خوب حرف زدن نه کاری دارد، نه خرجی. میتوان خوب حرف زد و با همین حرفهای خوب به آقایی آسیا رسید، از مرحله اول جام جهانی صعود کرد و در المپیک هم به مدالها و جایگاهی در خور توجه رسید. با خوب حرف زدن میتوان ورزشگاهها را تجهیز و تیمهای پایه را برای پشتوانهسازی تجهیز کرد. با خوب حرف زدن همچنین میتوان صرفهجویی ارزی قابل توجهی داشت، چراکه در واقع همانطور که علینژاد میگوید به صلاح کشور نیست بخواهیم منابع ارزیمان را برای جذب بازیکن و مربی خارجی جدید در استقلال و پرسپولیس از دست بدهیم. صدالبته که حرفهای معاون وزارت ورزش و جوانان قشنگ است و درست، خصوصاً در این اوضاع نابسامان اقتصادی که قیمت دلار افسارگسیخته بالا میرود. اما آیا برنامهای برای مدیریت هزینههایی که قرار است صرف خرید بازیکن و مربی خارجی نشود، ریخته شده است یا صرفاً این یک حرف و ایده خوب است؟!
رهاورد استفاده از مربیان و بازیکنان خارجی (البته به شرط با کیفیت بودن، نه صرفاً خارجی بودن برای پر کردن جیب دلالها و مدیران بیکفایت و نالایق) تبادل اطلاعات است و استفاده از دانش و داشتههای فنی بهروز شده، کاری که در کل دنیا مرسوم است و نیازی هم به تشریح سود و فایده بهرهبرداری از اطلاعات بهروز دنیا نیست. ضمن اینکه استفاده درست و انتخاب درست و بجا نه فقط حیف و میل ارزی به حساب نمیآید که به نوعی صرفهجویی هم محسوب میشود، چراکه باعث رشد و پیشرفت خواهد شد. حال آنکه دور خوردن در یک لیست مشخص با مربیانی که آخرین بهروزرسانی دانش و اطلاعاتشان مشخص نیست که برای چه زمانی است، نه فقط در نبردهای بینالمللی هیچ حرفی برای گفتن ندارند که در لیگ داخلی هم چیز تازهای برای رو کردن ندارند و این درجا زدن است و بس.
با وجود این نمیتوان گفت که معاون وزارت ورزش بیراه میگوید. حرفهای علینژاد میتواند دستاوردهای خوبی برای ورزش و فوتبال ایران به دنبال داشته باشد. البته به شرط آنکه صرفاً حرف نباشد و به مرحله اجرا درآید، چراکه خوب حرف زدن کار سختی نیست و عمل کردن به این حرفهای خوب است که زحمت و هزینه دارد. در اصل برای عملی کردن این ایده خوب باید برنامه داشت تا با این ترفند که بدون تردید برای جلوگیری از هدررفت ارزی مطرح شده، قیمت مربیان و بازیکنان سطح پایین داخلی را ناخواسته چندین برابر نکنیم. درست مثل داستانی که چند سال قبل با گذاشتن ممنوعیت استفاده از دروازهبان خارجی رخ داد و قیمت گلرهای داخلی را چنان بالا برد که کمتر کسی تصورش را میکرد.
علاوه برآن باید برنامه و هدف داشت برای استفاده از این صرفهجویی هنگفت. اگرچه هزینه کردن برای مربیان و بازیکنان باکیفیت حیف و میل ارزی نیست و بحث بدهیهای هنگفت و ریختن ارز به پای بازیکنان و مربیان بیکیفیت تنها به بیکفایتی مدیران برمیگردد و عدم نظارت، اما در صورت جدی بودن طرحی که معاون وزیر ورزش و جوانان پیشنهاد داده باید حساب و کتاب کرد که این مبلغ در صورت صرفه جویی در چه زمینهای هزینه خواهد شد. آیا برای زیرساختهای فوتبال خرج میشود و چالهوچولههای این رشته را پر میکند یا به جای بازیکنان بیکیفیت خارجی به پای بازیکنان بیکیفیت داخلی ریخته میشود و رقم قرارداد آنها را به شکلی غیرمتعارف بالا میبرد و اوضاع را از چیزی که هست بدتر میکند.
این روزها حرفهای خوبی میتوان از زبان مسئولان ورزش و فوتبال شنید. ایدههایی که در صورت عملی شدن میتواند باری از دوش ورزش کشور بردارد، اما از حرف تا عمل راهی بس دراز است و برای به مرحله اجرا درآوردن این حرفها و ایدههای قابل قبول برنامهریزی نیاز است، نه نوشتن قوانینی ضربالعجل که اوضاع را از چیزی که هست بدتر کند. باید کارشناسانه پای کار نشست و حساب و کتاب کرد که قران به قرانی که قرار است صرفهجویی شود در کجا و به چه دلیلی باید خرج شود که در این صورت این صرفهجویی سودی هنگفت برای ورزش و خصوصاً فوتبال ایران در پی خواهد داشت. در غیر این صورت مانند کوبیدن آب در هاوان است، چراکه به قول معروف دوصد گفته، چون نیمکردار نیست.