سرویس بین الملل جوان آنلاین: از زمان سربرآوردن قهری رژیم صهیونیستی در خاورمیانه، همواره سعی این رژیم از یکسو دشمنسازی برای ایجاد اتحاد داخلی و از سوی دیگر عادیسازی روابط با همسایگان خود و دیگر کشورهای منطقه بوده است. به این ترتیب، اسرائیلیها با استفاده از ترفندهای مختلف و حمایت بیدریغ ایالات متحده، روند دشمنسازی را پیش بردند که نمونه آن را در دشمنسازی اعراب، حکومت بعث عراق و اکنون جمهوری اسلامی ایران میتوان دید. تل آویو در ایجاد روابط نیز توانسته است روابط سیاسی با برخی دولتهای خاورمیانه برقرار کند؛ در سال ۱۹۷۹ با دولت مصر، ۱۹۹۴ با اردن و پیمان اسلو و در سال ۱۹۹۳ نیز با سازمان آزادیبخش فلسطین. ناگفته نماند اسرائیلیها با وجود عقد چنین پیمانهایی تاکنون قادر نبودهاند آزادانه در مصر و اردن قدم بگذارند که خود بیانگر جدایی راه مردم از حاکمانشان در منطقه خاورمیانه است. اکنون نیز در همسایگی کشورمان، دو دولت بحرین و امارات متحده عربی با بهانه قراردادن موضوع امنیت و خطری که از جانب ایران آنها را تهدید میکند، دست دوستی به سوی اسرائیل دراز کردهاند، اما ناگفتههایی از دلیل چنین روابطی و آینده آن وجود دارد که مهم به نظر میرسد:
۱. توجه به خواستهها و جلب نظر لابی صهیونیستی در ایالات متحده، برای دولتمردان این کشورها بسیار مهم است. به ویژه در زمان انتخابات ریاست جمهوری که هر کدام از نامزدهای این منصب، سعی در بهدست آوردن حمایت آنها دارد. در این میان ترامپ با تلاشی بیوقفه، جهت عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عرب خلیج فارس، به دنبال جلب نظر و پشتیبانی صهیونیستها برای انتخابات پیشروست.
۲. بهانه قرار دادن تهدید جمهوری اسلامی ایران برای همسایگان و ایجاد اتحاد علیه ایران از طرف امریکا برای رسیدن به منافعی مانند حضور دائمی در خاورمیانه و به ویژه خلیج فارس، تأمین امنیت انرژی طبق سلیقه خود و فشار به سایر رقبا از این راه، فروش افسارگسیخته تسلیحات نظامی به کشورهای عرب منطقه و در نهایت منزوی کردن ایران. در دولت ترامپ ابتدا او با جمع کردن رهبران بیش از ۵۰ کشور اسلامی در ریاض، طرح ایجاد یک ائتلاف اسلامی علیه ایران را کلید زد و مدتی بعد، طرح ناتوی عربی رامطرح کرد. هر دو طرح برای کشورهای عربی ناکام ماند و نتیجه آن، سرازیر شدن میلیاردها دلار پول از عربستان و امارات به امریکا برای خرید تسلیحات و فراهم کردن زیرساختهای مورد نیاز بود. در نهایت، با شکست طرح معامله قرن، ترامپ برای حفظ آبروی از دست رفته، امارات و بحرین را وادار به عقد معاهده با رژیم صهیونیستی کرد. یک هیاهوی وسیع رسانهای که بر روابط دوستانه پیشین این دولتها نیز سرپوش میگذاشت به راه افتاد. معاهدهای که نه مواد آن مشخص است، نه رهبران امارات و بحرین برای آن حضور یافتند و نه مذاکره خاصی برای عقد آن صورت پذیرفت و با عجلهای بسیار منعقد شد. به هر روی، این تفاهمنامه میان دوستان پردهنشینی صورت گرفته که دیگر علنی نشست و برخاستهای خود را نشان میدهند.
