کد خبر: 1020620
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۵
مرد جوانی که در حادثه‌ای هولناک پدر زن و مادر زنش را به قتل رساند و همسرش را نیز زخمی کرد، در بازجویی‌ها مدعی شد که به خاطر هزینه بالای ایمپلنت دندان‌های همسرش دست به جنایت هولناک زده است.
سرویس حوادث جوان آنلاین:  ساعت‌۱۳ بعد از ظهر روز دوشنبه سی و یکم شهریور‌ماه امسال بود که مرد جوانی داخل بالکن طبقه چهارم ساختمان مسکونی در شهرک ولیعصر حوالی جنوب تهران فریاد می‌زد «آی مردم من پدر زنم، مادر زنم و همسرم را به قتل رساندم، آی مردم من آدم کشتم به پلیس و اورژانس خبر دهید».

فریاد‌های پر از خشم مرد جوان رهگذران را یکی یکی در محل میخکوب می‌کرد و همسایه‌ها هم کم کم از خانه و مغازه بیرون می‌آمدند و به جمع تماشاچیان اضافه می‌شدند. لباس‌های آغشته به خون مرد جوان و چاقوی خونینی که در دست داشت همگی حکایت از آن داشت که مرد عصبانی حادثه خونین را رقم زده‌است. بنابراین با اعلام این خبر از سوی اهالی محل به سرعت تیمی از مأموران کلانتری شهرک ولیعصر راهی محل حادثه شدند. مأموران پلیس وقتی پای در طبقه چهارم ساختمان مسکونی گذاشتند، متوجه شدند مرد چاقو به دستی که در گوشه‌ای از پذیرایی نشسته‌بود، حمام خون به پا کرده‌است. مأموران همان ابتدای اتاق پذیرایی با پیکر خونین و نیمه جان زن جوانی روبه‌رو شدند که سعی داشت خودش را به در ورودی برساند و درخواست کمک کند. کمی آن‌طرفتر مأموران پلیس جسد بی‌جان و خونین مرد و زن میانسالی را کشف کردند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بودند. بدین ترتیب مأموران پلیس با حفظ صحنه حادثه و دستگیری مرد چاقو بدست موضوع را به بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران اطلاع دادند و دقایقی بعد هم قاضی ساسان غلامی همراه تیمی از کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی پای در قتلگاه زن و مرد میانسال گذاشتند.

قتل پدر زن و مادر زن در دعوای زن و شوهر

بررسی‌های تیم جنایی نشان داد ساختمان محل حادثه متعلق به مقتول ۵۳‌ساله به نام حمید است که در طبقه دوم ساختمان همراه همسرش مهربانو ۴۸‌ساله (مقتول) زندگی می‌کرده است و در طبقه چهارم هم دختر ۲۵‌ساله‌اش مهرناز و داماد ۳۰‌ساله‌اش پرویز زندگی می‌کنند.

از سوی دیگر کارآگاهان جنایی دریافتند، قاتل داماد خانواده است که در جریان دعوا با همسرش، پدر زن و مادر زنش را با ضربات متعدد چاقو به قتل می‌رساند و همسرش را نیز زخمی و راهی بیمارستان می‌کند.

تیم جنایی همزمان با انتقال جسد زن و شوهر به پزشکی قانونی از متهم تحقیق کردند. وی در بازجویی‌ها با اظهار پشیمانی به قتل پدر زن و مادر زنش اعتراف کرد و مدعی شد که در درگیری با همسرش دست به این جنایت زده است.

وی در توضیح ماجرا گفت: من نظامی هستم و چند سالی هم سابقه دارم. برادر زنم فرزاد همکار من بود که چند سال قبل با خانواده‌اش آشنا شدم و از خواهرش مهرناز خواستگاری کردم. من عاشق مهرناز شدم تا اینکه دو سال قبل پس از رفت و آمد‌های زیاد خانواده‌ام، آن‌ها به خواستگاری‌ام جواب مثبت دادند و ما ازدواج کردیم.

