کد خبر: 1018963
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۱:۲۳
دلیل پرخاشگری و نابردباری مان چیست؟
رسانه‌ها، به ویژه رادیو و تلویزیون به عنوان بخشی از ابزار مهم فرهنگ‌سازی باید مُبلّغ و مروج فرهنگ صبوری باشند، در حالی که در جامعه ایرانی این روند تقریباً به گونه‌ای معکوس رخ می‌نمایاند. اخبار و رویداد‌های خبری را ملاحظه کنید. همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا چهره‌ای خشن، غیرمنطقی، ناهنجار و اعصاب خردکن از رویداد‌های جاری ایران و جهان منعکس سازد
حسین سروقامت
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: در جهان امروز سبک زندگی (Lifestyle) بسیار مهم شمرده می‌شود؛ مجموعه‌ای از منش‌های ذاتی ما و همچنین روش‌هایی که برای ادامه حیات برگزیده‌ایم. بحث سبک زندگی در بسیاری از سخنان رهبر فرزانه و از جمله بیانیه گام دوم انقلاب مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. ایشان در مهر ۱۳۹۱ در جمع پرشور جوانان خراسان شمالی سؤالات مهمی را در این خصوص مطرح نموده و آسیب شناسی آن‌ها را خواستار شدند. در پاسخ به این مطالبه اساسی هر هفته یکی از این سؤالات را مطرح نموده و به بررسی پاسخ آن می‌پردازیم. تاکنون ۹ پرسش را طرح و بررسی کرده ایم و امروز به سؤال دهم می‌پردازیم. پرسش این است: در محیط اجتماعى، برخى‌ها پرخاشگرى‌هاى بى‌مورد می‌کنند؛ علت پرخاشگرى و بى‌صبرى و نابردبارى در میان بعضى از ماه چیست؟

هر که به نیکی عمل آغاز کرد...

طرح این سؤال از سوی رهبر معظم انقلاب کاملاً هوشمندانه و براساس قبول و پذیرش درصدی از پرخاشگری و نابردباری در جامعه ایرانی صورت گرفته است. به گمان نویسنده، ریشه و اساس بسیاری از ناشکیبایی‌ها، فاصله‌گیری از گرایش‌های فطری نهادینه شده در انسان است. فطرت آدمی از آغاز خلقت، خداآگاه آفریده شده و، چون خداوند گسترش دهنده آرامش و اطمینان در جامعه انسانی است، هرکس با این فطرت الهی هماهنگی بیشتری داشته باشد، طبعاً از آن آرامش برخوردارتر است. غوطه وری انسان‌ها در برخی گناهان هنجارشکن، ورود در معاصی تازه و نادیده گرفتن بعضی عرصه‌های پرهیز، از دلایل این بی‌صبری‌ها و ناشکیبایی‌هاست.

شما نمی‌توانید پای درون آتش نهاده و از تبعات و پیامد‌های آن در امان باشید. از سوی دیگر همراهی و هماهنگی با فطرت چنان طمأنینه‌ای در آدمی ایجاد می‌کند که قابل وصف نیست. به این ابیات شیرین از مخزن الاسرار نظامی توجه کنید: عمر به خوشنودی دل‌ها گذار/ تا ز تو خشنود بود کردگار/ سایه خورشید سواران طلب/ رنج خود و راحت یاران طلب/ دردستانی کن و درمان دهی/ تات رسانند به فرماندهی/ گرم شو از مهر و زکین سرد باش/، چون مه و خورشید جوانمرد باش/ هر که به نیکی عمل آغاز کرد/ نیکی او روی بدو باز کرد...

چرا این اشعار به دل و جان ما می‌نشیند؟ چون از زوایای دل و جان بی‌نقاب ما - که از آن تعبیر به فطرت الهی می‌کنیم- پرده برمی‌دارد. تعجب نیست که نظامی خود واقف باشد که اینجا تنها با سخن گفتن کاری از پیش نمی‌رود بلکه مرد عرصه عمل می‌طلبد؛ او بلافاصله پس از این اشعار می‌گوید: عذر میاور، نه حِیَل خواستند/ این سخن است، از تو عمل خواستند/ گر به سخن، کار میسّر شدی/ کار نظامی به فلک بر شدی.

ریشه را اینجا باید جُست. اساس ماجرا به انسانی برمی‌گردد که اگر از اصل خویش جدا افتاد، هراسان می‌پوسد و افسرده می‌شود، اما توجه به این نکته نباید ما را از این حقیقت بازدارد که این ریشه، ساقه، شاخه، برگ و بری نیز دارد.

