سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: «اولویت نشستن با سالمندان و معلولین»، «ارائه بلیت نشانه شخصیت شماست»، «لطفاً نوبت را رعایت کنید»، «از پذیرفتن بانوان بدحجاب معذوریم»، «لطفاً سکوت را رعایت فرمایید»، «در طول سفر از مکالمه بیش از یک دقیقه اجتناب کنید»، «قبل از رسیدن به مقصد کرایه خود را آماده کنید» و... تا به حال به این اندیشیدهاید که چرا در اماکن عمومی مختلف لازم است با جملاتی کوتاه اصول اولیه رفتار اجتماعی را به ما یادآوری کنند؟ یا از خود پرسیدهاید چرا ما به عنوان انسانهایی آزاد ملزم به رعایت این قوانین شدهایم؟ انسان امروز میداند انجام برخی رفتارهای ناسالم و نامطلوب در حضور دیگران باعث میشود ارتباطهای مفیدش را از دست داده و خواسته و ناخواسته از سوی جامعه طرد شده و به سوی پیله تنهاییاش سوق داده شود. بنابراین برای داشتن زندگی سعادتمندانه لازم است با در نظر گرفتن اهداف و خواستههای فردی خود، در جهت حفظ اهداف و قوانین جامعه تلاش کند تا بتواند روابط ارزشمندش را حفظ کرده و به اهدافش دست یابد. اکنون حتی در یک خانواده دو نفره نیز قوانینی برای زیستن و در وهله بالاتر، خوب زیستن افراد و اعضای خانواده در کنار یکدیگر وجود دارد. تقریباً همه ما در زندگی قانونهایی مثل صداقت، وفاداری، تعهد و احترام را برای خود پایهگذاری میکنیم، اما پرسش این است که چند نفر از ما به قوانینی که خودمان بنیانگذاری کردهایم، پایبند میمانیم؟
ضرورت قوانین اخلاقی برای زندگی جمعی
یک خانواده کوچک هم برای پایدار ماندن نیاز به قوانینی دارد که تمام اعضا نسبت به رعایت آنها متعهد هستند. بنابراین کودکان نیز از همان کودکی با قوانین خانه آشنا میشوند. بعد از خانه و خانواده اجتماع دیگری که منتظر حضور ماست، مدرسه است که در آنجا هم کودکان و نوجوانان با قوانین بزرگتری آشنا میشوند تا آمادگی ورود به اجتماع بزرگتر را پیدا کنند. دانشگاه و پس از آن محیط کار و محیط روستا و شهر و کشور و جهان... همه و همه گام به گام ما را آماده یک زندگی اجتماعی میکنند و میآموزیم رعایت قوانین اجتماعی که عضوی از آن هستیم، مهمترین اصل حفظ بقای آن جامعه و به تبع آن حفظ بقا و امنیت خود ماست. متعهد بودن، صادقانه رفتار کردن، احترام به سالمندان، رعایت کردن حریم شخصی افراد، مشورت کردن، احترام به حقوق دیگران، پذیرش مسئولیت، وظیفهشناسی، داشتن روحیه همکاری و مشارکت، قدرشناسی، داشتن روحیه سپاسگزاری و قدردانی کردن، تلاش برای حفظ اموال عمومی، احترام به طبیعت و تلاش برای حفظ آن، حفظ احترام دیگران، رعایت ادب و آداب هر محیط، انعطافپذیری، بخشش و گذشت، حفظ آرامش شخصی، احترام به قوانین و رعایت آن، همه و همه قوانینی است که در جهت اجتماعی زیستن به آنها نیازمندیم.
این رفتارها حق طبیعی ما نیست!
هر فردی که روزانه در جامعه تعاملاتی داشته باشد، شاهد مواردی از نزاع، توهین، بیاحترامی، دروغ، خیانت، تقلب، دزدی، ناسزاگویی، پرخاشگری، متهم ساختن دیگران، آسیب زدن به اموال عمومی، آسیب زدن به طبیعت، پرتاب زباله در معابر و اماکن عمومی، سیگار کشیدن در مکانهای عمومی، تماس تلفنی طولانی در اماکن عمومی و... است. ما هنوز نیاموختهایم پشت چراغ قرمز عابر پیاده بایستیم و به حق رانندگانی که زمان زیادی منتظر سبز شدن چراغ راهنما و کسب اجازه عبور بودهاند، احترام بگذاریم. هنوز در خیابانها و پیادهرو تنه زدنها، توهینها و مسخره کردنها را شاهد هستیم. هنوز در مترو، اتوبوس و تاکسی افرادی را میبینیم که مکالمههای طولانی با تلفن همراه آنهم با صدای بلند را حق طبیعی خود میدانند و در صورت مشاهده اعتراض اطرافیان آنان را به گوش دادن صحبتهای خصوصیاش متهم میکنند. هر روز خبرهایی از دزدیهای کوچک خانگی و دزدیهای چند هزار میلیاردی میخوانیم و میشنویم و متعجب میمانیم از اینکه یک انسان چطور میتواند تا این حد بیمار و خطرناک بوده و برای تأمین زندگی خود و نسلهای آیندهاش، زندگی چند میلیون انسان هموطنش را به نابودی بکشاند. با وجود زحمات محیطبانان، ما هنوز خبرهایی از خطاهای انسانی که موجب آتشسوزی و از بین رفتن منابع ملی میشود و خبر از شکارهای غیرقانونی و آسیب به حیات وحش میشنویم و نمیتوانیم این حد از خشونت و خودخواهی شکارچی را درک کنیم.
برخی افراد هنوز میپندارند بودن خودشان و رسیدن به حق خودشان برای زنده ماندن کافی است و فراموش کردهاند ما برای زیستن به یکدیگر نیازمندیم. فراموش کردهاند قبل از وارد کردن هر آسیبی به جامعه، اولین آسیب را بر روان و ذهن خود وارد میسازند. حتی اگر هویدا نباشد. از یاد بردهاند قانون جهان بر مبنای عدالتمحوری است و این چرخ گردون آنقدر میچرخد تا آنها را با نتیجه اعمالشان روبهرو سازد.
به قانون طلایی دینمان پایبند باشیم
بشر برای زنده ماندن و زندگی کردن به روابط با دیگران نیاز دارد. به همین دلیل داشتن روابط مطلوب و سازنده برای ما انسانها از اصلیترین شرایط سلامت روان است. شاید هنوز خیلی از ما فکر میکنیم، چون انجام دادن بسیاری از رفتارهای ناپسند اجتماعی مثل رعایت نکردن نوبت، رعایت نکردن حریم شخصی، احترام نگذاشتن به سالمندان، دروغ گفتن و... از لحاظ قانونی جرم محسوب نمیشود یا حتی در صورت جرم محسوب شدن، امکان گریز از مراجع قضایی وجود دارد، یا رعایت این قوانین تنها باعث محدود شدن است و لزومی برای رعایت آنها وجود ندارد یا در رعایت آنها هیچ نفعی نمیبیند، بنابراین نیاز یا اجباری به رعایت آن احساس نمیشود. شاید لازم است این گروه از افراد جامعهمان را دعوت کنیم تا نگاه متفاوتی نسبت به قوانین ابتدایی همزیستی و ارتباطات اجتماعی و فواید جسمی و روانی آن داشته باشند. پژوهشها نشان داده اجتماعی زیستن و داشتن روابط سالم و سازنده با دیگران از لحاظ ذهنی و جسمی برای ما فواید بیشماری دارد. به عنوان مثال روابط بین افراد قسمتهایی از سیستم عصبی بدن را فعال میکند که نتیجه آن ترشح انتقالدهندههای عصبی مرتبط با کاهش استرس و اضطراب است. به عبارت دیگر داشتن روابط به ما کمک میکند تا سطح اضطراب و استرسی که تجربه میکنیم کاهش یابد. برخورداری از این روابط و حمایتهای اجتماعی باعث تقویت سیستم دفاعی بدن شده و در زمان مواجهه با رویدادهای استرسآوری مانند مرگ عزیزان یا بیماریهای صعبالعلاج و... افراد از نظر جسمی و روانی قویتر بوده و عملکرد بهتری خواهند داشت. همچنین تعاملات اجتماعی باعث ترشح دوپامین در مغز و باعث احساس نشاط و سرزندگی میشود. برقراری ارتباط با دیگران و داشتن تعاملات اجتماعی به تقویت حافظه کمک کرده و مانع ابتلا به بیماریهای عصبی پیشرونده مانند آلزایمر و زوال مغز میشود.
از سوی دیگر، در سرتاسر این کره آبیرنگ، هر کشوری برای برقراری نظم و عدالت اجتماعی، قوانین کوچک و بزرگی را در جامعه پایهگذاری کرده و البته افراد در انجام و اجرای آن متفاوت عمل میکنند. یعنی شما در هر نقطهای از کره زمین زندگی کنید با این قوانین روبهرو شده و افرادی را میبینید که به آن متعهدانه عمل کرده یا به هر دلیل از پذیرش و رعایت آنها سر باز میزنند. به عبارت دیگر میتوان گفت تمام این قوانین نسبی هستند و از شهری به شهر دیگر میتواند متفاوت بوده و متفاوت اجرا شود. شاید تنها پایبندی به یک قانون باشد که رعایت آن میتواند شما را در هر اجتماعی مطلوب و مورد پذیرش قرار دهد و آن پایبندی به قانون طلایی است. قانون طلایی به ما میگوید هر فرد باید به گونهای با دیگران رفتار کند که دوست دارد در همان شرایط، دیگران با او رفتار کنند و بالعکس. اگر کمی به این قانون دقت کنیم یاد کلام گهربار مولای متقیان حضرت علی (ع) میافتیم که در سفارش به فرزندشان عرض کردند:ای پسرم! توصیه ام را دریاب و نفس خود را ترازو و مقیاس میان خود و دیگران قرار ده. پس آنچه را که برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار و آنچه را که برای خود خوش نمیداری، برای دیگران هم خوش مدار، ستم روا مدار، آن گونه که دوست نداری به تو ستم شود، نیکی کن، آن گونه که دوست داری به تو نیکی کنند و آنچه را که برای دیگران زشت میداری برای خود نیز زشت بشمار و چیزی را برای مردم بپسند که برای خود میپسندی، چیزی را که نمیدانی مگو، بلکه همه چیزهایی که میدانی را مگو؛ از مواردی که دوست نداری که در مورد تو گفته شود. (بحارالانوار. ج ۷۲).
*روانشناس