سرویس سیاسی جوان آنلاین: برای بررسی این موضوع اول از همه باید بدانیم که پیچیدگی رویدادها، اثرپذیری از عوامل متعدد و اثرگذاری سریع و گسترده و شدید بر بخشهای مختلف، تعدد و کثرت عوامل مداخله کننده آشکار و پنهان از جمله کنشگران سیاسی، اقتصادی و رسانهای، تغییر در آرایش رسانهای و دسترسیهای بسیار زیاد و ارزان مردم به تکنولوژیهای ارتباطی و امکان تولید و توزیع بالقوه روایتهای مختلف و متکثر همه کنشگران حتی مردم عادی از وقایع به ویژه بحرانها از اقصی نقاط جهان، نوع رویکرد، راهبرد و تاکتیکهای مدیریت بحران را متفاوت از قبل کرده است.
درک به موقع این تغییرات، داشتن انعطاف و انتخاب رویکرد و راهبرد به اقتضای شرایط، نه تنها تبعات و پیامدهای منفی بحرانها را کاهش میدهد بلکه حتی تهدیدها را به فرصت تبدیل میکند و جلوی سوژهسازیها و سوءاستفادههای دشمنان را میگیرد.
نگاهی به مدیریت برخی از بحرانها و اتفاقات مهم در طول ۳۰ سال گذشته و به صورت موردی نشان میدهد که رهبری ضمن درک این مقتضیات نظام جمهوری اسلامی را به گونهای هدایت کردهاند که با کمترین آسیب ممکنه و با بیشترین فرصت مطلوب از آن خارج شود.
ایجاد اتحاد داخلی و استحکام در مقابل دشمنان
شاید یکی از ویژگیهای رفتار رهبری در جریان بحرانها به خصوص در حوزه سیاست خارجی تلاش بر حفظ استقلال و عزت نظام جمهوری اسلامی ایران باشد. در تمام بحرانهایی که از ابتدای رهبری ایشان برای کشور در حوزه خارجی بهوجود آمده، حفظ استقلال و عزت کشور در اولویت بوده است.
یکی از اتفاقاتی که این جنبه از مدیریت رهبری را برجسته میکند، بحران میکونوس و خروج سفرای کشورهای اروپایی از ایران بود. اصل ماجرا نیز به ترور تنی چند از اعضای کردهای ایرانی در یک رستوران آلمانی برمیگشت که در پی آن حکم دستگیری تنی چند از مسئولان ایرانی از سوی این دادگاه آلمانی صادر شد.
این مسئله به بحرانی سخت بین ایران و اتحادیه اروپا انجامید که در نهایت به قهر تمام سفرای کشورهای فوق از ایران منجر شد. در چنین شرایطی حضرت آیتالله خامنهای طی سخنرانی این اقدام اروپاییها را محکوم کرده و آن را یک توطئه جدی عنوان نامیدند، حتی زمانی که بحث برگشت سفرا به تهران مطرح شد، ایشان با قاطعیت فرمودند: لازم نیست سفرایی که رفتهاند به ایران برگردند، سفیر آلمان حق ندارد بیاید تا زمانی که ما بگوییم و اگر بنا باشد سفرای کشورهای اروپایی مجدداً به تهران بازگردند، البته ایران در این راه پیشقدم و درخواستکننده نخواهد بود، سفیر آلمان باید آخرین آنها باشد.
پس از مدتی کشورهای اروپایی که از چنین اقدامی طرفی نبستند، مجبور شدند سفرای خود را راهی ایران نمایند و همانگونه که مقام معظم رهبری تأکید فرمودند سفیر آلمان آخرین سفیری بود که به صورت تحقیرآمیز وارد ایران شد.
در ماجرای بحران هستهای بارها و بارها ایشان با ورود جدی و مستقیم به مسئله و حمایت از اقدامات نظام دولت جلوی سوءاستفاده طرفهای غربی را گرفتهاند، به عنوان مثال زمانی که دولتهای غربی با زیادهخواهی فراوان خواستار برچیده شدن کل برنامه هستهای ایران با اعطای امتیازاتی ناچیز شدند، ایشان ضمن رد این مسئله بلافاصله خواستار آغاز برنامه هستهای کشور شدند و فرمودند که پلمب تاسیسات هستهای باید در همان دولتی باز شود که این محدودیتها گذاشته شده بود.
نمونه دیگر این رویکرد زمانی بود که در مذاکرات منتهی به برجام طرفهای غربی به دنبال این بودند تا بحث بازجویی از دانشمندان ایرانی را به کشور تحمیل کنند که ایشان در سخنرانی خود در دانشگاه امام حسین (ع) چنین موضوعی را منتفی کردند.
