سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: عاشقانهها همیشه از جنس غروب آفتاب، گل سرخ، ساحل و دریا نیستند. گاهی عاشقانهها رنگ خون میگیرد، گاهی اوج عاشقی را میتوان در تلاش یک پزشک و پرستار برای بازکردن مسیر نفس یک بیمار کرونایی دید و در صدای ونتیلاتور شنید! اصلاً انگار در سختیها وتنگناهاست که بسیاری از استعدادهای شخصی و اجتماعی مجالی برای خودنمایی پیدا میکنند و آن روی سکه سختیها و بحرانها را به نمایش میگذارند. بحران کرونا هم موجب شد تا بخشی از جلوههای زیبای جامعه ایرانی به زیباترین شکل ممکن ظهور و بروز یابد و قهرمانهای متعددی در جامعه سر برآورند و نشان دهند اصالت جامعه ارزشمدار ایرانی به همین صبر و استقامت و نوعدوستی مردم کشورمان است. قهرمانهایی از جنس مردم و در میان مردم که بیهیچ ادعایی برخواستند تا سختی شرایط و بحران کرونا جامعه را از پا در نیاورد. در طول این شش ماه بسیاری از گروههای خودجوش مردمی برای کمک به نیازمندان دست به کار تهیه سبدکالا، ماسک و ملزومات بهداشتی شدند. با این همه شاید قهرمانان اصلی این روزها سفیدپوشانی باشند که عاشقانه تا پای جان پای بیماران کرونایی ایستادند و ایستادگی کردند. پزشکان، پرستاران و حتی خدمه بیمارستانی که در دل حادثه بودند و در نبرد تن به تن با ویروسی که هر روز ابعاد تازهای از خطرات آن کشف میشود، ایستادند. خیلیهایشان در این نبرد سخت و نفسگیر گرفتار کرونا شدند. به گفته رئیس مرکز مدیریت بیمارستانی و تعالی خدمات بالینی وزارت بهداشت، تاکنون ۱۰تا ۱۲هزار نفر در کادر درمانی کشور با کرونا درگیر شدهاند و همچنان هم این وضعیت ادامه دارد. همچنین کادر درمان در مسیر مبارزه با کرونا ۱۳۸ شهید تقدیم این آب و خاک کردهاند و روایت این مجاهدتها یکی از ضرورتهایی است که بیانگر هم فرهنگ ناب ایرانی است و هم این ارزشها را برای نسلهای بعدی ماندگار خواهد کرد.
فداکاریها و مجاهدتهای شبانهروزی پزشکان و کادر درمان آنها را به قهرمانان این روزهای ما تبدیل کرده است. این تلاشها از دید مردم و مسئولان پنهان نمانده و رهبر معظم انقلاب بارها از کادر درمان، پزشکان و پرستارها قدردانی کردهاند. حضرت آیتالله خامنهای عملکرد ملت و مسئولان را در این زمینه در ابعاد مختلف اجتماعی - فرهنگی، درمانی، بهداشتی، علمی، مدیریتی و خدماتی «حرکتی جهادی، عظیم و افتخارآمیز» خواندند و با تأکید بر ثبت، بازخوانی و روایت هنرمندانه این تلاش و فداکاری ملی افزودند: «مردم عزیز ایران با رفتار متین و صبورانه خود انصافاً خوش درخشیدند و فرهنگ اسلامی - ایرانی را جلوهگر ساختند.»
ایشان با بیان مطالبهای جدی، آرزو کردند هنرمندان بتوانند همچون شهید آوینی با گفتار، نوشتار و کارهای هنری و نمایشی، جزئیات این جهاد عظیم مردمی را به شیرینی روایت و آن را در تاریخ ماندگار کنند.
جاودانه کردن مجاهدت کادر درمان با قلم و تصویر
در این میان در بین اعضای کادر درمان هم افراد هنرمند و صاحب قلم کم نیستند، کسانی که در طول این شش ماه با استفاده از ظرفیت شبکههای اجتماعی و فضای مجازی از یکسو در زمینه اطلاعرسانی و آگاهیبخشی به مردم درباره ویروس کرونا و راههای مقابله و ایمنی از آن فعالیت داشته و دارند و از سوی دیگر به عنوان کسانی که خودشان در میدان مبارزه با کرونا ایستادهاند و از نزدیک فداکاری، تلاش کادر درمان، شرایط سخت و نفسگیر و لحظات التهابآفرین احیای بیماران کرونایی را تجربه میکنند و با قلم زیبا و شیوای خود این فداکاریها و تلاشها را ثبت و ضبط میکنند تا در تاریخ علم پزشکی ماندگار شود و به دست آیندگان برسد. حضور این پزشکان و پرستاران اهل قلم در بیمارستانها و مراکز درمانی ظرفیت عظیمی است که میتواند در ثبت هنرمندان شرح فداکاری و استقامت مردم و کادر درمان کشور به کار گرفته شود و این جلوه از رویش انسانیت، اخلاق در بحرانیترین شرایط را در قاب تصویر، نوشتار و کتاب ماندگار کند.
