برگشت. با هم مقتول را به بیمارستان بردیم، اما بیفایده بود.»
بعد از این توضیحات از آنجائیکه مدرکی علیه پدر بهرام به دست نیامد وی تبرئه و آزاد شد و بنا به گواهی شاهدان حادثه، بهرام تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه مشخص شد او بعد از ارتکاب جرم به کمک دایی و مادرش متواری شده است. به این ترتیب یکماه بعد از حادثه وی در یکی از شهرستانهای تهران شناسایی و دستگیر شد.
متهم به پلیسآگاهی منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او ابتدا جرمش را انکار کرد، اما در روند بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: «عباس با برادرم دوست بود. آنها هر دو گرفتار اعتیاد بودند. چند بار از او خواسته بودم با برادرم کاری نداشتهباشد، اما بیفایده بود. این شد که روز حادثه وقتی به خانه برگشتم او را دیدم که با برادرم مشغول مصرف مواد هستند. عصبانی شدم و با هم درگیر شدیم. او حمله کرد و من هم دست به چاقو شدم و یک ضربه زدم و سپس فرار کردم.»
با اقرارهای متهم، وی روانه زندان شد و پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم صبح دیروز مقابل هیئت قضایی شعبهدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی متین راسخ محاکمه شد. ابتدای جلسه اولیایدم درخواست قصاص کردند. سپس متهم خلاف اظهاراتش جرمش را انکار کرد و گفت: «پدرم پیر و مریض بود به همین خاطر قتل را گردن گرفتم تا او را نجات دهم. حالا میخواهم حقیقت را بگویم، من قاتل نیستم و پدرم قاتل است.»
در ادامه پدر وی به عنوان شاهد حادثه در جایگاه ایستاد و گفت: «در این ماه نمیشود دروغ گفت. من قتلی مرتکب نشدهام.» سپس با بغض و گریه گفت: «اما برای نجات پسرم از قصاص حاضرم بگویم قاتلم!»
سپس مادر متهم نیز به عنوان شاهد حادثه در جایگاه قرار گرفت و گفت: «آن روز وقتی از محل کار به خانه برگشتم چاقو را در دستان شوهرم دیدم. پسرم جرمی مرتکب نشده است. شوهرم قاتل است!»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.