کد خبر: 1006674
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۲:۳۰
مرزبندی اصلاح و اعتدال پس از ۷ سال همنشینی
یک سال مانده به برگزاری دوازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری، وابستگان به جریان غرب‌زده که خود عامل اصلی مشکلات مردم در هفت سال اخیر هستند، فاز جدید تطهیر و خودستایی را کلید زده‌اند، به طوری که عناصر و رسانه‌های این جریان اصرار دارند، ناکارآمدی امروز را کارکرد انحصاری شخص رئیس‌جمهور و هیئت وزیران و نه ناشی از اندیشه غرب‌زدگی این طیف عنوان کنند.
سعيد همتی
سرویس سیاسی جوان آنلاین: «شرایط بغرنج و بحرانی سال ۱۳۹۲، اقتضا می‌کرد که جماعت غرب‌زده داخلی به شخصیتی مانند حسن روحانی رأی بدهند» مهم‌ترین شگرد جریان تجدیدنظرطلب داخلی برای خارج کردن خود از زیر بار فشار افکار عمومی در جایگاه یک متهم است، آن هم در حالی که رهبران و تئوریسین‌های این طیف خود را ناتوان از پاسخگویی در قبال هفت سال مشکلات روزافزون دولت متبوع خود می‌دانند و برای تطهیر چهره مخدوش خود نزد مردم وادار به آن شده‌اند تا بار دیگر مشکلات دولت قبل را برجسته کنند تا به واسطه آن حجم انتقادات از خود را کاهش دهند.

تطهیر توأم با حمایت از هنجارشکنی

روز گذشته روزنامه‌های زنجیره‌ای در آستانه هفتمین سالگرد پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲ که تلاش کردند مطالبی را با محوریت تطهیر مدعیان اصلاح‌طلبی و حمایت از رویکرد‌های هنجارشکنانه دولت تدبیر و امید در جهت عبور از خطوط قرمز نظام بوده است، منتشر کنند، به عنوان نمونه روزنامه شرق، در صفحه نخست خود با تیتر «چرا اصلاح‌طلبان از روحانی حمایت کردند؟ می‌نویسد: «در چنین روزی در سال ۹۲ حسن روحانی توانست با اخذ بیش از ۱۸میلیون رأی بالاتر از محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی، علی‌اکبر ولایتی و محمد غرضی به عنوان رئیس‌جمهور کشور ایران انتخاب شود؛ انتخابی که اگر حمایت اصلاح‌طلبان را با خود نداشت هرگز محقق نمی‌شد، زیرا پایگاه سیاسی روحانی از ابتدای انقلاب و در همه ادوار، اصولگرایی بوده است و بخش قابل توجه رأیی که در سال ۹۲ به دست آورد، از سبد رأی اصلاح‌طلبان بود. نیرو‌های اصلاح‌طلب در سال ۹۲ در ابتدا یکسره بر حمایت از اکبر هاشمی‌رفسنجانی سرمایه‌گذاری کرده بودند تا آنکه در اتفاقی عجیب او که همزمان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت شد.»

مشکلات اقتصادی دولت ناشی از فاصله گرفتن از اصلاح‌طلبان است!

شرق در ادامه تلاش می‌کند، مشکلات اقتصادی و معیشتی فراوان و بسیار گسترده چهار سال دوم روحانی را نتیجه فاصله گرفتن رئیس جمهور از مدعیان اصلاح‌طلبی وانمود کند! این روزنامه در بخش دیگری از گزارش خود می‌نویسد: «این حمایت در سال ۹۶ هم با «تَکرار» خاتمی تکرار شد، اما شرایط در دولت دوم روحانی قدری متفاوت به نظر می‌رسید زیرا از یک‌سو با خروج امریکا از برجام شرایط داخلی بسیار سخت شد و فشار بر مردم فزونی یافت و از سوی دیگر روحانی هم سعی کرد که خود را از اصلاح‌طلبان جدا کند تا حدی که محمود واعظی، رئیس‌دفتر او، یک‌بار گفت که رأی روحانی مربوط به سبد رأی خود بود و نه حمایت اصلاح‌طلبان. همه این‌ها در کنار نارضایتی عمومی فشار را بر اصلاح‌طلبان هم زیاد می‌کرد، زیرا مردم تصور می‌کردند مشکلات موجود نتیجه حمایت اصلاح‌طلبان از دولت بوده است و همین موضوع باعث شد که سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان اکنون ریزش قابل توجهی پیدا کند.»