ماجرای مادری در آستانه مرگ
در این مدت شاهد فداکاری و تلاش خستگیناپذیر کادر درمان را شاهد بودیم و این موضوع مطرح شد که شبیه کاری که شهید آوینی در دوران دفاع مقدس انجام داد و روایت فتح را به تصویر کشید در اینجا هم یک ضرورت و مطالبه است؛ مطالبهای که حتی مقام معظم رهبری هم در رأس آن قرار گرفت.
دکتر مجید گلرضایی متخصص بیهوشی و مراقبتهای ویژه یکی از پزشکانی که در این مدت صفحه اینستاگرامش را به محلی برای نوشتن از کرونا و فداکاریهای کادر درمان برای بیماران کرونایی کرده است. دکتر گلرضایی علاوه بر مدرک پزشکی مدرک کارگردانی هم دارد و اتفاقاً در حوزه فیلمنامهنویسی و کارگردانی چند سالی فعال بوده و کارهایی هم ساخته است. این پزشک که دو تخصص اهل قلم، هنربودن و تخصص پزشکی را در کنار هم دارد در طول شش ماهه اخیر و با شیوع کرونا در کشور توانسته است در صفحه اینستاگرامی خود اطلاعات خوبی درباره این بیماری به مردم بدهد و هم به شکل هنرمندانهای فداکاری و تلاشهای کادر درمان را در کلیپهای کوتاهی که خودش میسازد به تصویر بکشد. فعالیتهای هنری و علمی وی در طول این مدت موجب شده تا تعداد فالورهای صفحه اینستاگرامش به ۱۳ هزار و ۴۰۰ هزار نفر برسد.
به سراغ این پزشک فعال در عرصه فضای مجازی میروم. از وی میپرسم هدف شما از نوشتن در اینستاگرام چیست؟ میگوید: «کرونا باعث شد تا افراد کنجکاو باشند و بخواهند درباره کرونا بیشتر بدانند و من تصمیم گرفتم در این باره بنویسم. این ماجرا هم کاملاً اتفاقی رخ داد. همان اوایل کرونا خانمی ۴۲ ساله کرونا گرفته بود و در بخش ما بستری بود. این خانم دو فرزند چهار و ۹ ساله داشت و نگران فرزندانش بود که اگر برای خودش اتفاقی بیفتد، سرنوشت فرزندانش چه میشود، اما من به او میگفتم، این چه حرفی است میزنی، انشاءالله سلامتت را بهدست میآوری و ۱۲۰ سال عمر میکنی، اما فردای آن روز که ما با هم این صحبتها را کردیم، بیمار کد ۹۹ خورد.»
آنطور که دکتر گلرضایی توضیح میدهد، کد ۹۹ یعنی بیمار دچار ایست قلبی یا تنفسی میشود. وی میافزاید: «در این شرایط ما باید سریع خود را برسانیم و وی را سی پی آر کنیم. من این داستان را نوشتم و فردای آن روز ۲۸ تا ۳۰ سایت خبری این ماجرا را با تیترهای مختلف بازتاب دادند. اینجا بود که من متوجه شدم مردم دلشان میخواهد درباره کرونا بیشتر بدانند. بدانند در داخل بیمارستانها چه میگذرد. به همین خاطر هم بود، سعی کردم اطلاعات بیشتری درباره کرونا به مردم بدهم و داستانهای افرادی که در بیمارستان دچار مشکل میشوند را بنویسم و این مسئله با استقبال مردم مواجه شد.»
روایت آنهایی که مجاهدانه ایستادند و آنهایی که فرار کردند
دکتر گلرضایی درباره هدفش از نوشتن درباره کرونا و اتفاقاتی که در بیمارستان و محل کارش میافتد، میگوید: «من به دنبال این هستم که به صورت جدی در حوزه فیلمنامهنویسی فعالیت کنم و با آنچه که در حوزه پزشکی و بیمارستانها میبینم ایدههای متعددی برای ساخت فیلم با محوریت پزشکان و اتفاقاتی که در بیمارستانها رخ میدهد، دارم و به دلیل حضور خودم به عنوان یک پزشک در بیمارستان ایدهها و اطلاعاتی را در این باره دارم که هیچ وقت یک کارگردان یا فیلمنامهنویس عادی نمیتواند به سادگی به آن دست یابد و حتی اگر مدتها در اینباره تحقیق کند به آنچه که من دیدهام و تجربه کردهام، نخواهد رسید؛ چراکه من سالها در این زمینه تجربه داشتهام و حرفهایی را در اینباره میتوانم بگویم که شاید کمتر کسی این توانایی را داشته باشد، چون هم در حوزه پزشکی تخصص دارم و هم در حوزه سینما و نویسندگی و میخواهم فیلمنامههایی را بنویسم که هم جنبههای آموزشی داشته باشد و هم دغدغههای کادر درمان و بیماران را به تصویر بکشد.»
