یک روز قانونی حساب نشده، روز دیگر خودنمایی مدیری بیکفایت و یک روز هم دستپاچگی یا تظاهر برای کنترل بازار! هرساله فوتبال ایران شاهد رشد غیرمنطقی و غیراصولی رقم قرارداد بازیکنان و مربیان است. بازیکنان و مربیانی که به واسطه عدم مرجع ارزشگذاری و قیمتگذاری هرساله اعداد و ارقامی نجومی را به ثبت میرسانند و هر اندازه که در توان دلالهایشان باشد، بیتالمال را میچابند.
صدالبته سالانه صدها میلیون یورو و هزاران دلار صرف خرید بازیکن در فوتبال جهان میشود. ارقامی که شاید گاهی بیمنطق و برای پیشی گرفتن از رقبا بالا و پایین شود، اما براساس معیارهایی منطقی، چون سن، درآمد تجاری و میزان تقاضا برای و پست بازیکن در نظر گرفته میشود، ولی هیچ رقمی بیحساب کتاب پرداخت نمیشود؛ حتی اگر نجومی و هنگفت باشد. برای نمونه ممکن است بازیکنی که با قیمتی درشت و سرسامآور به تیمی میپیوندد، خیلی بیش از آنچه برای او هزینه شده، برای باشگاهش سود و منفعت داشته باشد، اما آیا فوتبال ایران که بعد از گذشت سالها هیچ مرجع ارزشگذاری و قیمتگذاری ندارد، پتانسیل آن را دارد تا به اندازه یا حتی بیش از پولی که برای بازیکنی صرف میکند، سود ببرد؟!
دانستن پاسخ این سؤال اصلاً سخت نیست و یک حساب سرانگشتی و نگاهی گذرا به عملکرد بازیکنان فوتبال ایران به خوبی نشان میدهد که ارقام رد و بدل شده در فوتبال ایران که هر ساله با بهانههای واهی به شکلی سرسامآور بالا میرود، نه اساس، قانون و قاعدهای دارد و نه حساب شده و سودآور است. در واقع یک بهانه به مانند خودنمایی مدیری بیکفایت که به جای مدیریت در فکر شهرت است یا دلالی، یا وضع قانونی که بیهیچ بررسی کارشناسانهای وضع میشود، میتواند دلیل کافی برای رشد صعودی و غیرمنطقی رقم قرارداد بازیکنان و مربیان فوتبال در ایران باشد؛ همان اتفاقی که چند سال قبل با وضع قانون منع به کارگیری گلرهای خارجی در خصوص دروازهبانان رخ داد و امروز به واسطه تصویب قانون منع به کارگیری بازیکن و مربی خارجی یکبار دیگر معضلات بسیاری را پدید آورده است.
میلیارد همچنان از جمله واحدهای پولی رؤیایی است که با وجو. د اوضاع نابسامان اقتصادی همچنان برای بسیاری از اقشار جامعه رقمی دستنیافتنی است، اما امروزه به واسطه بیکفایتیها و نداشتن دانش مدیریت و تصمیمات نادرست به شکلی غیرقابل باور فوتبال ایران را به احاطه خود درآورده است! اینبار هم یک قانون مندرآوردی و غیرحرفهای دلیل اصلی این جهش چالشبرانگیز بود که باعث شد تا شاهد پیشنهادات غیرمنطقی و غیراصولی، چون هفت، هشت، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۴ و حتی ۵۰ میلیارد تومانی برای یک یا دو فصل باشیم. ارقامی که ذهن بسیاری از افراد جامعه را آچمز میکند، اما این روزها ورد زبان بسیاری از بازیکنان و مربیان شده و بهانهای برای قدرتنمایی مدیران نالایقی که به جای ایستادگی برابر آن با دست درازی در جیب مردم و زدن چوب حراج به بیتالمال زمینهساز این آشفته بازار شدهاند. بیآنکه هیچ نگرانی بابت پاسخگویی به نهادهای ذیربط و بالادستی داشته باشند.
دور از ذهن نبود. فوتبال ایران تجربه چنین ندانمکاریهایی را کم پس نداده، اما اینبار بلبشوی بازار ارزشی شرایط را به مراتب نسبت به قبل سختتر هم کرده است، ولی واقعیت این است که بهانهها هر ساله برای دور زدن اصول کار و برخلاف تمام دنیا که اعداد و ارقام به شکلی حساب شده و براساس توانمندیها و شرایط بازیکنان و همچنین سن و پست آنها بالا و پایین میشود، بهروزرسانی میشوند. در ایران ندانمکاری مدیران بیکفایت و تصمیمگیریهای تأسفبار است که اعداد و ارقام بازیکنان را بالا و پایین میکند که در این بین رندی دلالها، چه در قالب ایجنتهای رسمی و غیررسمی و چه در قالب مدیر برای مطرح کردن و ثبت ارقامی که این روزها به معنای واقعی کلمه سر به فلک زده، تعیینکننده است! حال آنکه یک مرجع ارزشگذاری و قیمتگذاری میتواند با بررسی تمام جوانب قیمتهایی منطقی و اصولی را مطرح کند. همان اتفاقی که سالهاست در فوتبال دنیا رخ میدهد و فوتبال ایران همواره به دلایلی خاص از پذیرفتن آن سرباز میزند. شاید، چون در آن صورت جلوی رشد غیرمنطقی برخی گرفته میشود تا شاهد فوتبالی عادلانه باشیم، نه فوتبالی که سرتا پای آن مملو از بیعدالتی و دلالی است.
هر چند که امروز دیگر برداشتن برخی قانونها هم نمیتواند گره از جایی باز کند، وقتی کار از کار گذشته است. در واقع آب رفته را نمیتوان به جوی بازگرداند، اما حتی امروز هم میتوان با تغییر نگاه و اندکی منطقی نگاه کردن به این داستان گامی در راستای موفقیت باشگاههای فوتبال ایران برداشت. البته به شرط آنکه باز هم کمافی سابق بعد از افتادن آب از آسیاب یادمان نیفتد به دنبال یافتن راهی باشیم که قبای بعد از عید به درد گل منار میخورد و فوتبال ایران امروز نیازمند یک بازنگری اساسی است تا از شر اعداد و ارقامی نجومی و غیرمنطقی که تیشه به ریشه این فوتبال میزند رها شود.