با همسرم اختلاف داشتم

هنوز چند ماهی از ازدواج ما نگذشته بود که اختلافات ما شروع شد به طوری که هر روز و شب با هم مشاجره لفظی داشتیم. همسرم کارمند بیمارستانی در جنوب تهران است و خودش می‌داند که یک کارمند چقدر حقوق دارد، اما با این وجود توقع زیادی از من دارد که برآورده کردن آن با حقوق کارمندی امکان پذیر نیست. مدتی پس از ازدواجمان در حالی که هر روز اختلافات ما بیشتر می‌شد، پدر زنم از من خواست خانه‌ام را به ساختمان چهار طبقه متعلق به خودش منتقل کنم و ما هم قبول کردیم و بدین ترتیب در طبقه چهارم آنجا زندگی‌مان را ادامه دادیم و همسایه پدر زن و مادر زنم شدیم. فکر می‌کردم، بعد از این زندگی ما شیرین‌تر شود و کمتر با هم درگیر شویم، اما اشتباه فکر می‌کردم، چون از روزی که محل زندگی‌ام را به خانه پدر زنم انتقال دادم، اختلافات ما بیشتر شد. پس از این درگیری‌های ما به خانواده همسرم کشیده شد و مادر زن و پدر زنم نیز در درگیری‌های ما دخالت می‌کردند به طوریکه از دخالت‌های آن‌ها خسته شده بودم.

معمولاً همسرم همیشه درگیری‌های ما را به پدر و مادرش انتقال می‌داد و گاهی هم آن‌ها صدای مشاجره و درگیری‌های ما می‌شنیدند و به خانه ما می‌آمدند و بدون اینکه در جریان علت درگیری ما باشند دخالت می‌کردند. آن‌ها همیشه مرا مقصر می‌دانستند و مرا سرزنش می‌کردند و سرکوفت می‌زدند و من هم به خاطر اینکه در خانه آن‌ها زندگی می‌کردم، تحمل می‌کردم.

عصبانی شدم

وی درباره روز درگیری مرگبار گفت: صبح روز حادثه همسرم از خواب بیدار شد تا به محل کارش برود که به من گفت از دندانپزشکی برای ایمپلنت دندان‌هایش وقت گرفته است و خواست به او پول بدهم. من درباره هزینه‌اش از او سؤال کردم که همسرم مبلغ زیادی را عنوان کرد و من هم به او گفتم که الان این همه پول ندارم و از او اجازه خواستم که با برادرش حرف بزنم و اگر پول داشته باشد قرض بگیرم و بعد در فرصت مناسب بدهی‌اش را پرداخت کنم. همسرم با شنیدن این حرف خیلی عصبانی شد و شروع به فحاشی کرد و به من گفت «تو که پول نداری غلط کردی که زن گرفتی.» او پس از مشاجره و فحاشی خانه را ترک کرد و به محل کارش در بیمارستان رفت و من هم که خیلی عصبانی شده بودم به محل کارش رفتم و در آنجا شروع به داد و بیداد کردم به طوریکه حراست بیمارستان مرا از بیمارستان بیرون کرد و من هم به خانه برگشتم. ساعتی بعد همسرم به خانه برگشت و همراه مادرش به طبقه چهارم آمدند و با من درگیر شدند. مادر زنم به من گفت که چرا به محل کار دخترش رفته‌ام و آبرو‌ریزی کرده‌ام که به او گفتم در زندگی ما دخالت نکند، اما او با من درگیر شد. صدای درگیری ما را پدر زنم شنید و از طبقه دوم به طبقه چهارم آمد. او هم مثل همسرش از دخترش طرفداری کرد و بعد هم چند سیلی به صورتم زد که به شدت عصبانی شدم. یک لحظه کنترلم را از دست دادم و چاقویی از آشپزخانه برداشتم و به پدر زنم حمله کردم. دیوانه وار به او ضربه زدم که مادر زنم جلو آمد و او را هم با ضربات چاقو هدف قرار دادم.

وی در پایان گفت: همسرم خیلی تلاش کرد که مانع من شود که در این میان هم ضرباتی به او اصابت کرد و او هم زخمی شد. خون همه جا را گرفته بود و پدر زن و مادر زن و همسرم خونین روی زمین افتاده‌بودند که تازه متوجه شدم چه حادثه‌ای را رقم زده‌ام. در حالی که به شدت پشیمان شده بودم به داخل بالکن رفتم و با داد و فریاد به رهگذران و همسایه‌ها گفتم که اعضای خانواده همسرم را به قتل رسانده‌ام و از مردم خواستم موضوع را به پلیس و اورژانس خبر دهند. قاتل پس از اعتراف به قتل به دستور قاضی ساسان غلامی برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی قرار گرفت.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار