جوان آنلاین: در صفحات ۳۵۰ تا ۳۵۱ کتاب «اتاق حوادث» میخوانیم: اندکی پس از ساعت شش عصر به وقت واشنگتن، هنگامی که میخواستم به مقصد اندریوز پرواز کنم. کوپرمن تماس کوتاهی گرفت و گفت چند لحظه پیش یک پهپاد MQ-۹ امریکایی در نزدیکی الحدیده یمن با اصابت نوعی از موشکهای زمین به هوا ساقط شده است. او احتمال میداد که این کار از سوی حوثیها (یا ایرانیهای مستقر در خاک حوثیها) صورت پذیرفته باشد. حوثیها ادعای اعتبار کرده بودند، بنابراین کوپرمن جلسه کمیته نمایندگان را برای جمعه صبح ساعت هشت برقرار کرد تا درباره چگونگی پاسخ دادن به این حمله برنامهریزی کنیم. همانطور که انتظار میرفت ما تصمیم گرفتیم که در مقیاس بزرگ هیچ اقدامی نکنیم، زیرا ارتش و شخص معاون رئیس ستاد مشترک پائول سلوا، اصرار داشت که ما مطمئن نیستیم که چه کسی عامل سقول این پهپاد و سایر حملات اخیر است. برآورد من نمیتوانست چیزی بیشتر از این باشد.
سلوا مثل یک دادستان عمل میکرد و میخواست که ما دلایل فراتر از یک شک منطقی برای مقصر بودن حوثیها در این قضیه بیاوریم! اما چه کسی به جز ایران و متحدانش میتوانستند این کار را بکنند؟! مهمتر اینکه، ما پروندههای جنایی را در دادگاه محاکمه نمیکنیم. ما در یک دنیای واقعی آشفته زندگی میکنیم که در آن همیشه دانستههایمان ناقص بوده است. البته، این دنیای واقعی شامل بروکراتهای نخبه نیز میشود که همیشه به خاطر مسئله مهم نوسان نظر رئیسجمهور مجبورند کارهایی را انجام بدهند که نمیخواهند! گویا این به اندازه کافی بد نبود؛ چراکه غیرنظامیان وزارت دفاع نیز در حال تلاش بودند تا با فشار به اسرائیل مانع اقدامات دفاعی خودجوش آن شوند. پمپئو به من گفت شخصاً در این مسئله ورود کرده است تا قضیه به درستی انجام شود! روح ماتیس در او حلول کرده بود.
«یاچی» مشاور آبه شینزو، حدود ساعت هشت صبح روز جمعه ۷ ژوئن با من تماس گرفت تا درباره نکات سفر آبه به ایران گفتوگو کنیم. او پیشنهاداتی را عرضه میکرد که از شدت سخاوتمندی بیشتر میخورد از سوی ماکرون و مرکل بیان شده باشند. ژاپنیها نسبت به ایران و کرهجنوبی دچار یک جنون شده بودند. از طرفی به خاطر نفت، به ایران نرمی نشان میدادند و از آن طرف به خاطر اصالت ظالمانه کرهجنوبی با آن خشن بودند. من مکرراً میکوشیدم تا منطق این دو نوع رفتار متناقض را درک کنم. ژاپنیها به خوبی میفهمیدند که فشار حداکثری، سیاست درستی در مقابله کرهجنوبی است و اگر یک کشور اروپایی مشابه پیشنهاداتی که آبه برای ایران میداد، درباره پیونگ یانگ میداد قطعاً با آن مخالفت میکردند.
بر خلاف آنچه در واقعیت رخ میداد، من میخواستم تا آنجا که ممکن است فاصله میان اروپاییها و ژاپنیها را زیاد کنم؛ چراکه فکر میکردم اهداف آنها بسیار متفاوت است. در طول گفتگو با یاچی من سعی کردم برای او توضیح بدهم، همانطور که ضعیف کردن تحریمها در برابر کیمجونگاون باعث میشود بلافاصله آنها به سمت دستیابی به سلاحهای بهتر هستهای سوق پیدا کنند، کاهش فشار بر روی ایران نیز نتایج مشابهی خواهد داشت. من مختصراً برای یاچی از تهدیدهایی گفتم که از سوی ایران با آنها مواجهیم؛ با شرح حمله ایرانیها به پهپاد ریپر و سایر حملاتی که پیشتر توضیح دادم، او متوجه شد که ایرانیها چقدر خطرناک هستند. من همچنین به یاچی از اهمیت ایده ترامپ برای سفر آبه، تبعات آن و راههای دستیابی به موفقیت گفتم. من به سختی قصد داشتم زیرآب مأموریت آبه را بزنم، اما من فقط مصمم بودم و هیچ اختیاری نداشتم، بهویژه وقتی که فرانسه و منوچین در تلاش برای حفظ برجام بودند!