نکته بعدی نیز که در خصوص مدیریت ایشان در خصوص بحرانهای خارجی و حتی داخلی به چشم میخورد، ایجاد اتحاد در بین گروههای داخلی در مقابل یک خطر فوری بود. پس از حمله به برجهای دوقلوی امریکا، دو گروه تفکر در کشور برای رفع سوءاثرات احتمالی به وجود آمد. عدهای همچون مسئله درگیری عراق با کویت، به رهبری پیشنهاد کردند که با حمایت از طالبان، استکبارستیزی انقلاب را به نمایش بگذاریم! و عدهای دیگر با شکلگیری هراس بینالمللی و جو روانی ضدتروریستی، به رهبری پیشنهاد دادند تا در ائتلاف ضدتروریستی امریکا که با شعار «هرکه با ما نیست، برماست» شکل گرفته بود، مشارکت نماییم. رهبری با پیشبینی عاقبت نافرجام حضور امریکا در منطقه غرب آسیا، مشارکت ایران را در این ائتلاف منتفی کردند. گذشت زمان و تبدیل شدن افغانستان به «باتلاق» نیروهای ائتلاف، نشان داد این تصمیم رهبری چه میزان آیندهنگرانه بوده است.
در موضوع مقابله با داعش نیز ایشان خواستار مقابله مستقل ایران با همکاری کشورهای منطقه شدند و از ورود ایران به رغم دعوت طرف غربی به ائتلاف ضدداعش خودداری کردند. بعدها موفقیت ایران در مقابله با داعش با همکاری کشورهای عراق و سوریه به خوبی نشان داد که این راهبرد نه تنها توانست قدرت ایران را در منطقه افزایش دهد بلکه به عاملی جدی برای مقابله ایران با قدرتگیری طرف خارجی تبدیل شد.
تکیه بر مردم در حل بحرانها
نکته دیگری که میتوان در خصوص مدیریت بحران در عملکرد رهبر انقلاب مشاهده کرد، تکیه ویژه در بحرانها بر ظرفیت مشارکت مردمی در حل بحرانهاست. این مسئله را میتوان در غائله سال ۷۸، فتنه ۸۸ و بسیاری دیگر از چالشهای ریز و درشت کشور در سالهای اخیر مشاهده کرد که نهایتاً با حضور و اجتماع مردمی برطرف شد. تأکید رهبری بر مشارکت مردمی در حل بحرانهای کشور بهگونهای است که مجله انگلیسی اکونومیست مینویسد: اعتقادات مذهبی مردم ایران باعث شده تا در بحرانها، از گروههای مخالف جمهوری اسلامی جدا شوند. جمهوری اسلامی برخلاف رژیمهای دیگر منطقه که اعتقادی به مذهب ندارند، برپایه اعتقادات دینی مردم به ویژه اقشار فرودست شکل گرفته و همچنان از این حمایت مردمی بهرهمند است.
در تمامی بحرانهای داخلی که در کشور روی داده همانند فتنه سال ۸۸ و همچنین قضیه کوی دانشگاه، تکیه ایشان بر توان مردم برای رفع فتنه به صورت نهایی بوده است و در همین باره میفرمایند: شما دیدید فتنهای به وجود آمد، کارهایی شد، تلاشهایی شد، امریکا از فتنهگران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهای غربی، منافقین و سلطنتطلبها دفاع کردند، نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همه این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دی، در روز ۲۲ بهمن، آنچنان عظمتی از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد.
این سخن به خوبی نشان میدهد که ایشان حل تمامی بحرانهای داخلی را تکیه بر مردم و توان بالای بسیجشوندگی انقلاب اسلامی میدانند و بارها و بارها در شرایط مختلف با تکیه بر همین مسئله، بحرانهای مهم را حل و فصل کردهاند.
نقش رهبری در استقلال و عزت کشور
با نگاهی به موارد فوق میتوان نتیجه گرفت که به رغم اینکه نظام جمهوری اسلامی با مشکلات و مسائل مهمی روبهرو بوده که گاه ماهیت وجودی آن را نیز تهدید میکند، اما نگاه و نوع رهبری به این بحران توانسته ضمن حل آنها فرصتهای فراوانی برای کشور ایجاد کند.
طبیعی است که در این نوشتار کوتاه فرصت پرداختن به تمام مصادیق این رهبری وجود نداشت و تنها به صورت تیتروار برخی از موارد ذکر شد، اما همین موارد هم نشاندهنده نقش ایشان در آرامش فعلی کشور و استقلال و عزت نظام جمهوری اسلامی است.