کد خبر: 1017593
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۹
مجید عامری
چهارنوع ساختار صنعتی- اقتصادی در جهان وجود دارد که تحلیل برخی ویژگی‌های این گروه‌ها ما را به نکات قابل تأملی در راستای اهداف کشور می‌رساند.

۱- اقتصاد زیست گذران: در این کشور‌ها به ندرت از قابلیت‌ها و فرصت‌هایشان به شکل بهینه جهت امر توسعه‌یافتگی استفاده می‌کنند.

۲- اقتصاد مبتنی بر صادرات مواد خام: این کشور‌ها صادرکننده مس، نفت و دیگر منابع به شکل خام هستند و معمولاً برنامه ویژه‌ای جهت استفاده بهینه از منابع خود ندارند. کشور‌های توسعه‌یافته به این کشور‌ها به چشم فرصت نگاه می‌کنند؛ چراکه این کشور‌ها بازار‌های خوبی برای تجهیزات صنعتی و معدنی و محصولات لوکس برای قشر مرفه جامعه هستند.

۳- اقتصاد درحال رشد: این کشور‌ها در حال مستحکم کردن پایه‌های لازم جهت توسعه‌یافتگی هستند و با اصلاح در ساختار اقتصادی کشور و سبک زندگی مردم به دنبال رفاه بیشتر می‌باشند. در این کشور‌ها هر سال از طبقات ضعیف جامعه کاسته و به طبقات متوسط و مرفه جامعه افزوده می‌شود.

۴- اقتصاد توسعه‌یافته: در این کشور‌ها ضمن اینکه فعالیت‌ها و خدمات مولد در بالاترین سطح قرار دارد، آموزش نیز در تمامی حوزه‌ها از اهمیت به شدت بالایی برخوردار بوده و آن‌ها از ظرفیت‌های تولیدی و صادراتی خود به نحو احسن استفاده می‌کنند.

اما نکته‌ای که در دو گروه آخر به خصوص جوامعی با اقتصادی پویا و توسعه‌یافته به چشم می‌خورد این است که مردم این جوامع برای پیشرفت کشورشان در هر زمانی از جامعه خود دفاع می‌کنند و برای ایجاد جامعه‌ای بهتر و عادلانه‌تر تغییرات را می‌پذیرند، البته بخش عمده‌ای از این تعهد به موجب اعتمادی که به مسئولان و برنامه‌های آن‌ها دارند ایجاد شده است. روند مصرف و خرید در این جوامع متأثر از نگرش‌های آینده‌گرایانه و اجتماعی آنهاست، لذا افرادی که به دنبال پیشرفت و توسعه بیشتر کشور خود هستند همواره از محصولات و خدمات داخلی استفاده می‌کنند. این امر موجب شده است تولیدکنندگان نسبت به نوع نگاه مردم به خود، رقبا، اجتماع و جهان آگاه‌تر شوند و تمامی برنامه‌ها و فعالیت‌های خود را مشتری‌محور قرار دهند.

این شرکت‌های مشتری‌مدار و موفق تمامی فعالیت‌های خود را با توجه به نیازها، خواسته‌ها و نظرات مشتریان برنامه‌ریزی و اجرا می‌کنند. تولیدکنندگان و مدیران برای گرفتن بازخورد و شناسایی نقاط قوت و ضعف خود نسبت به رقبا از تحلیل ارزش مدنظر مشتری استفاده می‌کنند. تحقق این هدف از روش زیر میسر می‌باشد:

۱- ویژگی‌های مهم و ارزشمند را از نظر مشتری شناسایی کنید: مشتریان شما به دنبال چه ویژگی‌ها، منافع و سطوح عملکردی هستند؟

۲- ارزش‌های مدنظر مشتری را به صورت کمی تعیین و مشخص کنید: از مشتریان خود بخواهید ارزش‌ها، منافع و انتظارات مورد نظر خود را اولویت‌بندی، طبقه‌بندی و کمی کنند. اغلب تولیدکنندگان در این مرحله به پاسخ‌هایی از مشتریان می‌رسند که با پیش‌بینی‌هایشان همخوانی ندارد.

