سرویس حوادث جوان آنلاین: پس از اینکه قاضی باقری رئیس شعبه یکم دادگاه کیفری یک استان تهران رسمیت جلسه را اعلام کرد، نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و کیفرخواست را قرائت کرد. او گفت: صبح روز ۸فروردین امسال مأموران کلانتری۱۱ شهرکلاله اسلامشهر از سرقت خونین در خیابان کاشانی باخبر و راهی محل شدند. اولین بررسیها نشان داد فروشنده گوشی تلفن همراه که فرشاد نام داشت در جدال با سارقان مجروح و به بیمارستان منتقل شدهاست و سارقان با سرقت چند گوشی تلفن همراه گریختهاند. مأموران پلیس در جریان بررسیهای بعد موفق شدند نیم ساعت پس از حادثه عاملان سرقت را که سه مرد جوان بودند شناسایی کنند و در بازرسی از آنها ۵۰ گوشی سرقت شده را هم کشف کنند. نماینده دادستان گفت: در حالی که بررسیها در جریان بود فرشاد به علت شدت جراحت روی تخت بیمارستان جان باخت و پرونده با موضوع قتل عمد به جریان افتاد. او گفت: متهمان در بازجوییها به جرائم خود اعتراف کردند و کیفرخواست علیه آنها صادر شده است. نماینده داستان برای فردین ۲۲ ساله به اتهام قتل عمدی، تشکیل باند سرقت و سرقت مسلحانه و برای ابوالفضل ۲۰ ساله و پژمان ۲۲ساله به اتهام عضویت در باند سرقت مسلحانه و مشارکت در سرقت درخواست اشد مجازات کرد.
درخواست قصاص برای عاملان حادثه
در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و برای فردین درخواست قصاص کردند. سپس همسر مقتول نیز گفت: «۵۱روز است که شب و روز ندارم. دو هفته قبل از حادثه پدرم فوت کرد به همین دلیل فرشاد همه دلگرمیام بود، اما او هم رفت و حالا خیلی تنها شدهام. برای متهمان اشد مجازات میخواهم تا خانوادههای آنها بفهمند ما چه میکشیم.»
دفاعیات متهم ردیف اول
بعد از درخواست اولیایدم، متهم ردیف اول در جایگاه ایستاد و گفت: «قتل و سرقت مسلحانه را قبول دارم، اما اتهام تشکیل باند مسلحانه را قبول ندارم.» او ادامه داد: «از قبل مغازه مقتول را میشناختم به همین خاطر روز حادثه طبق نقشه همراه دوستانم به آنجا رفتیم. وقتی وارد مغازه شدیم، فرشاد کرکره را پایین کشید و گفت طبق دستور اماکن به خاطر شیوع ویروس کرونا باید مغازهاش بسته باشد. همان لحظه پژمان که با موتور مقابل پاساژ منتظر بود تماس گرفت و به خاطر پایین کشیدن کرکره مغازه نگران بود. مشغول صحبت با او بودم که فرشاد فیلمهای دوربین مداربسته را بررسی کرد و به سمت گاوصندوق رفت. فکر کردم به ما شک کرده و میخواهد از داخل گاو صندوق گاز اشکآور بیرون بیاورد به همین خاطر اولین ضربه چاقو را به او زدم. فرشاد با این ضربه شروع به داد و فریاد و فحاشی کرد. گفتم قصد کشتن او را ندارم، اما او اصرار داشت از داخل گاو صندوق گاز اشکآور بیرون بیاورد که از ترس دومین ضربه را به گردن او زدم.
وی در پاسخ به سؤال قاضی درباره انگیزه رفتن به مغازه موبایل فروشی گفت: «فقط قصد سرقت داشتیم. باور کنید قصد کشتن کسی را نداشتیم.»
او در آخرین دفاعش گفت: «مادرم بیماری قلبی داشت و برای درمان او نیاز به ۲۰میلیون تومان پول داشتم. این شد که به فکر سرقت افتادم. به غیر از خودم سهخواهر دارم. در این سالها مادرم به تنهایی کار میکرد و پرستار خانگی بود. او فقط یک روز در هفته به خانه میآمد. حالا با این اتفاق او خیلی ناراحت است و حتی راضی به صحبت با من نیست. حاضرم قصاص شوم تا اولیای دم به آرامش برسند.»
دفاعیات دومین متهم
بعد از دفاعیات متهم ردیف اول، ابوالفضل در جایگاه ایستاد و گفت: «مشارکت در سرقت را قبول دارم، اما عضویت در باند سرقت مسلحانه را قبول ندارم.»
او در شروع دفاعیاتش به سؤال قاضی درباره اینکه چرا مانع از کشتن مقتول نشدی؟ گفت: «سالهاست فردین را میشناسم و مدتی همخانه بودیم. او خیلی آرام بود و حتی یکبار هم به طرف مواد مخدر نرفته بود. باور کنید آن روز قصد قتل نداشتیم و فکر نمیکردم فردین چنین کاری کند. او وقتی مقاومت فرشاد را دید به او گفت فقط قصد سرقت داریم، اما نمیدانم چه شد که ضربه دوم را زد. با دیدن این صحنه بلافاصله گوشیها را برداشتم و فرار کردیم.»
او درباره حمل چاقو نیز گفت: «من همیشه چاقو همراه دارم، اما آن روز از کیفم بیرون نیاوردم.»
دفاعیات سومین متهم
سومین متهم نیز گفت: «اتهاماتم را قبول ندارم. آن روز من بیرون مغازه با موتور ایستاده بودم که ناگهان صدای فرشاد را شنیدم. همانجا از ترس فرار کردم و در سرقت نقشی نداشتم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.