آنچه امروز بر ورزش کشور به خاطر محکومیت در پرونده مارک ویلموتس، سرمربی سابق تیم ملی فوتبال سایه انداخته حاصل همان فسادی است که سالهاست از سوی رسانهها فریاد زده میشود و هر بار نیز توسط مسئولان ریز و درشت ورزش و حتی دولتمردان و بهارستاننشینان و اهالی قوه قضائیه مطرح شده، اما هر بار تحریف واقعیت، بزرگنمایی و حتی خیالپردازی عنوان میشود.
سؤالی که باید از این آقایان پرسید، این است که آیا پرداخت نزدیک به ۱۷۰ میلیارد تومان هم خیالپردازی و بزرگنمایی است؟ آن روز که از مبارزه با فساد در فوتبال و ورزش حرف زدیم، همه گفتند نگویید فساد؛ بگویید تخلف، بگویید انحراف و حالا این انحراف و تخلفی که آقایان ناچیزش میپنداشتند ضرری ۱۷۰ میلیاردی را برای کشور به ارمغان آورده است.
مبارزه با فساد را باید جدی گرفت. این مهم اتفاقی را که امروز رخ داده بیشتر نمایان میکند، ولی مبارزه با فساد مستلزم برخورداری از دو رکن مهم است که متأسفانه هیچکدام در ورزش کشور و به ویژه فوتبال وجود ندارد. رکن اول مبارزه با فساد شفافیت است. مقولهای که به هیچ عنوان در ورزش ایران وجود ندارد. نمونهاش همین پرونده قرارداد مارک ویلموتس؛ آقایان با پنهانکاری از یک قرارداد برد - برد برای ایران و یک قرارداد برای ثبت در تاریخ حرف میزدند؛ در تاریخ هم ثبت شد ۱۷۰ میلیارد تومان خسارت به حیثیت ایران. در همین قرارداد هیچگاه شفافسازی صورت نگرفت و از وزارتنشینان تا فدراسیوننشینان همه پنهانکاری کردند تا امروز شاهد چنین فاجعهای باشیم.
اما رکن دوم؛ شایستهسالاری و به کار گرفتن افراد لایق و کارآمد در پستهای مهم ورزش کشور است. بدون هیچ تردیدی وقتی اداره ورزش کشور و فدراسیونها به دست عدهای امتحان پسداده میافتد و وقتی جناحبندیهای سیاسی بر توانمندیهای فنی و حرفهای و مدیریتی غالب میشود، حضور ناکارآمدان و نابلدان در عرصه تصمیمگیری ورزش را شاهد خواهیم بود که ثمره آن همین اتفاقاتی است که امروز شاهد آن هستیم، هدر رفتن بیتالمال و خدشهدار شدن عزت و آبروی ایران در سطح بینالمللی.
ناگفته پیداست که این دو رکن مهم تا چه میزان مکمل یکدیگر هستند و چنانچه شایستهسالاری و انتخاب و انتصاب درست در ورزش حاکم شود به صورت خودکار شفافیتسازی هم حاکم خواهد شد و دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نخواهیم بود. امروز که تشت رسوایی آقایان وزارتنشین و فدراسیوننشین از بام افتاده باید در این خصوص کاری کرد. نباید اجازه داد مانند دفعات قبل با سپری شدن زمان برخورد با فساد به دست فراموشی سپرده شود. یادمان نرود که پرونده ویلموتس فقط یکی از هنرنماییهای مدیران فاسد حاکم بر ورزش کشور است و همین حالا هم پروندههای مفتوح زیادی وجود دارد که با مبالغی به مراتب کمتر از ویلموتس آبرو و عزت ایران را نشانه رفتهاند و به طور حتم در آنها هم بازنده خواهیم بود، چراکه امضای همین آقایان و امثال آنها پای قراردادها دیده میشود. بنابراین نباید هم توقع دیگری داشت.
در یک کلام؛ شفافیتسازی و شایستهسالاری ارکان مبارزه با فساد هستند و مبارزه با فساد راهحل نجات ورزش کشور از دست این همه مدیر نالایق و فاسد است. بنابراین تا زمانی که این دو مهم محقق نشود، نباید توقع مبارزه با فساد را داشت. نباید توقع داشت که فساد حاکم بر ورزش کشور تنها با فریاد رسانهها برچیده شود، به خصوص آنها که باید در خط اول این مبارزه باشند، حتی امروز هم سعی دارند با سیاسیکاری واقعیات را طور دیگری نشان دهند و راه فراری برای متهمان فاسد پرونده ویلموتس باز کنند.