وی با اشاره به مستندسازی وقایع دوران دفاع مقدس توسط شهید آوینی تصریح میکند: «اگرچه بین من نوعی و فردی همچون شهید آوینی فاصله بسیار زیادی وجود دارد، اما شهید آوینی هم برای به تصویر کشیدن مجاهدتهای رزمندگان دوران دفاع مقدس تصمیم گرفت تا بنویسد و مستند بسازد. من احساس میکنم در حوزه پزشکی هم میتوان این کار را کرد.»
گلرضایی تأکید میکند: «این واقعاً خیلی جسارت میخواهد که یک پزشک یا یک پرستار با وجود داشتن همسر و فرزند و هزاران امید و آرزو برای آینده در اتاق شیشهای ایسییو برود و با علم به اینکه ممکن است خودش هم به کرونا مبتلا شود برای بیمار بدحال کرونایی دلسوزانه کار کند.»
وی با اشاره به اینکه درگیری با کرونا به دو صورت ممکن است، اتفاق بیفتد، میافزاید: «گاهی وقتها ممکن است فردی به کرونا مبتلا شود، شبیه یک سرماخوردگی ساده و بعد از دو هفته قرنطینه بتواند به زندگی عادیاش بازگردد، اما گاهی وقتها ممکن است این درگیری با بیماری به مرگ فرد بیمار منتهی شود، درست شبیه پزشکانی که دچار این بیمار شدند و دیگر بازنگشتند و شهید شدند.»
وی با اشاره به افرادی که در جریان همهگیری این بیماری به دل حادثه زدند و از خود و خانوادهشان عبور کردند و برای انگیزهها و باورهایشان مجاهدانه تلاش میکنند، میگوید: «هر کدام از این افراد داستانی دارند که قابل روایت است و من هر روز از نزدیک این افراد را میبینم و روایتهایشان را لمس میکنم.»
لذتی که اگر درک کنید پای کار میمانید
گلرضایی برای اینکه مجاهدت کادر درمان را بهتر به تصویر بکشد، به آنهایی اشاره میکند که نماندند و به بهانههای مختلف از ایفای مسئولیتهایشان فرار کردند تا مبادا در نبرد با کرونا دچار مشکل شوند. وی در اینباره یکی از مصادیق این فرار از مسئولیت را اینگونه روایت میکند: «یکی از افرادی را من میشناختم که دو سال قبل تاندون پایش دچار آسیب شده بود و هیچ وقت قصد نداشت تا تاندون پایش را معالجه کند، اما با پیداشدن سر و کله کرونا به یک باره به بهانه درمان سه ماه مرخصی گرفت تا از مهلکه فرار کند، اما در برابر این با افرادی مواجهیم که حتی وقتی به آنها مرخصی اجباری داده میشود تا بروند به خانوادهشان سر بزنند و بیایند قبول نمیکنند. کسانی را داریم که میگویند اگر من به مرخصی بروم سنگینی بار عدم حضور من روی دوش دیگران میافتد و به همین خاطر حاضر نمیشوند حتی به مرخصی بروند، اما داریم افرادی را که حتی استعفا دادهاند و رفتهاند تا مبادا با بیماری درگیر شوند.»
دکتر گلرضایی خودش هم کرونا گرفته است، اما از آن دسته افرادی است که حتی ابتلا به کرونا مانع حضورش در بیمارستان و انجام وظایفش در قبال بیماران نشده است. وی درباره چرایی این حضور میگوید: «این کار یک لذتی دارد که اگر آن لذت را درک کنید به سادگی نمیتوانید آن را کنار بگذارید. اینکه بتوانید یک مریضی را نجات داده و به زندگی بازگردانید حس خوبی به فرد القا میکند و وقتی احساس میکنید که حضورتان مفید است، چرا باید بروید.»
تنها انتظار کادر درمان از مردم
این پزشک متخصص با انتقاد از اینکه مردم هنوز آنچنان که باید و شاید کرونا را جدی نگرفتهاند، تصریح میکند: «من چند روز پیش برای کاری به بیرون مراجعه کرده بودم و دیدم مردم خیلی راحت بدون ماسک در کافیشاپ نشستهاند و در مراکز خرید حضور دارند. انگار نه انگار که روزی شش، هفت بیمار در هر بیمارستانی بر اثر بیماری کرونا میمیرند و اگر مردم سه ماه به صورت زنجیرهای ماسک میزدند و در جامعه حضور پیدا نمیکردند، میشد ویروس کرونا را کنترل کرد.»
این پزشک از مردم میخواهد کرونا را جدی بگیرند؛ وی از بیماری روایت میکند که روز سیزده بهدر بیرون رفته بود و کرونا گرفته است و حالا چند ماه میشود که درگیر بیماری است و تاکنون سه بار تا پای ایست قلبی تنفسی رفته است و شرایط به گونهای پیش رفته که این خانم میگفته «کاش بمیرم و این عذاب تمام شود.»
به گفته وی سادهتر از آنچه تصور کنیم، ممکن است کرونا به سراغمان بیاید و هنوز معلوم نیست کرونا بعدها چه عوارضی در پی خواهد داشت.