کد خبر: 1010869
تاریخ انتشار: ۲۶ تير ۱۳۹۹ - ۰۴:۴۵
روایتی از اعتماد و صداقت در عالم دوستی و رفاقت
هر بار پس از هر صحبتی که با هم داشتیم، احساسی عجیب به من دست می‌داد. احساسی ناخوشایند که دوستش نداشتم. هر بار که دلم می‌گرفت و دوباره با او تماس می‌گرفتم، پس از کمی حرف زدن و گفتن از وقایع روز، حس پشیمانی و ندامت در من بیدار می‌شد.
هما ایرانی
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین:  نیازی که به درد دل کردن با دوستم داشتم، برایم ناراحت کننده بود. نه یک بار نه دو بار بلکه هر روز هفته گاهی روزی چند بار به او تلفن می‌زدم و با هم درد دل می‌کردیم. مدتی بود از او رفتار‌هایی دیده بودم که از دوستی‌مان پشیمانم کرده بود، اما باز هم به تلفن زدن‌ها و درد دل‌هایم ادامه می‌دادم. او هر بار با حوصله به حرف‌های من گوش می‌داد و من هر بار از آن چه در زندگی برایم پیش می‌آمد، از اتفاقات و مسائل مختلف زندگی برایش می‌گفتم. او جوری حرف می‌زد و جوری برخورد می‌کرد که گویی تنها سنگ صبور و بی‌مشکل‌ترین فرد دنیاست.

هر بار پس از هر صحبتی که با هم داشتیم، احساسی عجیب به من دست می‌داد. احساسی ناخوشایند که دوستش نداشتم. هر بار که دلم می‌گرفت و دوباره با او تماس می‌گرفتم، پس از کمی حرف زدن و گفتن از وقایع روز، حس پشیمانی و ندامت در من بیدار می‌شد.

می‌دانستم نیاز به درد دل کردن با او از سر تنهایی و ناراحتی و مشکلاتی است که در زندگی‌ام وجود داشت، برای همین هر بار غیرارادی و با کششی خاص، به سوی تلفن کشیده می‌شدم و شماره او را می‌گرفتم. گاهی به خانه یکدیگر می‌رفتیم و در حالی که فرزندان‌مان در حال بازی و جست‌وخیز بودند، با یکدیگر حرف می‌زدیم و از مشکلات زندگی گلایه می‌کردیم. جالب اینکه بیشتر مشکلاتی که مطرح می‌شد از زندگی من بود و او درباره زندگی خود جوری حرف می‌زد که انگار بهترین و پایدارترین زندگی زناشویی و خانوادگی را دارد. هر بار در دلم از روابط خوب او و همسرش خوشحال بودم و آرزوی پایداری آن را داشتم. از اینکه خود را فردی نیازمند می‌دیدم که نیاز دارد با یک نفر، که در آن موقع دوستم بود حرف بزنم، احساس بدی داشتم. خود را موجودی نیازمند می‌دیدم که وابسته به حرف زدن با شخصی است که در جایی شبیه به پله‌ای بالاتر به او نگاه می‌کرد. این احساس در من ادامه داشت و تا چند سال هم طول کشید تا اینکه ورق برگشت. یک روز دوستم در میان حرف‌هایش این را گفت که با همسرش دچار مشکلات فراوانی است تا جاییکه برای حفظ زندگی خود ناچار شده است آن‌چه را که از حاصل دسترنج خود در طول سال‌ها به دست آورده است در اختیار او بگذارد. از این‌رو نگران بود که همسرش آن‌ها را در معاملات بی‌اساسی که انجام می‌داد از دست بدهد. آن روز به راستی نمی‌توانستم درک کنم که دلیل پنهان‌کاری او تا به آن روز چه بوده است! فقط از او پرسیدم، من تا به حال با تو صادق بودم، چرا تو تا به حال زندگی خودت را جور دیگری نشان می‌دادی؟ و او در پاسخ گفت: به این خاطر که گفتن مشکلاتم دردی را از من دوا نمی‌کرد!

احساس فریب و رودست خوردن پیدا کرده بودم، برای همین دیگر نمی‌توانستم مانند گذشته با اعتماد قبلی با او تماس بگیرم. احساس نیازی که به درددل کردن با او داشتم نیز، روز‌به‌روز کمتر می‌شد. مدتی بعد با من تماس گرفت و گفت که همسرش به جرم کلاهبرداری روانه زندان شده است و از آنجا که چند فقره از چک‌ها با امضای دوستم به طلبکار‌ها داده شده است، نیاز دارد به شهادت چند نفر مبنی بر اینکه فاقد دارایی لازم برای وصول آنهاست. او انتظار داشت به خاطر دوستی و سنگ صبوری‌اش در گذشته، شهادت دروغین بدهم. من هم که به راستی نمی‌توانستم چنین کاری را انجام دهم، مخالفت کردم. او با دلخوری تماس را قطع کرد و به این ترتیب آخرین تماس تلفنی‌مان را رقم زد.

آن روز درک کردم که نیاز من به درد دل کردن پیام بزرگی برایم داشت. پیامی درباره صداقت. اینکه اعتماد در صورتی درست است که صداقت در میان باشد. این پیام، از آن روز زندگی من را دچار تغییرات بزرگی کرد. دیگر با تحقیق و دقت بیشتری در کار و زندگی به دیگران اعتماد می‌کردم. این را درک کردم که توجه به صداقت می‌تواند یکی از ارکان مهم پایداری در روابط باشد؛ عنصری که در رابطه ما وجود نداشت. از آن گذشته نیازم به درد دل کردن چیز بدی هم نبود، شاید کمی افراطی برخورد می‌کردم، ولی باعث شد تا یار همیشگی‌ام را بیابم. نیازی که به هم صحبتی داشتم، کسی را که می‌توانستم به او تکیه کنم و صمیمانه و صادقانه یکدیگر را دوست بداریم پیدا کنم. اگر این ویژگی در من نبود و این نیاز را درون خود احساس نمی‌کردم، شاید هرگز یار زندگی‌ام را نمی‌یافتم. بنابراین این نیاز در زندگی‌ام کار‌های بزرگی برایم کرد، نگاهم را در روابط درست‌تر کرد و سرو سامانی به زندگی‌ام داد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار