سرویس حوادث جوان آنلاین: ۲۶ اردیبهشتسال۸۸ اعضای خانواده مردی میانسال در شهرستان ورامین گم شدن او را به پلیس خبر دادند. با اعلام این شکایت، مأموران پلیس در تحقیقات دریافتند یونس ۴۵ساله آخرین بار به دیدن برادرزنش رفته، اما دیگر به خانه بازنگشته است. به این ترتیب برادرزن وی به نام هادی ۳۳ساله به عنوان اولین مظنون بازداشت شد. او در همان مراحل اولیه تحقیقات به قتل دامادشان به خاطر اختلاف مالی اعتراف کرد. او در شرح ماجرا گفت: «تأسیساتی بودم و یونس راننده ماشین سنگین بود. ما با هم مبلغی پول به یکی از دوستانمان داده بودیم تا با آن کار کند و سودش را به ما بدهد، اما یونس سود پول را از آن مرد میگرفت و به من نمیداد. هر بار با او صحبت میکردم طفره میرفت تا اینکه آخرین بار وقتی سر این موضوع با هم درگیر شدیم با مشت به سرش کوبیدم و او بیهوش شد و از نفس افتاد. ترسیده بودم به همین خاطر جسد او را در حمام دفن کردم و رویش را با سیمان پوشاندم، اما چند روز بعد بوی تعفن در حمام پیچیده بود به همین دلیل به ناچار جسد را به حاشیه ورامین بردم و آتش زدم.»
با اقرارهای متهم، مأموران به محل رفتند و با بقایای جسد روبهرو شدند که با انتقال به پزشکی قانونی، اما علت مرگ به دلیل سوختگی شدید مشخص نشد.
متهم بعد از بازسازی صحنه روانه زندان شد و پرونده در اولین جلسه رسیدگی در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران روی میز هیئت قضایی قرار گرفت. در آن جلسه فرزند بزرگ مقتول اعلام گذشت کرد، اما با فوت پدر و مادر مقتول خواهران و برادران وی درخواست قصاص کردند. در پایان هادی به قصاص محکوم شد و با تأیید این حکم در دیوان عالی کشور متهم به دلیل عدم پرداخت سهم دیه از سوی اولیایدم و انجام نشدن حکم با نوشتن نامهای درخواست تعیین تکلیفی کرد.
به این ترتیب پرونده بعد از گذشت ۱۱سال صبح دیروز روی میز هیئت قضایی شعبه دوم به ریاست قاضی زالی قرار گرفت. ابتدای جلسه یکی از برادران مقتول که در جلسه حضور داشت گفت: «یکی از برادرزادهایم به تازگی ازدواج کرده و رضایت داده است، اما من و دیگر خواهران و برادرانم درخواست قصاص داریم.» سپس متهم در جایگاه ایستاد و گفت: «۱۱ سال است که در زندان هستم. وقتی فرزند دومم به دنیا آمد بازداشت شدم و بزرگ شدن فرزندم را ندیدم. از این وضعیت خسته شدهام. از قضات درخواست دارم با آزادیام موافقت کنند تا بتوانم رضایت دیگر اولیایدم را جلب کنم. باور کنید پشیمانم و حالا در زندان قرآن تدریس میکنم تا گناهانم بخشیده شود.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.