مشکلات دولت قبل، اصلاح‌طلبان را به سمت روحانی سوق داد!

در همین زمینه ناصر قوامی، نماینده مجلس ششم و فعال سیاسی اصلاح‌طلب در گفت‌وگوی روز گذشته خود عنوان می‌کند: «ما در سال۹۲ نمی‌توانستیم پیشگویی کنیم که در آینده چه می‌شود، اما توانستیم یک تصمیم مهم برای زمان حال بگیریم. در آن دوره وضعیت کشور بسیار بغرنج بود و انواع تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی بر مردم تحمیل شده بود. در چنین شرایطی نیرو‌های اصلاح‌طلب تصمیم گرفتند که با حمایت از یک نیروی معتدل شرایط را قدری بهبود ببخشند و انصافاً هم در دوره اول آقای روحانی با انعقاد برجام، لغو تحریم‌ها و کنار رفتن سایه جنگ از سر کشور اوضاع کشور مناسب شد. واقعیت این است که در سال۹۲ چاره‌ای وجود نداشت جز حمایت از روحانی، به خصوص بعد از ردصلاحیت آیت‌الله هاشمی، اصلاح‌طلبان به این نتیجه رسیدند که بهترین گزینه آقای روحانی است، ولو اینکه می‌دانستیم روحانی اصلاح‌طلب نیست.»

حجاریان: ساحت اصلاحات از تندروی و افراط مبراست!

سعید حجاریان تئوریسین جریان غرب‌زده نیز در گفت‌وگویی که با روزنامه همشهری داشته ساحت رهبران غائله‌هایی مانند ۱۸ تیر ۷۸ و فتنه ۸۸ را با هدف پاکسازی چهره آن هم یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری از هر گونه تندروی و افراطی مبرا دانسته و در پاسخ به این پرسش که در دوران هشت سال حاکمیت اصلاح‌طلبان چه تندروی‌ای از سوی جریان مدعی اصلاح‌طلبی و دولت برآمده از این تفکر صورت گرفته است، می‌گوید: «در این مقطع هم از سوی اصلاح‌طلبان تندروی رخ نداد و نمی‌دانم چرا دوستان بر سر عذرخواهی رقابت می‌کنند. جریان انصار حزب‌الله انتهای منطقی تندروی خیابانی بود و وقت زیادی از دولت اصلاحات گرفت. شما امروز نمی‌توانید تصور کنید وزیر دولت مستقر را در خیابان کتک بزنند، اما این‌ها نوری و مهاجرانی را کتک زدند. شما نمی‌توانید تصور کنید رسماً اسامی سوژه‌های ترور منتشر شود و تهدید به قتل کنند، اما کردند. ببینید، این‌ها دکتر سروش را کتک زدند و حتی قصد از بین بردن او را داشتند، به چه جرمی؟ بحث اندیشه‌ای.» وی همچنین در ادامه می‌گوید: «در این دوره، سطوحی از قدرت رسماً در موضع جنگ با دولت قرار داشتند. وزارت اطلاعات آقای دری‌نجف‌آبادی رسماً حرف رئیس‌جمهور را نمی‌خواند! خب، این‌ها همه یعنی چه؟ کمی صریح‌تر حرف بزنم. من معتقدم حتی اکبر گنجی هم رادیکال نبود، او واقعیت‌ها را نوشت... شما توجه کنید که بخشی از اتهامات ما یا به بیان برخی، تندروی‌های ما مربوط است به انتقاد از هاشمی. هاشمی در دوره اصلاحات حقیقتاً دموکرات نبود، اما دوری از قدرت و نگاه درجه دوم به وقایع ایشان را به نقطه‌ای رساند که موضع‌گیری‌های دقیق و اصلاحی کند تا اینکه از سال ۱۳۸۴ به بعد، اساساً هاشمی جدیدی متولد شد.»

