سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: در ایران خشونت کلامی و رفتاری در رتبه اول و خشونت جنسی در رتبه آخر قرار دارد. ۳۴ درصد دختران فراری، عامل فرارشان را تجربه خشونت از سوی والدین میدانند. مردان بیشترین خشونت را نسبت به همسران شان دارند، اما خشونت منجر به قتل توسط زنان بیشتر از مردان است. براساس آمار جهانی سازمان ملل، از هر پنج کودک در جهان، یک کودک قربانی خشونت میشود و ۹۰ درصد این کودکان شاهد خشونت خانگی هستند. از هر ۱۰ سالمند در جهان یک نفر قربانی خشونت خانگی و بیش از ۷۰ درصد زنان دنیا قربانی خشونت جنسی و فیزیکی از سوی شرکای زندگی خود هستند. در دنیا در هر دقیقه ۲۰ نفر قربانی خشونت خانگی هستند. اعمال خشونت در خانواده بر همه اعضای خانواده حتی کسانی که شاهد این خشونت هستند، آسیب رسان است، اما آنچه کاملاً مشخص میباشد این است که فرزندان چه در زمانی که خود مورد خشونت قرار بگیرند، چه شاهد رفتارهای آزارگرانه و خشونت آمیز از سوی اعضای خانواده نسبت به دیگران باشند، بیشترین آسیب را دریافت میکنند. روانشناسان رشد با بررسی حیطههای مختلف رشدی و پژوهشهای بسیار به این دریافت رسیدهاند، از آنجا که فرزندان مخصوصاً تا قبل از هفت، هشت سالگی قابلیت تفکر منطقی و دریافتهای عمیق فکری و انتقادی ندارند، نمیتوانند از اتفاقات، برداشتهای عقلانی و منطقی کرده و از شدت آسیب بکاهند بلکه بیشتر دریافتهای آنها دریافتهای هیجانی است و در موقعیتهایی مانند زمانی که شاهد دعوای والدین، کتک خوردن مادر از پدر یا زمانی که خود مورد تنبیه جسمی قرار میگیرند، هیجان موجود در آن اتفاق را دریافت میکنند که در چنین مواردی هیجان دریافت شده، هیجان خشم، ترس، طرد، غم، نفرت، خصومت و هیجانات منفی از این دست است که تأثیرات منفی بسیاری در حال و آینده آنها خواهد داشت. بسیاری از عوارض و آسیبهای اعمال خشونت بر فرزندان یا مشاهده خشونت ورزی توسط فرزندان از همان دوران کودکی قابل مشاهده است. مانند بیخوابی، بیاشتهایی، تأخیر در رشد، تمرکز نداشتن، ترسهای شدید و بیدلیل، شب ادراری، ناخن جویدن، عدم برقراری ارتباط با دیگران، پرخاشگری و تحریک پذیری، وابستگی بیمارگونه به یکی از اعضای خانواده، کم رویی افراطی، کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس و... همچنین این فرزندان در بزرگسالی دچار آسیبهایی مانند تجربه اختلال استرس پس از سانحه، کاهش اعتماد به نفس، افسردگی و افسرده خویی، انواع اعتیادهای منفی مانند اعتیاد به سیگار، الکل و سوءمصرف مواد مخدر، بزهکاری، فرار از خانه، اضطراب و نگرانیهای مداوم، خشم و پرخاشگری و... میشوند. در بسیاری از موارد بدترین شکل خشونتها از سوی افرادی بروز پیدا میکند که خودشان در کودکی و نوجوانی قربانی خشونت بودهاند، پس هرگونه خشونت علیه کودکان گامی برای تربیت مردان و زنان خشن فرداست. خشونت خانگی یا خانوادگی به بدرفتاری و آزارهایی اشاره دارد که در روابط اعضای یک خانواده رخ میدهد و باعث ایجاد ناراحتی، رنج، ترس، احساسات و عواطف منفی در آنها میشود. وجود خشونت در روابط به این معنی است که حداقل یکی از طرفین رابطه فاقد مهارتهای لازم برای برقراری رابطه منصفانه و صمیمانه و فاقد توانایی مدیریت خشم خود هستند. روانشناسان و جامعه شناسان خشونتهای خانوادگی را شامل انواع مختلفی میدانند، مانند: خشونت جسمی: وارد کردن هرگونه آسیب و صدمه جسمی، درگیریهای فیزیکی و کتک زدن، پرتاب اشیا به سمت یکدیگر، پرت کردن و هل دادن دیگری، انواع تنبیه بدنی و هرگونه خشونتی که منجر به جراحت، مصدومیت، قطع عضو و مرگ دیگران شود.
خشونت جنسی: اجبار به برقراری رابطه جنسی بدون رضایت و خواست طرف مقابل، تجاوز جنسی و سوءاستفادههای جنسی، هرگونه اعمال معمول یا غیرمعمول جنسی که طرف مقابل رضایت و تمایل به انجام آن نداشته باشد، هرگونه رفتار لذت طلبانهای که باعث آسیب، رنج و آزار دیگری شود.
خشونت روانی: زورگویی، تهدید، ارعاب و ترساندن، قهر کردن، باج گرفتن، بیاعتمادی، شک و تردید، تحقیر و تمسخر کردن، سرزنش و انتقاد کردن، ایجاد احساس گناه در طرف مقابل، بیاهمیت دانستن نگرانیهای دیگری، انکار رفتارها و عادات غلط خود و مقصر جلوه دادن دیگری، باندسازی به وسیله فرزندان و استفاده از فرزندان برای خبر چینی و تهدید یا تعقیب همسر، تهدید به ترک یا طلاق، تهدید و اقدام به خودکشی، تهدید به آسیب رساندن به دیگران، اجبار دیگری برای انجام کارهای خطرناک و غیرقانونی، داشتن نگاه جنسیتی مرد یا زن سالاری، عدم مشارکت دادن دیگران در تصمیمات مهم خانوادگی که بر سرنوشت تک تک اعضا تاثیرگذار است.
خشونت مالی و اقتصادی: در مضیقه مالی قرار دادن دیگری، مصادره درآمد دیگران، گرفتن و مصادره اموال دیگران، ممانعت از اشتغال و استقلال مالی دیگری، محتاج نگه داشتن دیگری از نظر مالی، عدم صداقت در بیان میزان و شیوه کسب درآمد، عدم اطلاع همسر از میزان و شیوه کسب درآمد، تصمیم گیریهای مالی بدون مشارکت دادن همسر، کنترل وسواس گونه مخارج منزل و همسر.
خشونت اجتماعی: کنترل معاشرتها و تماسهای همسر، محروم کردن افراد از آزادی و اختیار شخصی، اجبار به انزوا و تنهایی، ممانعت از برقراری ارتباطات اجتماعی، دوستانه و خانوادگی، حبس کردن همسر در خانه، توجیه اعمال و رفتارهای خود در غالب علاقه، نگرانی، احتیاط، حسادت و غیرت.
خشونت عاطفی: بیتوجهی و غفلت، بیمحبتی و عدم ابراز محبت، غفلت نسبی یا کامل از خواستهها و نیازهای طرف مقابل، هرگونه بیتوجهی، بیتفاوتی، بیاهمیتی به وجود، حضور، خواستهها و نیازهای معقول دیگری، اظهار مداوم خستگی و پشیمانی از ازدواج و زندگی مشترک.
خشونت کلامی: توهین و فحاشی، به کار بردن القاب ناشایست و زننده برای خطاب کردن دیگری، شوخیهای به دور از نزاکت با همسر در حضور دیگران، شوخیهای به دور از نزاکت با دیگران در محیطهای عمومی، به کار بردن کلمات رکیک، بیاحترامی کردن، بیان هرگونه حرف آزار دهنده و ناخوشایند به دیگری که معمولا به شکل دشنام، ناسزا، با لحن تند و زننده، تحقیر و تمسخر، استهزا و... بیان شود.
*روانشناس