اگر بدانیم ایران آنقدر در زمینه تولید محصولات کشاورزی توانمند است که علاوه بر تأمین مایجتاج ۸۰ میلیون شهروندش، پاسخگوی بخش عظیمی از نیازهای کشورهای همسایه و اروپایی نیز میباشد. آنوقت به قدرت و ظرفیت موجود در صنعت کشاورزی پی میبریم.
اما با این تفاسیر آمارهای منتشره حاکی از عمق یک فاجعه در این عرصه است و آن هم اینکه بدانیم در کمال تأسف، نیمی از محصولات کشاورزی در فاصله مراحل کاشت تا برداشت به عنوان ضایعات از چرخه مصرف خارج میشود.
مهم نیست در اینباره دنبال رقم خاصی بگردیم زیرا با نگاهی به وضع بازارهای داخلی و میزان صادرات، میتوان میزان ضایعات را هم حدس زد.
زمان برداشت هر محصولی که میرسد، اولین خبر در مورد ورود دلالان و روی زمین ماندن محصولات و از بین رفتن یکسال دسترنج کشاورزان است.
گویی دیگر کشاورزی مقرون به صرفه نیست و اگر از شمال تا جنوب کشور زمینهای زراعی به خانه و ویلا و آپارتمان تبدیل شوند، سود بیشتری عاید کشاورزان میشود و حداقل کفران نعمت نمیشود.
کشاورزان میگویند بعد از ریختن تمام سرمایهشان بر روی زمین و صرف هزینههای هرس و آبیاری و کوددهی و سمپاشی و نهالکاری و حق الزحمه کارگران، اگر محصول فروخته شود، باز هم چیزی در ته جیب باقی نمیماند.
کمبود صنایع تبدیلی و بیتوجهی به فرآوریها، بزرگترین چالش باغداران است. چراکه امروز تقریباً در کل استانهای ایران، تمام محصولات باغی به صورت خام فروخته شده و راهی بازار میشوند و در این بین سود واقعی بهدلالان میرسد.
کشاورزان با اینکه هزینههای گزافی در جهت تولید محصولات خود صرف میکنند، اما با آگاهی از کمبود تجهیزات، فرسودگی ماشینآلات کشاورزی و نقصان در مرحله فرآوری و بسته بندی استاندارد قبول کردهاند محصولات را در کمترین زمان ممکن و پیش از ضایع شدن، به هر قیمتی که شده به بازار عرضه کنند.
چراکه بازه زمانی معینی برای برداشت وجود دارد و محصولات کشاورزی و باغی قابلیت ماندگاری روی درخت و زمین را ندارند. به همین خاطر همیشه دلالان زیر درختها خوابیدهاند تا در زمان به ثمر رسیدن محصولات چشمها را باز کنند و خون کشاورز را بمکند.
با اینکه اکثر بازارهای ایران و مهمترین آنها یعنی بازار محصولات کشاورزی و مواد غذایی به وسیله دلالان مدیریت میشود، اما در کشورهای پیشرفته، امنیت ملی در گرو امنیت غذا بوده و از این منظر کشاورزی اهمیت ویژهای برای آنها دارد.
به همین دلیل توجه و توسعه صنایع بسته بندی و فرآوری و تبدیلی به عنوان مکمل صنعت کشاورزی به شمار میآیند. موضوعی که در ایران مورد حمایت نیست و توسعه صنعتی، نسبتی با الگوهای جهانی ندارد و ارتباط آن با کشاورزی مغفول مانده است.
وجود صنایع تبدیلی و فرآوری محصولات کشاورزی این امکان را به وجود میآورد تا حتی محصولاتی که زده داشته یا بخشی از آن خراب شده نیز به چرخه مواد غذایی قابل مصرف بازگردد. در این شرایط صنعت و کشاورزی به موازات هم حرکت میکنند. یعنی توسعه کشاورزی در قبال توسعه صنعتی محقق شده و پیشرفت صنعت نیز حول میزان پیشرفت کشاورزی میسر میشود.
در اصل، هر کشوری که به حمایت از کشاورزانش بر میخیزد و در میزان تولیدات کشاورزیاش حرفی برای گفتن دارد، حتماً از یک صنعت توانمند نیز برخوردار است. رسیدن به این مهم و برگرداندن رونق به دنیای کشاورزان محقق نمیشود مگر اینکه در گام اول از خام فروشی جلوگیری شود زیرا فرآوری محصولات در هر بخش باعث افزایش ماندگاری، رونق تولید، ایجاد ارزش افزوده و افزایش صادرات میشود.