نمود عینی فرهنگ صبوری و بردباری کجاست؟

توجه به عوامل متعدد می‌تواند ابعاد دیگری از بی‌صبری و پرخاشگری را در بخشی از بدنه جامعه روشن کند.

عواملی که ما در این مجال به برخی از آن‌ها اشاره کنیم:

فرهنگ صبوری و بردباری باید در خانواده نهادینه شود و در مدرسه و محله و سایر ابعاد اجتماع تقویت گردد. گاهی این سیکل به صورت کامل اتفاق نمی‌افتد، یعنی صبر و تحمل در بخش‌های گوناگون جامعه مورد هم‌افزایی قرار نمی‌گیرد.

رسانه‌ها، به ویژه رادیو و تلویزیون به عنوان بخشی از ابزار مهم فرهنگ‌سازی باید مُبلّغ و مروج فرهنگ صبوری باشند، در حالی که در جامعه ایرانی این روند تقریباً به گونه‌ای معکوس رخ می‌نمایاند. اخبار و رویداد‌های خبری را ملاحظه کنید. همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا چهره‌ای خشن، غیرمنطقی، ناهنجار و اعصاب خردکن از رویداد‌های جاری ایران و جهان منعکس سازد. انعکاس نابسامانی‌ها و پرده افکندن بر امیدواری‌ها و شادمانی‌ها تقریباً به رویه جاری رسانه‌ها تبدیل شده است. شما قضاوت کنید از بیننده این صحنه‌ها انتظاری جز این هست که خود بخشی از این جریان به شمار آمده، آیینه همین آثار و پیامد‌ها باشد؟!

آیا قانون حرف اول و آخر را می‌زند؟

عفو و گذشت، خطاپوشی و عبور از اشتباهات و ناهنجاری‌های رفتاری یکدیگر از آموزه‌های مهم دین ماست، اما آیا این اتفاق در جامعه ما رخ می‌دهد؟ قبول کنیم که از کنار خطا‌های هم ساده عبور نمی‌کنیم که اگر جز این بود نباید ساییده شدن دو آینه بغل اتومبیل - که هیچ خسارتی، آری هیچ خسارتی، نیز به بار نیاورده است - موجب پرخاش و دعوا و گاه قتل و جنایت شود! در کشور‌هایی که قانون حرف اول و آخر را می‌زند، اگر دو نفر هنگام رانندگی با یکدیگر تصادف کنند، بی‌هیچ عکس‌العمل پرخاشگرانه‌ای به انتظار پلیس می‌مانند تا به رفع و رجوع آن اتفاق بپردازد. مشاهده چنین صحنه‌ای برای ما ایرانی‌ها کاملاً تعجب‌آمیز است. ما بلافاصله از خود می‌پرسیم چرا مردم در این مواقع دوروبر اتومبیل‌های سانحه دیده را نمی‌گیرند و با کمال خونسردی به مسیر خویش ادامه می‌دهند. گویا همه چیز از نوعی اعتماد به قانون حکایت می‌کند، اما ما پیش از حضور پلیس بر صحنه تصادف نخست دعوا و مرافعه مفصلی می‌کنیم.

مردم نیز برای ریش سفیدی و حل و فصل صلح جویانه ماجرا به گونه‌ای انبوه و گسترده تجمع می‌کنند.... وآنگاه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! یکی از عوامل مهمی که ممکن است به افزایش پرخاشگری در جامعه دامن بزند، این تصور باطل است که قانون نمی‌تواند از حقوق طبیعی و شهروندی ما دفاع کند، از این رو خود باید نسبت به احقاق حق خویشتن اقدام نماییم. این تصور ناشی از هر دلیل و منطقی باشد، می‌تواند به قانون گریزی و در نهایت نابردباری اجتماعی بینجامد.

اختلاف طبقاتی، هیزم آتش پرخاشگری است

اگر خودسانسوری نکنیم و درصدد ماله کشیدن بر رفتار ناپسند بعضی از ما بهتران برنیاییم، اختلاف طبقاتی نیز بخش مهمی از این ماجراست. تازه به دوران رسیده‌ها، یقه سفیدها، ژن خوب ها، آقازاده‌های بی‌مسئولیت، کسانی که از حقوق‌های نجومی برخوردارند، مرفهین بی‌درد، کسانی که در مسیر اقتصادی ره صد ساله را یک شبه پیموده‌اند، پارتی‌دار‌ها و... نیز با خون کردن جگر پابرهنه‌ها دائماً در آتش پرخاشگری دمیده، جامعه را حساس‌تر و خطرپذیرتر می‌کنند.

