سرویس تاریخ جوان آنلاین: اثر تاریخی- روایی «حجت اسلام» که دربردارنده روایاتی از سیره زندهیاد حجتالاسلام والمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابی است، در عداد یادمانهایی به شمار میرود که میتواند ما را با زمانه و کارنامه آن بزرگ آشنا سازد. پدید آورنده اثر، بیژن کیانی یکی از آزادگانی است که از نزدیک با آن روحانی دلیر مراوده داشته و در ثبت و ضبط حالات وی، اهتمامی ویژه ورزیده است. انتشارات پیام آزادگان ناشر این یادنامه، در دیباچه خویش بر آن چنین آورده است: «حجتالاسلام والمسلمین حاج سیدعلیاکبر ابوترابی ملقب به سیدآزادگان از شاگردان حضرت امام خمینی بود که با آغاز نهضت اسلامی به صف مبارزان و مجاهدان راه خدا پیوست و در این راه سختیهای زیادی را بر خود هموار ساخت؛ پیش از انقلاب، چندینبار به دست دژخیمان ساواک پهلوی گرفتار شد و به زندان افتاد. رنج و شکنجه و حبس، خللی در عزم پولادین او پدید نیاورد و هر روز که میگذشت مقاومتر و آبدیدهتر میشد. با پیروزی انقلاب اسلامی، مرحله تازهای از زندگی او آغاز شد. او در راه خدمت به مردم و تحکیم پایههای نظام نوپای اسلامی سر از پا نمیشناخت و آرام و قرار نمیگرفت. هنگامی که انتخابات شورای شهر برگزار شد، مردم قدرشناس شهر قزوین، او را بهعنوان نماینده خود در شورای شهر انتخاب کردند و پس از تشکیل شورا، ایشان بهعنوان رئیس شورای شهر کار خود را آغاز کرد. شروع جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایران، سبب شد که آن روح بیقرار و آن سر پرشور، راهی جبههها شود و به ستاد جنگهای نامنظم که شهیددکتر چمران آن را فرماندهی میکرد، بپیوندد و با حضور خود حماسهها بیافریند. او در مدت حضورش در ستاد جنگهای نامنظم، سختترین مأموریتها را پذیرفت و نهایتاً در یکی از مأموریتهای شناسایی در نزدیکی تپههای اللهاکبر در منطقه دهلاویه سوسنگرد توسط دشمن دستگیر شد.»
مقدمه در ادامه خویش، به نقش زندهیاد ابوترابی در دوران اسارت پرداخته و آن را به شرح ذیل تبیین نموده است: «به تعبیر بسیاری از آزادگان، خداوند، ابوترابی را بهعنوان فرشته نجات، روانه اردوگاههای اسرای ایرانی کرد تا در آن شرایط طاقتفرسا، با خلق نیکو و بردباری مثالزدنی و تدبیر عالی خود، اسرا را رهبری کند و خطرات را از آنان دور سازد. او در طول ۱۰ سال اسارت خود، ملجاء امیدبخش اسرایی بود که در زندانهای صدام با شرایط سختی روبهرو بودند. ابوترابی با صبر، متانت و تواضع تلاش کرد تا شرایط را به نفع اسیران هموطن تغییر دهد و از مصائب آنان بکاهد. او نهتنها برای اسیران ایرانی الگو بود، بلکه با رفتار خود که برخاسته از آموزههای دینی بود، توانست در دل نیروهای ارتش صدام نفوذ کند و بسیاری از آنان را با مبانی دینی و حقایق انقلاب اسلامی آشنا سازد. هنگامی که آزاد شد با تمام وجود به ساماندهی امور آزادگان پرداخت. گویی تقدیر، زندگی ابوترابی را با مشقت رقم زده بود. در دو دوره نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در شمار پرکارترین نمایندگان بود. در شبانهروز بیش از چهار ساعت نمیخوابید و هر جا گرفتار و نیازمندی بود، به سراغش میرفت. به واسطه نیت خیرخواهانه و خالصش خداوند محبت او را در دلها میانداخت و افراد در اولین برخورد مجذوبش میشدند. او با جسمی رنجور و بلادیده از زندانهای رژیم صدام بعثی آزاد شد و پس از ۹ سال تلاش بیوقفه در عرصههای مختلف، با همان جسم رنجور و نحیف که هرگز به درستی استراحت ندید، زندان دنیا را به سوی آزادی و وسعت بیانتهای وصال دوست و همنشینی با اولیای خدا ترک کرد و همگان را در سوگ از دست رفتنش نشاند. در کتاب پیشرو، خاطراتی از زبان دوستان آزاده، بستگان و برخی از اعضای کمیته بینالمللی صلیبسرخ درباره آن شخصیت والا و کمنظیر گفته شده است که بسیاری از این خاطرات برای اولینبار بیان میشود. البته برخی از خاطرات نیز از قول خود آن بزرگوار نقل شده است. بیشتر خاطرات موردبحث، مربوط به دوران مقاومت حماسی سیدآزادگان و همبندان ایشان در اردوگاههاست و بخشی نیز مربوط به دوران آزادی است. امید آن میرود که با مطالعه این کتاب، با شخصیت معنوی آن یار سفر کرده بیشتر آشنا شویم و از خرمن این خاطرات، بهرهای در جهت خودسازی ببریم.»