همواره در ذهن عامه مردم در مورد حلقه قدرت، افراد حاکم و نحوه به قدرت رسیدن آنها و تواناییهای آنها، سؤالات و ابهامات زیادی وجود دارد. شاید تا قبل از به وجود آمدن شبکههای اجتماعی و به تبع آن به واقعیت پیوستن آرزوی هر فرد یک رسانه، پاسخهای افراد مختلف به این مسئله فقط حاصل شنیدهها و شایعههایی بود که از اطراف و اکناف میشنیدند، اما با به وجود آمدن رسانهها و شبکههای اجتماعی عامه مردم، پاسخهای شفافتری در مورد طبقه حاکم و اطرافیان آنها دریافت کردند و این به واسطه گسترش رسانههای اجتماعی در تمام سطوح جامعه بوده است. پس از اینکه مردم به واسطه شبکههای اجتماعی توانستند با خانواده و اطرافیان طبقه حاکم و در قدرت آشنا شوند و از نزدیک رفتار و سبک زندگی آنها را ببینند، این درک به وجود آمد که عموماً فرزندان این طبقه که در جامعه اصطلاحاً به آنها «آقازاده» میگویند، آنطور که پدرانشان مینمایند، زندگی نمیکنند و حتی اعتقادی به این نوع از زندگی ندارند و خلاف آن را در شبکههای اجتماعی و صفحات شخصی خود به نمایش میگذارند، به عنوان نمونه میتوان به کلیپ منتشر شده «آقازاده» یکی از سفرای سابق کشور در کشورهای امریکای جنوبی یا «آقازاده» یکی از مسئولان سابق بانک مرکزی در مورد ثروت و ماشینی که سوار میشود، اشاره نمود. علاوه بر این جامعه خارج از صفحات مجازی در قوه قضائیه و اخبار رسانههای رسمی نیز با فسادها و جرائم امنیتی «آقازاده»ها نیز مواجه شده است و این سؤال برایش پیش آمده که چرا برخی از مسئولان کشور نتوانستهاند فرزندان خود را طوری تربیت یا کنترل کنند که مرتکب چنین خطاهایی نشوند؟ یا چه اتفاقی افتاده است که «آقازاده»ها مسیری خلاف مسیر پدر خود را طی کردهاند؟ و انبوهی از سؤالات دیگر. همه این موارد این موضوع، یعنی «آقازادگی» را به یک سوژه داغ تبدیل میکند که میتواند در محافل صمیمی و دوستانه پای ثابت بحثها و شایعات باشد، اما فرض کنید چنین سوژهای با تمام جزئیات، موضوع اصلی یک سریال یا فیلم سینمایی باشد، قاعدتاً جامعه میخکوب به تماشای آن خواهند نشست. امروز این فرض به واقعیت تبدیل شده است و سریالی به همین نام یعنی «آقازاده» به کارگردانی بهرنگ توفیقی و نویسندگی حامد عنقا به شبکه نمایش خانگی آمده است و سعی دارد سوژه «آقازاده»ها در ایران را با جزئیات خاص خودش به درامی عاشقانه- سیاسی تبدیل کند و به نمایش بگذارد.
سریال «آقازاده» در مورد یک «آقازاده» فاسد به نام نیما بحری (با نقشآفرینی امیر آقایی) است که سعی دارد با استفاده از نفوذ پدرش و باند فاسد حامی وی علاوه بر رشد اقتصادی، در سپهر سیاسی کشور نیز تأثیرگذار باشد و حتی در انتخابات ریاست جمهوری نیز در کنار پدرش به نقشآفرینی بپردازد.
تا این لحظه در سریال آقازاده علاوه بر پرداختن به موضوع آقازادهها، به بخشی از روابط پشت پرده در قدرت مانند باندبازیها و هر آنچه مانع از برخورد سیستم با مفاسد مختلف میشود هم به نمایش درآمده است، به عنوان مثال در قسمت دوم این سریال حاج حسن (با نقشآفرینی جمشید هاشمپور) که در نقش یک فرد بانفوذ ظاهر میشود با تغییر بازپرس پرونده نیما، آقازاده فاسد، باعث میشود او موقتاً از زندان رهایی یابد یا در قسمت سوم دکتر، پدر نیما میگوید: «چشم به هم بزنی انتخاباته، سور و سات این بساط رو هم یکی مثل من و نیما باید فراهم کنیم.»
سریال «آقازاده» که با انبوهی از بازیگران معروف و صاحب سبک مانند امین تارخ، لعیا زنگنه، نیکی کریمی، ثریا قاسمی، کامبیز دیرباز، امین حیایی و... توانسته بر جذابیتش بیفزاید، سعی کرده بر مفاسد احتمالی معاملات بزرگ هم ورود پیدا کند، به عنوان نمونه در قسمت اول این سریال پرماجرا چگونگی خلق و فروش تابلویی جعلی با نام و امضای سهراب سپهری در یک حراجی به نام «حراج خاورمیانه» به نمایش گذاشته میشود که اتفاقاً به قیمتی بالا هم به فروش میرسد و خریدار آن کسی نیست جز آقازاده فاسد. حال آنها که اهل دریافت مفاهیم کنایهآمیز هستند میگویند این قسمت از سریال بیارتباط به ماجرای حراج تهران و فروش آثار منتسب به سهراب سپهری که شائبه جعلی بودن آن وجود دارد، نیست. به هر حال سریال آقازاده، دست روی سوژهای گذاشته است که سالهای سال ذهن مردم ایران را درگیر خود کرده است و به مدد سبک فیلمنامهنویسی حامد عنقا بر پیچیدگی و جذابیت این سریال افزوده شده و همانطور که در خلاصه داستان این سریال آمده است باید گفت این قصه با خون تمام میشود.