ریزش پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان

روزنامه ابتکار هم در گزارشی مفصل ضمن حمله به جریان رقیب و طرح این ادعا که طیف مقابل خواهان برگزاری انتخابات فرمایشی با حذف نامزد‌های جریان غرب‌زده است، با تیتری تحت عنوان «حذف رقیب به‌جای رقابت» به صورت نرم به ریزش پایگاه اجتماعی جریان غرب‌زده اعتراف می‌کند و می‌نویسد: «اصلاح‌طلبان طی سال‌های اخیر به واسطه عملکرد دولت مورد حمایت آن‌ها دچار ریزش در پایگاه اجتماعی خود شدند و تلنگر جدی این ناامیدی و کاهش اعتماد عمومی در انتخابات اسفندماه ۹۸ به اصلاح‌طلبان زده شد، بنابراین آن‌ها به خوبی می‌دانند برای پیروزی در هر رقابتی ابتدا باید اعتماد سرمایه اجتماعی خود را جلب کنند و پایگاه رأی خود را با صندوق رأی آشتی دهند؛ امری که چندان کار آسانی نیست و همچنان نخبگان فکری و تئوری‌پردازان جریان اصلاحات راهی برای آن پیدا نکرده‌اند.»

زیباکلام درباره بازی نام‌ها در طیف اصلاح‌طلبان برای انتخابات ریاست‌جمهوری می‌گوید: «فرقی نمی‌کند که کاندیدای اصلاح‌طلبان در ۱۴۰۰ آقای جهانگیری باشد یا هر فرد دیگری. نه آقای جهانگیری، نه آقای عارف و نه حتی خود خاتمی هیچ شانسی در انتخابات ۱۴۰۰ ندارند. بدنه اجتماعی که به اصلاح‌طلبان باور داشت و به آنان رأی می‌داد، بعد از انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ و عملکرد دولت آقای روحانی و مجلس دهم، اعتقاد و باور خود را از دست داد، بنابراین اینکه الان اصلاح‌طلبان بگویند ما می‌خواهیم اسحاق جهانگیری را کاندیدا کنیم یا عارف یا مرعشی و محسن هاشمی را کاندیدا می‌کنیم، هیچ فرقی ندارد.»

وی تأکید کرد: «مهم نیست که اصلاح‌طلبان چه کسی را کاندیدا می‌کنند، مهم این است که بدنه اجتماعی این جریان پشت کرده و این را به وضوح در انتخابات اسفند ۹۸ دیدیم. قطعاً این در خرداد ۱۴۰۰ هم تکرار خواهد شد، لذا مسئله مهم این نیست که نامزد اصلاح‌طلبان کیست».

زیباکلام در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا روی کار آمدن دولت اصولگرا به معنی یک فرصت چهارساله برای اصلاح‌طلبان و امکان بازیابی بدنه اجتماعی است؟ گفت: «روی کار آمدن دولت اصولگرا لزوماً به معنی بازیابی بدنه رأی جریان اصلاح‌طلب نیست. اصلاح‌طلبان باید ببینند و بگویند چه شد که از دوم خرداد ۷۶ به این سو، اقبال مردم را از دست دادند.»

غرب‌زده‌های داخلی برای حفظ شأنیت خود در انتخابات سال آتی چاره‌ای جز ترمیم چهره خود آن هم با تقصیرتراشی از رقیب و تطهیر چهره خودی‌ها ندارند، ولو به قیمت آنکه همانند سال‌های گذشته بسیاری از رهبران خود را در این راه ذبح کنند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار