سرویس حوادث جوان آنلاین: دوم خردادسال گذشته مأموران پلیس تهران از درگیری منجر به قتل در یکی از بندهای زندان قزلحصار باخبر و راهی محل شدند. مأموران بعد از حضور در زندان با جسد پژمان ۳۰ساله روبهرو شدند که با جسم برنده زخمی شده و بعد از انتقال به بهداری در زندان فوت کردهبود. با انتقال جسد به پزشکی قانون، روند تحقیقات نشان داد پژمان به خاطر حمل موادمخدر به ۲۵سال حبس محکوم و در حال سپری کردن دوره محکومیت بود. با بدست آمدن این اطلاعات، در تحقیقات بعدی از همبندیهای مقتول مشخص شد، وی با یک قطعه شیشه شکسته از سوی یکی از زندانیان به نام سعید هدف قرار گرفته و کشته شدهاست.
به این ترتیب سعید ۳۰ساله که او هم به خاطر حمل مواد مخدر به ۲۵سال زندان محکوم شدهبود و در حال گذراندن دوره محکومیتش بود، تحت بازجویی قرار گرفت، اما جرمش را انکار کرد. او در توضیح به مأموران گفت: با پژمان مشکلی نداشتم. او با یکی از دوستانم اختلاف داشت. روز حادثه آنها با هم درگیر شدند و من به خاطر هواخواهی از دوستم وارد دعوای آنها شدم. ابتدا از مقتول خواستم دوستم را اذیت نکند و درگیری را تمام کند. اما او یقه مرا گرفت و به دخترم فحاشی کرد و تهمت زد. مقتول همیشه یک چاقو دور گردنش داشت به همین خاطر همان چاقو را برداشت و به طرف من حمله کرد. این رفتار باعث شد عصبانی شوم و با تکه شیشه شکستهای که داشتم به او حمله کنم، اما یک نفر از پشت به سرم ضربه زد و بیهوش شدم. من قاتل نیستم.
با انکارهای متهم، اما بنا به گواهی شاهدان حادثه پرونده بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و بعد از تعیین شعبه روی میز هیئت قضایی شعبه هشتم قرار گرفت.
ابتدای جلسه اولیایدم درخواست قصاص کردند. سپس متهم در جایگاه ایستاد و بار دیگر جرمش را انکار کرد و گفت: وقتی مقتول به دخترم فحاشی کرد از شدت عصبانیت شیشه شکسته را در دستم گرفتم تا به مقتول ضربه بزنم، اما همان لحظه یکی از همبندیها که دوست مقتول بود از پشت گردنم را گرفت و ضربه زد. بعد از اینکه به هوش آمدم متوجه شدم پژمان به خاطر ضربه چاقو کشته شده است. متهم در ادامه در پاسخ به سؤال هیئت قضایی درباره اظهارات شاهدان حادثه که گفته بودند، بعد از اینکه متهم به مقتول ضربه زد یکی از زندانیان گردنش را گرفت و بیهوش شد، گفت: شاهدان دروغ گفتهاند و به مقتول ضربهای نزدم. این مقتول بود که با چاقو به من حمله کرد و به گردنم ضربه زد. او در پاسخ به این سؤال که چطور شیشه شکسته همراهش بود، گفت: در هواخوری حیاط زندان بودم که یک تکه شیشه شکسته دیدم و آنرا برداشتم.
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.