سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: کرونا، ویروسی که شش ماهی میشود مهمانمان شده است، زندگیمان را دستخوش تغییراتی کرد. تغییرات و درسهایی که بسیاری از آنها برای ما مفید بود. این تغییرات با فوریت، به یکباره، بدون مقدمه و توأم با فشار صورت گرفت، از اینرو کنار آمدن با آن برای ما سخت بود. بسیاری از ما در این مدت فشار زیادی را در زندگی خود احساس و از این بابت مشکلات بسیاری را تجربه کردیم. تغییرات مانند حادثه در زندگی ما حادث شد. مراسم عروسی و حتی خاکسپاری ما را دچار دگرگونی کرد. نحوه خرید روزانه ما را تغییر داد. دیدارها و معاشرتهایمان را به کلی دگرگون کرد. دلتنگیهایمان را معنای دیگری داد. موقعیت مالی بیشتر ما را به صورت چشمگیری دستخوش تغییر کرد. نگاهمان را به روابط تغییر داد. دلخوشیهایمان را از تمام موارد به سوی تندرستی و توجه به خود تغییر داد. از ما انسانی ساخت که شاید با او بیگانه بودیم. خودمان را در حالتی تصور نمیکردیم که شدیم. شاید هرگز این حالت را تصور نمیکردیم. برخی نقاط ضعف خود را که نیاز به درمان و شفای بیشتری داشت شناختیم، مانند احتکار، فرصتطلبی، خودخواهی. برخی فضایل خوب اخلاقی را در خود دیدیم، مانند انساندوستی، صبر، مهربانی، نوعدوستی، خلاقیت، همدلی و...
سفر خودشناسی در قرنطینه
تمام این شناخت ما از خود و همراهانمان در زندگی، به یکباره و ناگهانی بود. وقتی موج نخست بیماری آمد و دوباره راهش را گرفت و رفت، شبیه کسانی شده بودیم که مدتی را به خودسازی پرداختهاند. مانند کسانی که یک سفر خودشناسی را پشت سر گذاشتهاند و احساس بهتری را از خود و زندگیشان دارند. در این دوره همه ما به نوعی در قرنطینهها و خانههایمان دچار یک خلوتنشینی و تنها نشینی شده بودیم، هر چند که این خلوتنشینی به اجبار، فشار و همینطور همراهی دیگر اعضای خانواده یا همراهانمان در قرنطینه صورت گرفت.
برخی از این تغییرات برایمان به قدری زیبا و جالب بود که به دست هنرمندان و اشخاص خلاقتر، فیلمها، نوشتهها و آثار هنری بسیاری دربارهاش تولید شد. همه به نوعی این زیباییها را در قالب گفتگوهای تلفنی، شبکههای مجازی، شبکههای تلویزیونی و... به یکدیگر یادآوری میکردند.
این تغییرات برای بیشتر مردم جهان که در سلامت روح و روان به سر میبردند و اشتیاق داشتند که زندگی به درستی و درستکاری پیش برود و زیباییهایش را حتی در میان بیماری نشانشان دهد، خوشایند بود. ولی همین خوشایندی از دیدن زیباییهای زندگی، نتوانست وادارمان کند تا برای همیشه تغییرات مفید را در زندگیمان حفظ کنیم.
نادرستی برخی پیشبینیها
در همین مدت، بسیاری از کارشناسان، روانشناسان، جامعهشناسان و... پیشبینی میکردند که بشر پس از کرونا با تغییرات بسیاری که در این مدت تجربه کرده است، زندگی متفاوتی خواهد داشت و با این تغییرات خواهد ماند. اما این پیشبینی آن قدرها هم درست به نظر نمیرسد. دستکم درباره بسیاری از تغییرات ناگهانی ما که با انگیزه حفظ تندرستی انجام شده است، درست به نظر نمیرسد.
نمود و مصداق این سخن را میتوان در ترافیکهای سنگین شهرها، رعایت نکردن اصول بهداشتی دوباره در فعالیتهای روزانه، بازگشت به مراسم عروسی و... به سبک شش ماه پیش، برخی نامهربانیهایمان با یکدیگر، فراموشی اینکه پایان زندگی ممکن است بسیار نزدیک و فرصت برای جبران بسیار کم باشد و موارد بیشمار دیگری دید. بیشتر دستاوردهایمان از این دوران دوباره دستخوش تغییر شد و ما را به جایی رساند که پیش از تغییرات ناگهانیمان بودیم. مضمونی از سخن علیبنابیطالب را به یاد میآورم که چه زیبا رفتار امروز ما را توصیف میکند: جوری زندگی کن که گویی ۱۰۰ سال دیگر زندهای یا جوری زندگی کن که انگار همین امروز آخرین روز زندگی توست.
در حالی که به نظر میرسد نگاه اغلب ما به مسائلی که پشت سر گذاشتیم، بیشتر شبیه به کسانی است که برای رهایی تغییر کرده اند، این تغییر به طور یقین مانا و پایدار نیز نخواهد بود. اگرنه با بیمبالاتیهایمان موج دوم این بیماری را به سرزمینمان فرانمیخواندیم. ما تغییرات را که بیشتر رویکرد مثبت و سازنده داشت با گذر زمان از یاد بردیم. زمان در حال گذر است و حواسمان نبود که ممکن است ویژگی فراموشکاری انسان، بر انگیزههایمان در رابطه با تغییر غلبه کند.
