سرویس سیاسی جوان آنلاین: طیفهای مختلف این اپوزیسیون از گروهک منافقین تا بقایای سلطنتطلبان متفاوت است، اما تقریباً تمام آنها از هر گونه فشاری برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران استقبال میکنند.
علاوه بر این طی چهار سال گذشته و با روی کار آمدن دولت ترامپ و اجرای سیاست فشار حداکثری تحرک این طیف نیز دو چندان شده است. دیدارهای مداوم اعضای گروهک منافقین با مقامات وزارت امورخارجه امریکا و همچنین افزایش درجه حفاظتی برخی بازماندگان نظام سلطنتی در همین راستا صورت گرفت.
در مقابل این اپوزیسیون طیفی دیگر در داخل ایران به دنبال ارائه چهرهای جذاب و زیبا از غرب بود. اگرچه ماهیت و دلیل وجودی این دو با یکدیگر تفاوت بسیار دارد، اما در خصوص ارائه چهرهای جذاب و ایدهآل در خصوص رعایت استانداردهای حقوق بشری و شهروندی همانند دو لبه یک قیچی عمل میکردند.
این روند بهخصوص بعد از برخی بحرانهای مرتبط با عملکرد بد اقتصادی دولت از جمله اغتشاشات آبان ۹۸ به شدت اوج گرفت و تلاش میکرد زمینه را برای حرکت بخشی از جامعه به سمت حرکتهای رادیکال فراهم کند.
این بار باد نا موافق از غرب وزید
حالا و در میانه امیدواری دوسوی این دو طیف به قاطعیت دولت ترامپ در برخورد با نظام جمهوری اسلامی ناگهان تحولات و ناآرامی ایالات متحده تبدیل به یک بحران معناشناختی گسترده میان این گروهها شده است.
شاید تا سه ماه پیش حتی نفس بیان چنین رویدادی در غرب و بهخصوص امریکا فراتر از تصور هر تحلیلگری بود، اما حالا تمام دنیا شاهد بزرگترین راهپیمایی ضدنژادپرستی نیم قرن گذشته در امریکا است.
بعد از جنگ جهانی چنین اعتراضات گستردهای را با چنین دامنهای در دهه ۶۰ میلادی میتوان سراغ گرفت؛ زمانی که جنبش سیاهپوستان امریکا به دنبال شکستن تبعیض ناجوانمردانه نژادی علیه خود بودند. امریکا یکبار دیگر هم چنین اعتراضاتی را در سال ۱۹۹۲ تجربه کرد. در شهر لسآنجلس زمانی که چند مأمور سفیدپوست از ضرب و شتم آشکار چند سیاهپوست تبرئه شده بودند. به راه افتادن چنین اعتراضاتی بعد از گذشت این همه سال برای افکار عمومی غیرقابل فهم بود. زمانی که باراک اوباما به عنوان اولین رئیس جمهور رنگین پوست امریکا به قدرت رسید همه تصور میکردند نژاد پرستی در امریکا برای همیشه به افسانهها پیوسته است. حتی انتخاب ترامپ هم سبب نشد این چهره دروغین در هم بریزد. در سایه رشد اقتصادی سه سال گذشته در امریکا جامعه این کشور به نمونه ایده آلی تبدیل شد که همه باید از آن پیروی میکردند.
اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور هم امیدوار بود با جلب کمکهای ترامپ بتواند فشار خود را بر جمهوری اسلامی تشدید کند. همه چیز تا همین چند ماه پیش به خوبی پیش میرفت تا اینکه کرونا اولین ضربه را وارد کرد.
سینه چاکان ایرانی ترامپ گرفتار شدند
همهگیری ویروس کرونا و عملکرد بد دولت ترامپ اولین ضربه اساسی به این برج عاج وارد کرد. در حالی که شیوع گسترده بیماری در کشورهای اروپایی هشداری جدی در خصوص ناکافی بودن امکانات نظام بهداشتی در غرب و همچنین ملزومات بهداشتی مانند ماسک بود، اما دولت ترامپ به راحتی اجازه داد تا همهگیری کرونا تمام جامعه این کشور را درگیر کند.
