سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: به هر حال همیشه نویسندگان داستان و رمان دو دستهاند؛ گروهی که همیشه دنبال ساختار شکنی در نگارش هستند و گرایشهای آنها به ادبیات مدرن و پستمدرن است و پرداخت و ساختار داستان برایشان مهمتر از پیرنگ است و عدهای از نویسندگان هم هستند که همیشه پیرو سادهنویسی هستند و از قواعد پیچیده نوشتن و از فرم هاو و سوژههای لایهدار در داستان استقبالی نمیکنند. کامران شرفشاهی در کتابهای دیگرش هم نشان داده که در نوشتن داستان جزو گروه دوم قرار میگیرد، البته فعالیت در مطبوعات هم باعث شده داستانهای او رنگ و بویی ژورنالیستی به خود بگیرند، با این حال داستان اول این مجموعه که «همسفر سرخ» نام دارد داستانی «مونولوگ محور» است که به صورت تکگوییهای درونی توسط راوی داستان که مدیر عامل یک کارخانه تجاری است، روایت میشود.
خلاصه این داستان از این قرار است که جوانی به اسم صالح در دوران جنگ در یک کارخانه مشغول کار میشود، مدیر عامل شرکت او را مورد آزار روحی و تحقیر قرار میدهد تا اینکه این جوان به جبهه میرود و شهید میشود. مدیر عامل که با شهادت صالح دچار عذاب وجدان شده چند روز بعد از شهادتش به خاطر اینکه از عذاب وجدان رهایی یابد با قطار عازم جبهه جنوب در دزفول میشود و به همان جایی میرود که صالح شهید شده و مونولوگ و تکگوییهای درونیاش را هم داخل قطار انجام میدهد.
در واقع او دارد درددلش را داخل کوپه قطار با صالح واگویه میکند که حالا شهید شده است: اولین روزی که همدیگر را دیدیم یادت میاد؟ من دقیقاً همه چی رو به خاطر دارم. اوایل زمستان بود و تو در یک روز سرد برفی آمده بودی برای استخدام (صفحه۱۰). نکتهای که در این داستان به چشم میخورد، نبود تعلیق در داستان است.
این درست که نویسنده در پرداخت داستانش دست به نوآوری زده و از پرداختی غیرکلیشهای استفاده کرده که به جریان سیال ذهن نزدیک است، اما نکتهای که از آن غافل مانده، عدم وجود تعلیق در داستان است. راوی در داخل قطار نشسته و مشغول صحبت با شخصیت اول داستان است، اما حین روایت، پرداخت قصه شکلی بسیار کند به خود گرفته و هیچ گونه حادثه و اوج و فرودی در آن دیده نمیشود که مخاطب را برای ادامه قصه جذب کند.
از طرفی نویسنده فضاسازی و توصیف در داستانش را کاملاً فراموش کرده و انگار که راوی نامهای را برداشته و مثل یک انشا برای دانشآموزان کلاس میخواند، بدون اینکه از عنصر فضاسازی و کشش در آن خبری باشد، البته این مشکل بیشتر در داستان اول کتاب به چشم میخورد و در داستانهای بعدی، روایت نویسنده در داستان منطقیتر است. مجموعه داستان «همسفر سرخ» در ۶۴صفحه و با قطعی رقعی توسط انتشارات تجلی مهر منتشر شده است.