لذت بردن از اکنون با تندرستی
لذت بردن از زمان اکنون یکی از دستاوردهای مثبت این دوران بود. اهمیتی که به تندرستی خود میدادیم و توجه به هر آن چه ما را از بیماری دور نگه میداشت عوامل مهمی به شمار میآمد برای نگه داشتن ما در زمان اکنون و توجه به خود. انگار به خودمان فرصت دادیم تا از بودن خود لذت ببریم، چون نگران تندرستی خود بودیم و از اینرو از زندگی کردن و زنده ماندن خود لذت میبردیم. بیشتر فرصت داشتیم فکر کنیم که برای خودمان باشیم تا عاملی برای رضایتمندی و خودخواهیهای برخی از اطرافیان و مردم؛ هر چند که این مهم به زودی رو به فراموشی گذاشت. یاد گرفته بودیم بیش از آن که به ظواهر توجه کنیم به بهداشت اهمیت دهیم و حفظ امنیت خود. برای انجام کارهای ضروری از محل زندگی خود بیرون میرفتیم و هنگام بازگشت آلودگیها را میزدودیم. این ویژگی شاید هنوز هم در ما باشد، اما در بسیاری از ما با پایین آمدن آمار مبتلایان به ویروس پایین آمد. بیشتر تغییراتی که به سختی در زندگیمان پدید آمده بود، جایش را به زندگی پیشین سپرد.
فراموشی تغییرات در طول زمان
چرا تغییرات به راحتی از بین میروند؟ شاید زمان، پاسخ صحیح این ماجرا باشد. تغییراتی که در طول زمان حاصل میشوند معمولاً با باوری درونی صورت میگیرد. این باور همان تغییر اصلی است که بشر برای تغییرات واقعی به آن نیازمند است.
یادم میآید در نوجوانی رمانی خواندم که بیارتباط با موضوع این نوشته نیست. آن داستان در ابتدای نوجوانی من را به فکر فرو برد. ماجرای داستان از این قرار بود که دختر جوانی در حین سفر با قطار با جوانی آشنا میشود. دختر که دچار برخی رفتارهای غیراخلاقی است، تحت تأثیر رفتار درست و انسانی جوان قرار میگیرد و در طول سفر کوتاه خود در قطار شیفته جوان و درستکاریاش میشود. عاشق جوان که او نیز دلباختهاش شده است در همان جا خواستگاری او را میپذیرد و تصمیم به ازدواج با او میگیرد. در همان سن از خودم پرسیدم، چه جالب! میشود در یک سفر کوتاه، عشق همیشگی زندگی را پیدا کرد، تحت تأثیرش واقع شد، عاشقش شد و با او ازدواج کرد؟! شاید امروز که چند دهه از آن موقع سپری میشود، این فکر برایم طنز باشد و برای شما که این نوشته را میخوانید، خندهآور، ولی میتواند پرسش خوبی برای زندگیمان باشد.
معمولاً همه ما رو به جلو در حرکت هستیم. به دنبال پیشرفت و ارتقا. آیا تا به حال پسرفتها و رشد منفی دیگران برای ما الگو یا باعث شگفتی بوده است؟ آیا تا به حال به خود گفتهایم خوش به حال فلانی که روزبهروز رو به عقب در حرکت است و هر روز که میگذرد، دلم بیشتر میخواهد که مانند او باشم؟ طبیعتاً پاسخ منفی است.
یکی از عوامل مهم در یادگیری و نهادینه شدن امری، انحلال آن در ضمیر و روانمان است. این انحلال به طور معمول به زمان و گذر زمان نیاز دارد. تغییری که با گذشت زمان و به طور عمیق در فرد ایجاد شود، ممکن است برای همیشه تثبیت شود. شاید ما به سرعت چیزی را یاد بگیریم و آن را بیاموزیم، اما برای آگاه شدن به آن که همان دریافت کردن است ممکن است با تکرار و باور قلبی صورت بگیرد.
تغییرات مثبت دوران قرنطینه را حفظ کنیم
برای باور آگاهیهایمان ممکن است مقاومتهایی را تجربه کنیم. مقاومتهایی که راه را بر ما میبندد. میخواهیم تغییر را در وجود خود ایجاد کنیم، اما نمیدانیم چرا نمیشود. گاهی وقتش را نداریم، گاهی حوصلهاش را نداریم، گاهی انگیزه نداریم و هر بار یک چیز بهانه راکد ماندن و درجا زدن ما میشود در حالی که ورای تمام اینها عاملی مشترک به نام ترس نهفته است. انگار در یک معادله گیر افتادهایم. میترسیم جلو نمیرویم، جلو میرویم از تغییر میترسیم، از تغییر میترسیم و به عقب برمیگردیم، دوباره انگیزهای پیدا میکنیم برای تغییر، دوباره قدمی به جلو برمیداریم و... این چرخه تکرار میشود تا جایی که ترسها راهشان را بگیرند و بروند، به جایی بروند که به آن تعلق دارند.
به این ترتیب با شناخت روند تغییر در خود و زندگیمان میتوانیم تصمیمات بهتری بگیریم. تغییرات واقعیتر و حقیقیتر. به این ترتیب حتی اگر انگیزه تغییر کم شود یا از بین برود باز هم تغییرات مثبت در جای خود باقی خواهد ماند. انگیزه ما در تغییرات ناشی از بیماری ویروسی، حفظ تندرستی و برخی ملاحظات انسانی مانند بیمار نکردن سایرین و فشار کمتر به کادر درمانی کشور بود. از اینرو چنانچه دوران قرنطینه کم شده یا تا وقتی که راهکاری برای درمان قطعی آن پیدا شود، باز هم باید تغییرات مثبت را در زندگیمان محفوظ نگه داریم.