سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: به طور عادی ابتذال ویژه سینمای کمدی نیست و ملودرامهای ایرانی نیز از این آفت مستثنی نیستند. «لتیان» در این ژانر به معنای درست کلمه یک فاجعه محسوب میشود. قطعاً فیلمسازِ تازهکار، علی تیموری قصد داشته از ملودرامهای موفق کپیبرداری کند برای همین تمِ اثر شباهت به فیلمهایی مثل «درباره الی» یا «سعادت آباد» دارد، اما لتیان به لحاظ محتوایی در خوشبینانهترین حالت ممکن میتواند یک فیلم کوتاهِ تجربی ۱۰ دقیقهای باشد. ایده فیلم کپی دستچندم از موضوعی منسوخ شده است که شاید در دهه ۷۰ یا ۸۰ باید ساخته میشد. فیلمساز سعی داشته با یک دورهمی روشنفکرانه اثری معمایی یا تأثیرگذار خلق کند، اما لتیان به دلیل روند فاجعهباری که در محتوا دارد، تبدیل به یک فیلم بیسروشکل شده که نگاه فیلمسازش به شدت ضدانسانی است، این ضدانسانی بودن از همان سکانسهای ابتدایی نمایان است. طاها و سلما گزینه ازدواج یکدیگرند، اما با ورود مانی به داستان شاکله اصلی ماجرا رو میشود. اینجا یاسی همان سپیده «درباره الی» است که میخواهد رابطه اشتباهی را شکل بدهد، یعنی فیلمساز الگوبرداری یا همان تقلید مو به مو را رعایت کرده، اما این تقلید غلط در لتیان تبدیل به ولنگاری شده است. آدمهای فیلم نه تیپ هستند و نه شخصیت، هیچ گذشته و هیچ تعریفی از آنها نمیشود. طاها به عنوان هسته مرکزی و یک غریبه داخل این دورهمی میشود و باید موتور محرک درام باشد که نیست، چرا؟ او بیشتر از اینکه عاشق دلخسته باشد، یک آدم آهنی است. باید فردی درونگرا باشد که بتواند به وقتش طغیان کند، اما از او چه میبینیم؟ یعنی فیلمساز تا این حد نابلد بوده که آقازادگی طاها را اینگونه الکن نشان دهد؟ آقازادگی در چیست؟ در کلام طاهاست که میگوید الهی شکر یا در ماشین شاسیبلند و ورزش کردن صبحگاهیاش؟ در ادامه چه چیز مهمی به عنوان گرهافکنی وجود دارد، اکتای براهنی به عنوان نویسنده در لتیان مثل فیلم اولش یعنی «پل خواب» سعی داشته روند قصهاش را در موقعیتی تعلیقآمیز و وهمآلود نگه دارد که در این فیلم جواب نداده است. مخاطب در لتیان دانای کل است و در این میان طاهاست که قضیه را نمیداند، کنکاش او برای جواب گرفتن بیشباهت به نامزد الی در «درباره الی» نیست. اینجا هم سلما مهمترین اتفاق زندگیاش را از کسی که میخواهد شریک زندگیاش باشد، مخفی کرده و در اواخر به بحث تراژیک دیگری میرسیم که یاسی عاشق مانی بوده، مگر میشود این همه بیبند و باری که در سریالهای شبکه «جم» شاهد هستیم در یک فیلم سینمایی ایرانی ببینیم؟ رضا شوهر یاسی به عنوان یک هنرمند معلوم نیست چرا باید مشروبخور باشد و درباره همسرش تا این حد بیغیرت (سکانسهای اول در ماشین خطاب به مانی). دلیل همراهی مانی در این سفر چیست؟ سکانس کنار سد را به یاد بیاورید، مانی چه چیز مهمی را به سلما میگوید؟ هیچ، آیا نمیتوانست این حرفهای سادهانگارانه را همان تهران، حضوری یا تلفنی به سلما بگوید؟ در شیوه داستانگویی سینمایی و روایتپردازی باید منطقی برای حضور یک فرد باشد، اما مانی و تمامی آدمهای فیلم غیر از مریم که او هم از حسادت موضوع را به طاها میگوید، منفعل و بیکارکردند، به طور مثال حضور امید به چه درد فیلم میخورد، جز همان دهنلقی؟ جلو عقب کردن ماشین کنار سد یا مهمانی مریم چه کارکردی برای فیلم دارد؟ جز پُر کردن تایم فیلم.
پایان فیلم رازگشایی سلما به طاها از زندگی گذشتهاش از لحاظ محتوایی و فرمیک فاجعه است و دوباره باید بگویم که فیلمساز گرهافکنی فیلمش را فرهادیوار ساخته است و چه جالب مانی در سوی دیگر اتاق گریه میکند و بعد از چند دقیقه همه چیز درست و مرتب میشود، همه میخوابند تا طاها پایان فیلم را با یک موقعیت آبزورد پیوند بزند، مگر میشود فیلمساز حتی در اولین فیلمش تا این حد سینما را شوخی بگیرد؟
«لتیان» از ایده آسیب دیده است، به همین دلیل عناصر ساختاری اثر نتوانسته به استانداردهای حداقلی برسد. زمانی که فیلم تمام میشود، مخاطب میگوید خب که چی؟ واقعاً دلیل ساخت چنین شبهفیلمی چیست؟ به طور مثال به نام فیلم فکر کنید، اگر به جای لتیان، چالوس یا طالقان بود، فرقی میکرد؟! ضعف اساسی در بازیها نمایان است، فکر میکردیم امیر جدیدی بعد از هتتریک خودش را پیدا کرده، اما او در نقش طاها از تمام نقشهایش عقبتر است و شبیه نوید محمدزاده بازی میکند. نه جدیدی بلکه تمامی بازیگران جایگاه خودشان را در فیلم نمیدانند، زمانی که مخاطب اسامی بازیگران را میبیند، فکر میکند قرار است با اثر ویژهای مواجه شود، اما ایزدیار، معجونی، بهرامی و پسیانی همان نقشهای همیشگیشان را در لتیان فارغ از تغییری کوچک ایفا کردهاند. لتیان چند کادر درست در کنار تدوین یکدست دارد، اگر چه موسیقی بنا به شرایط تمِ اثر ساخته شده، اما به شدت بیمنطق به نظر میرسد چراکه موسیقی به تنهایی نمیتواند محیط را وهمآلود جلوه دهد.
لتیان به عنوان اولین تجربه یک فیلمساز اثری غیرقابل قبول است و چقدر خوب که این فیلم اکران آنلاین شد. این فیلم را فقط میشود در صفحهای کوچک تماشا کرد چراکه لتیان روی پرده سینما نابلدی فیلمسازش را لو میدهد.