۳- ارزش شرکت خود را در مقایسه با شرکت‌های رقیب تعیین کنید: شرکت و محصولات شما از نظر مشتری چه منافع و ارزش‌هایی دارد؟ رقبایتان چطور؟

۴- مزیت و مؤلفه‌های برتری خود نسبت به رقبا را تعیین کنید: آیا شما ارزش‌ها و منافع بیشتری به مشتریان می‌رسانید یا رقبایتان؟ اگر شما ارزش بیشتری برای مشتری ایجاد می‌کنید، می‌توانید قیمت‌های بالاتری را برای محصولات و خدمات خود تعیین کنید تا سود بیشتری حاصل شود، اما این نکته را به یاد داشته باشید که بسیاری از مشتریان روی قیمت حساس هستند و این تصمیم منوط به توان مالی جامعه هدف و مشتریانی است که محصول به آن‌ها ارائه می‌شود، لذا اگر می‌خواهید سهم بازار بیشتری به دست آورید، قیمتی معادل قیمت رقبایتان تعیین کنید تا ارزش ادراک شده مشتری (نسبت فواید به هزینه کالا) در مورد محصولات شما بیشتر شود و در ذهن آن‌ها ماندگارتر شوید.

۵- همواره ارزش خود را از نظر مشتری ارزیابی و کنترل کنید: بزرگ‌ترین و موفق‌ترین برند‌ها و نام‌های تجاری دنیا همیشه ارزش محصولات و خدمات خود و رقبا را به صورت دوره‌ای اندازه‌گیری می‌کنند. این امر ضمن اینکه موجب می‌شود شما محصولات و خدماتی مطابق خواسته و انتظارات مشتریان ارائه دهید، جایگاه ویژه‌ای را در ذهن مشتری نسبت به شما ایجاد می‌کند و موجب وفاداری هر چه بیشتر مشتریان نسبت به شما می‌شود، البته این جنس نظرسنجی‌ها را باید هم با مشتریان و هم با مصرف‌کنندگان در میان گذاشت و جهت ارتقای نقاط قوت و برطرف کردن خلأ‌ها و ضعف‌ها، تکنیک‌ها و استراتژی‌های کاربردی را متناسب با نتایج و بازخورد‌های هر گروه به شکل مجزا اتخاذ کرد.

مشتری به شخصی گفته می‌شود که خریدار کالاست و می‌تواند محصول خریداری شده را مجدد به یک مشتری یا مصرف کننده دیگر بفروشد، مانند فردی که لوازم خانگی را به قصد فروش در مغازه و فروشگاه خود از کارخانه و تولیدکننده خریداری می‌کند، اما مصرف‌کننده صرفاً به فردی اطلاق می‌شود که کالا را به قصد مصرف نهایی خود خریداری می‌کند، لذا تولیدکنندگان باید همواره با مشتریان و مصرف‌کنندگان خود در ارتباط باشند و نظرات آن‌ها را نسبت به کیفیت کالا، مزیت‌ها، بسته‌بندی، قیمت، تبلیغات، کانال‌های توزیع، قابل دسترس بودن محصولات، سیستم مدیریت ارتباط با مشتری، خدمات نمایندگی‌ها، خدمات پس از فروش و دیگر عوامل جویا شوند، به عنوان مثال در بازار لوازم خانگی جهت نهادینه کردن فرهنگ حمایت از کالا‌های ایرانی، باید برای رضایت بیشتر مصرف‌کننده، کالا‌هایی باکیفیت و با قیمت و تسهیلات مناسب ارائه کرد و ضمناً حاشیه سود خوبی را نیز نسبت به کالا‌های خارجی برای کانال‌های توزیع مانند فروشگاه‌ها در نظر گرفت.

این امر موجب می‌شود حلقه رابط بین تولیدکننده و مصرف‌کننده یعنی فروشندگان و فروشگاه‌داران ترغیب شوند، ضمن افزایش خرید از تولیدکنندگان داخل، مشتریان را به خرید از محصولات داخلی تشویق و تحریض کنند. درک صحیح این دو مؤلفه و برنامه‌ریزی اصولی و هدفمند برای هر کدام سبب می‌شود تا تولیدکنندگان و صادرکنندگان بتوانند تعامل بهتری با خریداران خارجی داشته باشند و سهم بازارشان را در کشور‌های دیگر افزایش دهند، لذا رضایت مشتری و مصرف‌کننده در کنار هم موجب تحقق جهش تولید و افزایش سهم بازار تولیدکنندگان ایرانی در بازار‌های داخلی و بین‌المللی می‌شود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار