سرویس حوادث جوان آنلاین: چندی قبل مردی سراسیمه به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از گمشدن ناگهانی دختر ۱۵سالهاش تینا خبر داد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: عصر روز قبل دخترم از من و مادرش اجازه خواست به دیدن یکی از دوستانش به نام طوبی برود. دخترم گفت که طوبی بیمار شدهاست و میخواهد او را ملاقات کند، اما من و مادرش به خاطر ویروس کرونا که این روزها فراگیرشده به او اجازه ندادیم. بههر حال شب خوابیدیم تا اینکه صبح وقتی بیدار شدیم، دیدیم خبری از تینا نیست که متوجه شدیم او نیمهشب از خانه بیرون رفته است. بنابراین به اولین مکانی که سر زدیم خانه طوبی بود که در کمالناباوری فهمیدم طوبی نه بیمار است و نه با دخترمان قرار ملاقات داشته است. به همین دلیل الان نگرانیم که اتفاق بدی برای دخترمان رخ داده باشد.
با طرح شکایت پرونده به دستور بازپرس جنایی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفت. در حالی که مأموران پلیس تحقیقات خود را درباره این حادثه آغاز کردهبودند، شاکی به اداره پلیس رفت و گفت که مردی با گوشی او تماس گرفته و برای آزادی دخترش مبلغ یکمیلیارد تومان درخواست کرده است.
وی گفت: دقایقی قبل مردی با گوشی همراهم تماس گرفت و در حالی که صدای فریادهای کمک خواهی دخترم را از پشت گوشی میشنیدم به من گفت ۲۴ساعت وقت دارم مبلغ یکمیلیارد تومان آماده و به حسابی که او مشخص میکند واریز کنم وگرنه دخترم را میکشد و جسدش را آتش میزند.
ردپای کارگر اخراجی
وی گفت: من در کار ساختوساز ساختمان هستم و چند سال قبل پسر افغانی به نام بشیر را استخدام کردم. او ابتدا برای من کارگر میکرد، چون پسر زرنگی بود به او اعتماد کردم به طوریکه راننده خودم قرار دادم و گاهی هم کارها و خریدهای خانه را به او واگذار میکردم، اما وقتی متوجه شدم او از اعتماد من سوءاستفاده کرده و قصد فریب دخترم را دارد اخراجش کردم و الان مرد آدمربا که با من تماس گرفت صدایش شبیه صدای بشیر بود و به همین دلیل احتمال میدهم بشیر کارگر اخراجیام دخترم را به خاطر اخاذی یکمیلیارد تومان ربودهاست.
بدین ترتیب مأموران بشیر را به عنوان مظنون آدمربایی شناسایی و دستگیر کردند. متهم ابتدا مدعی شد که از سرنوشت دختر ۱۵ساله بیخبر است، اما وقتی مورد بازجویی فنی قرار گرفت ادعا کرد تینا خودش نقشه آدمربایی ساختگی را طراحی و اجرا کرده است و الان هم در خانه خواهرش مخفی شده است.
میخواستم به پسر مورد علاقهام برسم
پس از این مأموران راهی خانه خواهر بشیر شدند و دختر گمشده را در آنجا پیدا کردند. تینا پس از انتقال به دادسرای امور جنایی با اعتراف به آدمربایی ساختگی با همدستی بشیر گفت: مادرم و پدرم خیلی سختگیر هستند و اجازه نمیدادند با دوستانم رفت و آمد کنم به طوریکه دوستانم یکی یکی با من قطع رابطه کردند. وقتی به آنها اعتراض میکردم، همیشه برای توجیه کارشان یک دلیلی داشتند. مدتی قبل با راننده پدرم که بشیر نام دارد، آشنا شدم و گاهی با او درد دل میکردم. او همیشه به حرفهای من گوش میداد و مرا دل داری میداد تا اینکه به او علاقه پیدا کردم. او هم به من ابراز علاقه کرد و بعد تصمیم گرفتم با بشیر ازدواج کنم. وقتی موضوع را با مادرم درمیان گذاشتم گوشی تلفن همراهم را از من گرفت تا ارتباطم را با او قطع شود و از طرفی هم پدرم، بشیر را اخراج کرد. پس از این من و بشیر نقشه آدمربایی ساختگی را طراحی کردیم تا با گرفتن پول از پدرم زندگی مشترکمان را آغاز کنیم. من ابتدا برای پدرم نقش بازی کردم و گفتم که بشیر برای ازدواج با من مناسب نیست و او را فراموش کردهام و آنها هم به من اعتماد کردند. بنابراین چند روز قبل نیمهشب از خانه فرار کردم و طبق نقشه به خانه خواهر بشیر رفتم و بشیر هم چند ساعت بعد به عنوان فرد ناشناسی با پدرم تماس گرفت و برای آزادی من درخواست پول کرد که دستمان رو شد.
تحقیقات تا روشن شدن زوایای پنهان این حادثه از سوی مأموران پلیس ادامه دارد.