سرویس حوادث جوان آنلاین: سال گذشته مأموران پلیس اسلامشهر از درگیری خونین در یکی از پارکهای شهر باخبر و راهی محل شدند. اولین شواهد نشان میداد درگیری بین چند مرد جوان اتفاق افتاده و در آن درگیری مرد ۳۵ساله به نام پرویز بر اثر ضربه چاقو کشته شده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، پلیس با تحقیق از شاهدان حادثه دریافت عامل قتل مرد ۳۰ساله به نام عارف است که بعد از حادثه متواری شدهاست. به این ترتیب عارف تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه چند روز بعد از حادثه شناسایی و دستگیر شد.
مرد جوان به پلیس آگاهی منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او با اقرار به جرم و بازسازی صحنه جرم روانه زندان شد. پرونده در حال کامل شدن بود تا اینکه خانواده مقتول دریافتند، مقتول با داشتن یک همسر زن جوان دیگری را به عقد موقت خود درآورده بود و آنها از این موضوع بیاطلاع بودند. سرانجام پرونده با درخواست قصاص از سوی اولیایدم به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و روز گذشته روی میز هیئت قضایی شعبههفتم به ریاست قاضی کیخواه قرار گرفت.
ابتدای جلسه همسر اول مقتول در جایگاه قرار گرفت و گفت: «من و پرویز سالها با هم زندگی میکردیم، اما صاحب فرزند نمیشدیم. بعد از اینکه پرویز کشته شد در حالیکه پیگیر پرونده بودیم، فهمیدیم او یک زن را صیغه کرده و از آن زن صاحب فرزند نیز شده بود.»
در ادامه همسر دوم نیز در جایگاه ایستاد و از طرف فرزند صغیرش درخواست قصاص کرد.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: «پرویز مشروب میفروخت. روزی برای خرید مشروب سراغش رفتم. او ابتدا قیمت ۵۰هزار تومان را مطرح کرد، اما چند ساعت بعد قیمت آن را بالا برد و گفت بابت خرید مشروب باید ۷۰ هزار تومان پول بدهم. قبول کردم و برای خرید به خانه پرویز رفتم، اما او دوباره حرفش را عوض کرد و این بار ۸۰هزار تومان پول درخواست کرد. همین باعث درگیری شد، اما آرام شدم و به خانه برگشتم.»
متهم ادامه داد: «این گذشت تا شب حادثه هر دو به مراسم جشن عروسی یکی از همسایهها دعوت بودیم. در آن مراسم وقتی همدیگر را دیدیم دوباره با هم درگیر شدیم، اما با میانجیگری یکی از دوستانمان تمام شد. نیمههای شب باردیگر همدیگر را در پارک دیدیم و به خاطر کینهای که از هم داشتیم دوباره درگیر شدیم.» متهم در خصوص قتل گفت: «در درگیری آخر دوستانمان هم حضور داشتند به همین دلیل درگیری بالا گرفت و مقتول دست به چاقو شد. او چاقو را محکم به سرم کوبید که زخمی شد. بلافاصله به بیمارستان رفتم و بعد از مداوا دوباره به پارک برگشتم. وقتی پرویز مرا دید این بار چاقو را به طرفم پرتاب کرد و حنجرهام آسیب دید. با این رفتار عصبانی شدم و برای دفاع از خودم چاقویی که در جیب داشتم بیرون آوردم و به طرف مقتول پرتاب کردم که ناخواسته چاقو به سینه او برخورد کرد و منجر به قتل شد.»
متهم در آخرین دفاعش گفت: «باور کنید قصد کشتن مقتول را نداشتم. او چند بار با چاقو به من حمله کرد و دست بردار نبود. من چارهای جز دفاع نداشتم و از بدشانسی با اولین پرتاب چاقو به سینه مقتول خورد. از دادگاه درخواست گذشت دارم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.