عقده‌ها و سرخوردگی‌ها را نادیده نگیری

از مهم‌ترین دلایل نابردباری‌ها در کف جامعه می‌توان به نوعی عقده‌ها و سرخوردگی‌ها اشاره کرد که ممکن است سال‌ها فروخورده شده و، چون فنری که مدت‌ها بسته مانده و ناگهان باز می‌شود، از عقده گشایی‌های نامطلوبی سر برآورند. مثال بسیار ساده آن مواجهه یکی از کارگردانان سینمای ایران با رفتار روحانی نام آشنا جناب حجت الاسلام قرائتی در برابر آقای دوربینی است که مدتی بر سر زبان‌ها افتاد.

من بی‌آنکه بخواهم رفتار آقای قرائتی را توجیه کنم که در یک برخورد منصفانه قابل توجیه هم نیست و نشانه آن عذرخواهی ایشان از ارائه چنین برخوردی است، می‌خواهم از افکار عمومی بپرسم که آیا چنین برخوردی با کسی که نزدیک ۴۰ سال معلم قرآن جامعه ما به شمار آمده است، برخورد درستی است؟ شاید لازم باشد مصاحبه آن کارگردان سینما را بار دیگر مرور کنیم و اوضاع و احوال فرهنگی خویش را در آینه چنین برخوردی به معرض نقد و بررسی بگذاریم!

رابطه غم نان شب و آستانه تحمل

سخن را کوتاه کنم. بعضی از مردمان کشور من از حداقل امکانات رفاهی برخوردار نیستند. کسانی که به اصطلاح عامیانه در تأمین نان شب خود مانده‌اند. سختی‌های زندگی اجتماعی، این مشکلات را دوچندان می‌کند و آستانه تحمل آنان را کم کرده، زمینه پرخاش و عصبانیت را در آن‌ها تشدید می‌کند و تاب و تحمل از آنان می‌گیرد. اگر می‌خواهیم درباره راه رفتن آن‌ها قضاوت کنیم کمی با کفش آنان راه برویم! و صد البته تفاوت بسیار است میان کسی که سختی و دشواری را تمرین می‌کند با کسی که روز و شب مجبور است با آن زندگی کند!

* عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
یک ایرانی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۲
0
0
روزی در دورانی که محصّل دبیرستانی بودم، نزد مُشاور بزرگواری رفتم و به ایشان گفتم که یکی از همکلاسیهایم من را اذیت میکند و کتکم میزند، ایشان هم فرمودند که خُب تو هم کَم نیاور و به او کتک بزن که نتیجه آن آسیب دندانِ همکلاسی اَم بود و پرداخت دیه دندانِ وی تا چندسال و جابجاشدن از آن مدرسه آنهم در وسطِ سال تحصیلی، آیا آن مشاوره صحیح بود و برای ریختن ترس و پیدا کردن جرأت راه دیگری جُز وحشی گری نبود؟ جانِ انسان عزیز است و آسیب دیدن یک عضو بدن شاید هرگز قابل جبران نباشد مثل چَشم، البته باید یاد بگیریم از خودمان دفاع کنیم در شرایط اضطراری مثل جنگ و نه هر شرایط معمولی روزمره زندگی، با شرکت در کارگاه های روانشناسی " کنترل خشم" مؤسسات معتبر، تمرین کنیم آستانه تحمل مان را افزایش دهیم که خیلی مؤثر است و بدانیم که یک لحظه عصبانیت مُنجر به این می شود که سالها تاوان داده و جوانی مان نابود گردد که واقعأ ارزش نداره به هیچ وجه، با یک " عُذرخواهی" ساده میتوان جلوی خیلی از این اتفاقات را گرفت مانند کار بزرگی که جناب استاد قرائتی بزرگوار انجام دادند و اینها از برکات قرآن کریم است که ایشان سالها با آن محشور هستند و چیزی از بزرگی حجت الاسلام قرائتی کم نکرد و شاید حتی درس خوبی به آن کارگردان مُحترم هم داده باشند و آن گذشت و بزرگی و انسانیت در عین قدرتمَندی است، یا اینکه حداقل واکُنشی نشان نداده و بُگذریم و رَد شویم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار