کد خبر: 1017425
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۲:۴۰
پسر کارتن‌خواب که متهم است پس از قتل پدربزرگش به حساب وی دستبرد زده‌است، به زودی محاکمه خواهد شد.
سرویس حوادث جوان آنلاین: ۲۳‌دی‌سال‌۹۷، مرد جوانی به کلانتری‌۱۵۱ یافت‌آباد رفت و از خواهرزاده‌اش به اتهام قتل پدر ۶۰‌ساله‌اش یعقوب شکایت کرد و گفت: «پدرم بعد از فوت مادرم ازدواج کرد. دو هفته قبل همسر پدرم برای مراسم ختم عمویش به شهرستان رفته بود و پدرم در خانه تنها بود. ششم دی‌ماه با او تماس گرفتم، اما پاسخی نشنیدم. نگران شدم و مقابل خانه‌اش رفتم، اما هرچه در زدم کسی در را باز نکرد. این شد که قفل در را شکستم و با جسد پدرم روبه‌رو شدم در حالی‌که لوله بخاری کنار جسدش افتاده بود.» شاکی در ادامه گفت: «وقتی پزشک علت فوت را خفگی بر اثر استنشاق بوی گاز اعلام کرد جواز دفن صادر شد و جسد را دفن کردیم. دو هفته بعد از مراسم ترحیم متوجه‌شدیم، از حساب بانکی پدرمان پول برداشت می‌شود.»

شاکی در آخر گفت: «وقتی همسر پدرم به شهرستان رفت خواهرزاده‌ام شهروز پیش پدرم بود. احتمال می‌دهم او پدرم را به قتل رسانده است.»

با طرح این شکایت مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند تا اینکه با بررسی حساب بانکی یعقوب مشخص شد یک‌بار مبلغ یک‌میلیون‌تومان و ساعتی بعد مبلغ ۵‌میلیون تومان از حساب او برداشت شده‌است و این مبالغ به حساب نوه ۲۰‌ساله‌اش به نام شهروز واریز شده است. با بدست آمدن این سرنخ شهروز تحت بازجویی قرار گرفت تا اینکه با اقرار به جرمش به قتل پدربزرگش اعتراف کرد.

او در شرح ماجرا گفت: «دو‌ساله بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند. مادرم سرپرستی خواهرم را به عهده گرفت و من و برادرم با مادربزرگ پدری‌ام زندگی می‌کردیم. وقتی ۱۰ ساله شدم مادربزرگم، برادرم را نگه داشت، اما مرا به بهانه اینکه فضول هستم از خانه بیرون کرد. جایی برای خواب نداشتم و شب‌ها کارتن‌خواب بودم. سال‌ها گذشت تا اینکه ۱۶‌ساله شدم. جایی برای زندگی نداشتم تا اینکه پدر بزرگم از ترس آبرویش مرا به خانه‌اش برد. آن‌ها همیشه مرا تحقیر می‌کردند. رفتار اطرافیان باعث شد از آن‌ها کینه بگیرم و نقشه قتل پدربزرگم به سرم زد.» او درباره جزئیات قتل گفت: «روز حادثه وقتی فهمیدم پدربزرگم در خانه تنهاست به آنجا رفتم. او کنار بخاری خوابیده بود. نیمه‌های شب وقتی بالای سرش رفتم پتو را روی سرش کشیدم و او را خفه کردم. سپس کارت عابربانکش را برداشتم و تا نزدیک صبح بالای جسد نشستم. کمی هوا روشن شده بود که لوله بخاری را انداختم تا همه فکر کنند او بر اثر گازگرفتگی فوت کرده است. آنجا بود که از پنجره اتاق فرار کردم تا ردی از من به جا نماند. وقتی مراسم تدفین و ختم پدربزرگم تمام شد از آنجائیکه رمز کارت را بلد بودم در چند نوبت از حسابش برداشت کردم. نمی‌دانستم پیامک‌های بانک به شماره پدربزرگم می‌رود.»

با اقرار‌های متهم، وی روانه زندان شد و پرونده با درخواست قصاص از سوی اولیای‌دم به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. به این ترتیب متهم در شعبه چهارم دادگاه محاکمه خواهد شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار