سرویس تاریخ جوان آنلاین: در سالیان اخیر، باز پژوهی در باب سرگذشت رضاخان، بازاری گرم یافته است. یکی از واپسین آثار منتشره در این موضوع، اثر «سرگذشت دیکتاتور» به قلم ساره جمالی زواره و به انتشار مرکز اسناد انقلاب اسلامی است. ناشر در دیباچه این کتاب جیبی، چنین آورده است: «کتاب حاضر، میکوشد بخشهایی از زندگی عبرتآموز رضاخان پهلوی را به تصویر بکشد. آشنایی با شخصیت رضاخان و مراحل زندگیاش، تصویر روشنی از وضعیت اسفبار ایران در دوران حکومت شاهنشاهی (بالاخص دوران قاجار و پهلوی) به مخاطب ارائه میدهد. خواننده با مطالعه این کتاب خواهد دید چگونه یک قزاق دونپایه که حتی سواد خواندن و نوشتن هم ندارد، تنها به خاطر خشونتی که در سرکوب نهضتهای اعتراضی مردم کشورش از خود نشان میدهد، به سرعت مدارج ترقی را طی میکند و از پایینترین مراتب نظامیگری، با انتخاب مستقیم انگلیسیها به پادشاهی میرسد. دوران حکومت پهلوی (رضا و محمدرضا) که با سرعت گرفتن پیشرفت فناوری و صنعت در غرب مصادف بود، بیش از ۵۰ سال به طول انجامید. این زمان بسیار طولانی، با سیاستهای استعمارگران به دوران سیاه عقبماندگی و تحقیر ایرانیان تبدیل شد. نیم قرن از عمر طلایی کشور عزیزمان که میتوانست قرین بزرگترین موفقیتها و افتخارات برای ایران باشد، زیر چکمههای رضاخان و وادادگیهای پسرش محمدرضا در مقابل غرب، بر باد رفت. در پایان این سرگذشت تأسفبرانگیز خواهید دید که چطور رضاخان به دستور اربابان انگلیسیاش، تحقیر شده و مستأصل، کشور را ترک میکند و در غربت، مرگ او را در مییابد. آری، شاید باورش برای نسل جدید سخت باشد، اما روزگاری نه چندان دور بر این کشور مظلوم کسانی همچون رضاخان حکومت کردهاند!»
مؤلف در دیباچه این اثر، در باب محل ولادت و نشو و نمای رضاخان چنین آورده است: «ملکالشعرای بهار در جلد اول تاریخ مختصر احزاب سیاسی، چنین نگاشته است: رضاخان میرپنج، پسر داداش بیک افسر سوادکوهی از ایل پالانی بود. نام این طایفه در تاریخ خانی طبع پتروگراد برده شده است... در بارفروش (بابل) از مرحوم میرزا محمود رئیس که مردی معمّر و فاضل و درویش بود شنیدم که میگفت: شاه (یعنی رضاشاه) از ایل پالانی است و بین پالانی و پهلوی قرابت لفظی عجیبی موجود است. اما گمان ندارم خود شاه ملتفت نام عشیره خود بوده و این اسم خانوادگی یعنی پهلوی را بدین مناسبت انتخاب کرده باشد. محمود محمود، نویسنده و مورخ معاصر، همان کسی است که پیش از رضا پهلوی نام محمود پهلوی را برگزیده بود، اما نام فامیلش را برای رضاشاه گرفتند و او به تکرار نام کوچکش محمود بسنده کرد. دهکده آلاشت (زادگاه رضاشاه) در آغاز قرن سیزدهم هجری کمتر از هزار نفر جمعیت داشت. مشهورترین ساکنان این دهکده فرزندان مرادعلی خان بودند که عباسعلی خان، چراغعلی خان و فضلالله خان نام داشتند. عباسعلی خان، چون به سن بلوغ رسید به ارتش پیوست و جزو هنگ هفتم سوادکوه شد. مدتی رئیس نظمیه بابلکنار گردید که آن زمان به دراز کلاه معروف بود. در اوایل حکومت ناصرالدین شاه با درجه نایبی همراه حسامالسلطنه بر سر مسئله هرات در جنگ با افغانها شرکت کرد. عباسعلی خان در دوران زندگی چندبار ازدواج کرد. خانم کوچیک یکی از زنان او بود که در بابلکنار حضور داشت. او صاحب پنج فرزند شد. هما خانم، همسر دیگر عباسعلی هم صاحب هفت فرزند بوده است. رضاخان حاصل ازدواج او با زنی به نام نوشآفرین خانم است. این زن که اهل قفقاز بود در زمان فتحعلی شاه قاجار و پس از اشغال بسیاری از شهرهای ایران توسط روسها به شمال ایران مهاجرت کرد....»