سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: در این مطلب آمده است:بچههای خیابانهای ایران به گنجی از طلا میرسند. هنرپیشههای جوان و در اوجِ خشونتِ مجید مجیدی، در زیرزمین مدرسه در جستجوی گنج هستند و داستانی به ما ارائه میدهند که قلب ما را در عمق عواطفمان به گونهای غیرمنظره به دست میآورد.
«خورشید» ِ کارگردان ایرانی؛ مجید مجیدی فیلمی مشابه «فرار از زندان» ارائه میدهد با این تفاوت که فراری در آن اتفاق نمیافتد، بنابراین میتواند تبدیل به کمدیای شود که محل وقوع آن مدرسه است و نهایتاً فاجعهای به بار میآورد.
هنرپیشههای متعدد و قصهای که چرخدندههایش گاه به صدا میافتند و البته که جسارت، قلب، عواطف و جذابیتی هوشمندانه دارد. این فیلم یکی از درخشانترین فیلمهایی است که در فستیوال ونیز سال جاری به نمایش درآمده است.
در فیلمی که به ۱۵۲ میلیون کودک کار اهدا شده است، کودک ۱۲ سالهای به نام روحالله زمانی (در نقش علی) ایفای نقش میکند. او رهبرِ کوچکقامتِ دستهای از دزدان است ــ چرخ ناچیزی در میان چرخهای بزرگتر ــ این مافیا متعلق به سردستهی دزدان محلیست که در پشتبامی با کبوترهایش فرمانروایی میکند. سردستهی دزدان از علی میخواهد گنج نامشخصی را بیابد که یا زیر قبرستان و یا در بستر قناتهایی که زیر قبرستان هستند دفن شده است، تنها راه رسیدن به این گنج بازگشت به مدرسه است. مدرسهی خورشید، فضای آموزشیِ شلوغ و پرهیاهویی دارد که از طریق کمکهای مردمی توسط دو مدیر بینهایت خسته اداره میشود. علی و همدستانش رضا، ممد و ابوالفضل غمگین بیرون اتاق مدیر صف بستهاند و خشمگین در مقابل هر تلاشی برای بیرون راندنشان، مقاومت میکنند.
آنها به شدت شبیه ویلیام و تبهکاران دیگر هستند که برای زندانی شدن التماس میکنند.
بازیگران غیرحرفهای مجیدی که اغلب از خیابانها دعوت به کار شدهاند گروه دوستداشتنیای را تشکیل میدهند، گروهی که به قلب ما راه پیدا میکنند.
علی با اجزای چهرهاش به بهترین وجه، عواطف کودکی را منتقل میکند که بیوقفه در مرز میان مبارزه و فرار قرار دارد.
هدف اصلی این گروه چهار نفره که ابتدا در نقش دانشآموز ظاهر میشوند حفر مسیری به سمت زیرزمین برای رسیدن به گنج است.
زندگی، اما پیچیده است و چرخدندههایی در میان چرخدندههای دیگر وجود دارند. نهایتاً متوجه میشویم مأموریت بهشدت حساسِ علی تنها قمار پراهمیت این شهر نیست. مدرسهی خورشید اجارهی عقبافتاده دارد و به زودی بسته خواهد شد.
در میانهی فیلم «خورشید» فکر کردم مسیر آن را حدس زدهام، اما خیلی زود به اشتباهم پی بردم، مجیدی تونلی عمیقتر در پیش رویمان میگذارد و به این ترتیب جهان زیرزمینیای را در مقابل ما قرار میدهد که در آن پاسخهای آسان وجود ندارد و پایانهای خوش نادرند. کودکان خورشید با قلبی انباشته از عواطف و سرشار از نیرو به سمت تراژدی حرکت میکنند، آن هم شناکنان در میان گلولای، اما نیرومندتر از قبل از این مسیر خارج میشوند.
این جستجو گمراهکننده است چراکه گنج واقعی خود این فیلم است