افزایش بیکاری گسترده به ۴۰ درصد و رکود اقتصادی نشانههای طوفانی بود که در حال در هم کوبیدن امریکا است. به سرعت آمارهای عالی اقتصادی ناپدید شد و در کنار آن بیمارستانهای پر از مریض، گورستانهای دسته جمعی در شهرهایی همچون نیویورک و صف طویل دریافت کنندگان غذا به تصاویری آشنا در رسانههای بزرگ خبری دنیا تبدیل شد. در حالی که اپوزیسیون داخلی و گروههای غربگرای داخلی امیدوار به گذر آرام این بحران بودند اعتراضات گسترده نژادی از راه رسید.
نکته مهم درباره اعتراضات فوق این بود که دولت امریکا دقیقاً همان عملکردی را از خود نشان داد که مورد انتقاد اپوزیسیون خارجی ایران و گروههای غربگرا بود. استفاده گسترده از نیروهای نظامی برای سرکوب معترضان که مورد انتقاد سران پنتاگون قرار گرفت و خشونت گسترده پلیس همه را عملاً مبهوت کرد.
در کنار این دولت ترامپ به سرعت تلاش کرد کنترل شبکههای اجتماعی را در دست بگیرد که نمونه آن امضای یک فرمان اجرایی علیه شبکههای اجتماعی بود که مطالب مد نظر دولت را حذف میکنند. امضای چنین فرمانی حتی صدای رادیکالترین طرفداران ترامپ را در حوزه رسانهها در آورد.
به این ترتیب و در حالی که بدبینترین اعضای اپوزیسیون ایرانی نیز تصور نمیکردند روزی شاهد زیر گرفته شدن معترضان توسط پلیس نیویورک باشند، انتشار گسترده این اخبار سبب شد تمام این اپوزیسیون تبدیل به طرفداران دو آتشه ترامپ شوند.
این مسئله به اندازهای عمیق شد که برخی از آنها وجود نژادپرستی و شکاف نژادی را به طور کامل زیر سؤال بردند. به عنوان مثال احمد باطبی از نیروهای سابق دانشجویی در ایران که حالا به عضوی فعال از شبکه نئوکانهای امریکا تبدیل شده در گفتگو با بی. بی. سی به طور کامل منکر هر گونه خشونت از سوی دولت امریکا شد.
این موضعگیری از سوی سلطنتطلبان هم به وضوح چه در شبکههای اجتماعی و چه در شبکههای تلویزیونی آنان عیان شد. ماجرا آن قدر شور شد که ویکتوریا طهماسبی استاد ایرانی دانشگاه ونکوور در حساب توئیتری خود این موضع ایرانیان اپوزیسیون را غیرقابل باور خواند.
البته چنین سخنانی تنها محدود به شبکههای سلطنت نبود بلکه برخی از شبکههای داخلی همچون ایران اینترنشنال هم بدون پرداختن به خشونتهای دولت ترامپ تنها دولت ایران را یگانه نظام سرکوبگر دنیا معرفی میکرد.
بحران هویتی که گریبان بزک کنندگان را گرفت
اشاره دقیق به این موضوع را مقام معظم رهبری در سخنرانی تلویزیونی ۱۴ خردادماه امسال خود داشتند. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به احساس خجالت و سرافکندگی بجای ملت امریکا از حکومتهای خود و حکومت فعلیشان افزودند: امریکاییها با رفتارهایشان در دنیا رسوا شدهاند. آن از مدیریت ضعیفشان در کرونا که به علت فساد موجود در هیئت حاکمه امریکا، تلفات و مبتلایان به بیماری در امریکا چندین برابر کشورهای دیگر است و این هم از برخورد وقیحانهشان با مردم که آشکارا جنایت میکنند، عذرخواهی هم نمیکنند و بعد هم میگویند حقوق بشر، انگار آن مرد سیاهی که کشته شد، بشر نبود و حقوقی نداشت. با این وضع پیشآمده، برخی از ایرانیهای داخل یا خارج از کشور هم که شغلشان حمایت از امریکا و بزک آن بود، دیگر نمیتوانند سربلند کنند.
این توصیف روشنترین بیان از بحران معنایی است که این دو طیف با آن روبه رو هستند. به طور حتم این دو گروه باید در انتظار مشکلات بیشتری باشند چرا که تحولات سیاسی نشان میدهد پشتیبانان سابق آنها هم شاید در هیئت حاکمه امریکا جایی نداشته باشند و آنها هم قربانی حقطلبی مردم امریکا بنشینند.
فرجام ماجرا هر چه باشد، بزک کنندگان امریکا هیچگاه در مقابل ملت ایران سرافراز نخواهند بود.