۳. رژیم صهیونیستی از نظر داخلی، جامعهای است چند ملیتی که حول دین به گونهای شکننده گردهم آمدهاند، چند دستگی سیاسی گستردهای در میان آنها وجود دارد و در مدت اخیر، ناکارآمدی و سوءمدیریت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن سبب ساز گسست بیشتری در میان آنها شده است. از ابتدای تاریخ تشکیل این رژیم، چنین گسستهایی که عمدتاً منشأ داخلی دارند وجود داشته و دولتمردان صهیونیستی سعی در مدیریت آن با استفاده از شرایط بینالمللی داشتهاند. به این ترتیب صهیونیستها همواره با دشمنسازی بیرونی، چندپارگیهای داخلی را برای مدتی مسکوت کردهاند. اکنون گسست روزافزون اتحاد درونی رژیم صهیونیستی بیش از پیش نمایان شده است و جایگاه نتانیاهو بسیار متزلزل. تحولات کنونی و پیشروی رژیم صهیونیستی به دلیل فساد و سوء مدیریت سیاستمدارانش، نشان از هرجو مرج فزاینده در جامعه چندپاره دارد. خشونتهای خیابانی اخیر به دلیل تبعات اقتصادی- بهداشتی ناشی از کرونا، موج بیکاری ۲۷ درصدی، سوءاستفاده و فساد نتانیاهو از قدرت که باعث ورود سازمان اطلاعات و امنیت داخلی شاباک/شین بت در جلوگیری از این اعتراضات شده است، نشان از شرایط بحرانی درون اسرائیل دارد. حال چه چیزی بهتر از روابط با دو کشور عرب که از یکسو در ظاهر خود را حامی فلسطین میدانند و از دیگر سو جمهوری اسلامی ایران را بر هم زننده امنیت خود؟ به این ترتیب رژیم اشغالگر هم پروژه دشمن سازی- اتحاد را پیش میراند و هم عادیسازی روابط به شکلی رسمی با دولتهای منطقه.
۴. اقدام شتابان بحرین در انعقاد این توافق، بیانگر خواست و نیت واقعی عربستان سعودی در روابط با اسرائیل است. بر همگان مبرهن است حاکمان بحرین اختیاری از خود نداشته و کاملاً متأثر از خواست دولت سعودی اقدام میکنند. هر چند روابط پشت پرده اسرائیل و عربستان سعودی به گرمی در جریان است، اما به دلیل نظرات مختلف میان پادشاه و ولیعهد در به رسمیت شناختن علنی آن، تاکنون اظهار رسمی صورت نگرفته است. بن سلمان مایل به انجام کارهای بسیار برای رژیم صهیونیستی است. او همچنین به دنبال تعمیق روابط غیر رسمی، جذب سرمایه و فناوری از اسرائیل است. به این دلیل، بحرین پیشکشی به ترامپ و نتانیاهو از جانب بن سلمان دیده میشود. در مورد امارات متحده نیز مهم است بدانیم که این کشور با اتحادی از هفت شیخ نشین کوچک به نامهای ابوظبی، دبی، شارجه، عجمان، فجیره، رأسالخیمه و امالقوین تشکیل یافته و تنها ابوظبی که پایتختی را بر عهده دارد، مدعی چنین ارتباطی با اسرائیل شده است و سایر امارات تاکنون موضعی اتخاذ نکردهاند.
۵. تهدید ایران و ناامنی ایجاد کردن در مرزهای جنوبی کشورمان هدف دیگری از این معاهده بوده است. جمهوری اسلامی ایران به خوبی دریافته است شروع هرگونه تهدیدی را باید در نطفه از میان برد، به ویژه زمانی که رژیم صهیونیستی یک پای ماجرا باشد و هدف از چنین اتحادی را برای مقابله با ایران اعلام نماید. نمونه استفاده اسرائیل از کشورهای آذربایجان، گرجستان و اقلیم کردستان برای نفوذ در ایران که با واکنش به موقع کشورمان همراه بوده است، مدعای تاریخی این مهم است.
۶. با وجود اینکه در جهان عرب، غالب دولتمردان نگاه مثبت و دوستانهای نسبت به رژیم صهیونیستی دارند، اما قریب به اتفاق مردم این کشورها اسرائیل را دشمن شماره یک خود و سایر مسلمانان میدانند و در مقابل نگاهشان به جمهوری اسلامی ایران دوستانه است و نه دشمنانه. به این ترتیب از مشروعیت این حاکمان روزبه روز کاسته خواهد شد و در آیندهای نزدیک، شاهد اعتراضات گسترده دیگری در این دولتها خواهیم بود. به سخن دیگر، واقعیتهای مورد نظر و پذیرفته شده ملتها به آسانی توسط حاکمان آنها قابل تغییر نیست و هرآن ممکن است نظیر آنچه بهار عربی نامیده شد دوباره رخ دهد.