سرویس سیاست جوان آنلاین: هر اقدام و رفتاری که بوی فعالیت جهادی و انقلابی بدهد ماههاست مورد تخطئه قرار گرفته است تا جایی که یک طیف سیاسی بهرغم تشدید پیامدهای مدیریت انفعالی در کشور همچنان انگشت خود را به سمت جریان مؤمن و انقلابی گرفته و فعالیت جهادی آنها را مورد نکوهش قرار میدهند.
مدیریت جهادی نقطه مقابل مدیریت وابستهگرایی است؛ مدیریتی که در آن توسعه و پیشرفت کشور بر مبنای تکیه بر ظرفیت و توانمندیهای داخلی به جای توسعه روابط یکجانبه با کشورهای غربی است و بسیاری از پیشرفتهای صورت گرفته در عرصه هستهای، نظامی، پزشکی و بسیاری دیگر از حوزهها از مسیر چنین تفکری بهوجود آمده است.
ترس از نتیجه انتخابات ۱۴۰۰
هر چه به موعد انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ نزدیکتر میشویم هراس جریان غربزده داخلی برای واگذار کردن اریکه قدرت به جریان رقیب، باعث میشود که دامنه و گستره عملیات روانی آنها فراگیرتر شود به طوری که اقدامات ساده هر کدام از نامزدهای جریان رقیب برای آنها یک تهدید انتخاباتی به شمار میآید.
در انتخابات ریاست جمهوری گذشته و به بهانههای مختلف بارها اصل تفکر جهادی که ناشی از روحیه انقلابیگری است مورد هجوم نامزدهای انتخاباتی و طیف وسیعی از رسانههای وابسته به این جریان در داخل و خارج از کشور قرار گرفت تا جایی که ناجی وضع کشور تفکر وابستهگرایی القا شد، تفکری که امروز نقطه مقابل توسعه و پیشرفت کشور به شمار میآید و هزینه سنگینی را بر دوش کشور و مردم بار کرده است.
عامل ترس و هراس انتخاباتی جریان مخالف مدیریت جهادی کارنامه آنها طی هفت سالی است که با تخریب و تخطئه تفکر جهادی توانستند مدیریت اجرایی کشور را بهدست بگیرند و امروز به عنوان عامل اصلی مشکلات کنونی کشور به شمار میآیند و در واقع رقیب اصلی آنها کارنامه آنهاست که میتواند طعم تلخ شکست انتخاباتی را برای آنها به ارمغان بیاورد.
رهبران، تئوریسینها و رسانههای متصل به طیف غربزده داخلی تلاش میکنند در هشت ماه مانده به انتخابات، علناً نامزدهای احتمالی انتخابات که مشهور به مدیریت جهادی هستند و احتمال رأیآوری آنها بالاست را مورد تخریب قرار دهند؛ تاکنون این مهمترین طرح جریان مذکور برای آوردگاه انتخاباتی سال آینده است.
دولت انقلابی مشکلات را بازتولید میکند!
همانطور که اشاره شد بخش مهمی از سخنرانیهای عناصر این جریان و رسانههای آنها به تخطئه تفکرات و رویکردهای انقلابیگرایانه است که بتوانند بهواسطه آن مردم را از هماکنون نسبت به رأیآوری این افراد دچار هراس و اضطراب کنند. به عنوان نمونه بهزاد نبوی از فعالان سیاسی جریان تجدیدنظرطلب در گفتگو با روزنامه آرمان، با تأکید بر اینکه «اگر دولت انقلابی بیاید، به عقب برمیگردیم»، میگوید: «در حال حاضر مجلس جدید سر کار است و نتیجه بعدیاش هم احتمالاً دولت «جوان انقلابی»ای است که ما در تقدیم اختیارات کامل اداره کشور به آن سهیم هستیم. این بدان معنا نیست که معتقد باشم امروز اختیار کشور دست روحانی است، ولی اگر اختیار کامل دست جریان اقتدارگرای تندرو باشد، آیا فکر میکنیم به سود ملت و کشور و اصلاحطلبان است؟ قطعاً اینچنین نیست. خواهیم دید که اتفاق سودمندی نخواهد افتاد، به عقب خواهیم رفت و مجبوریم دوباره مسیر اصلاح را از عقبتر شروع کنیم.»
نبوی همچنین با سفیدنمایی کارنامه دولت متبوع خود میگوید: «به نظر من دولت روحانی مظلوم واقع شده است. برخوردهای خصمانه تندروهای مخالف دولت که طبیعی است، ولی خود ما هم همه مشکلات را به گردن دولت میاندازیم. برجام را ترامپ به کمک و دعای خیر! تندروهای داخلی به این روز انداخت... مخالفان داخلی روحانی، امریکا را از زیر فشارهای سیاسی ناشی از خروج برجام بیرون آوردند... طبق قانون اساسی، دولت در بهترین شرایط ۱۰، ۱۵ درصد اختیارات اداره کشور را در دست دارد. دولت یازدهم و دوازدهم حتی آن ۱۰، ۱۵ درصد را هم نداشته و ندارد، اگر آن زمان دولت را به عنوان تدارکاتچی میخواستند، امروز به آن هم احتیاج ندارند، چون بخش زیادی از اقتصاد کشور را در اختیار دارند.»
این عنصر رادیکال جریان تجدیدنظرطلب حتی نقد دولت را نیز به صلاح نمیداند: «من در چنین شرایطی منصفانه نمیدانم دولت را نقد کنم که چرا با گرانی، افزایش قیمت ارز یا... مبارزه نمیکند؟ بهترین دولتها هم در شرایط بحرانی کنونی مخصوصاً شرایط دولت دوم روحانی نمیتوانند بر مشکلات غلبه کنند.»
تخریب به هر قیمتی
طی هفتههای گذشته رسانههای وابسته به جریان غربزده داخلی تلاش میکنند محمدباقر قالیباف رئیس کنونی مجلس شورای اسلامی را به عنوان یکی از نامزدهای انتخابات ۱۴۰۰ مطرح کرده و هر اقدام و فعالیت عادی وی را به عنوان حرکتی تبلیغاتی- انتخاباتی مورد تأکید قرار دهند. بر همین اساس تخریب شخصیت و اقدامات وی یکی از رویههای ثابت این روزهای جریان مورد اشاره است تا جایی که عیادت رئیس مجلس از بیماران بستری در بیمارستان امام خمینی (ره) عاملی برای حمله به وی شد.
رسانههای جریان غرب باور به جای انتقاد نسبت به رئیس دولت بهدلیل لغو جلسه سران سه قوه آنهم به دلیل سرکشی قالیباف به یکی از بیمارستانهای تهران، از زاویه جناحی به قضیه نگاه کرده و همانند سالهای ۹۲ و ۹۶ روی تخطئه شخصیت وی متمرکز شدند. به عنوان نمونه روزنامه ایران ارگان رسمی دولت تدبیر و امید با انتخاب تیتری تحت عنوان «لغو پروتکلی» در همین باره نوشت: «نگرانی از عادیسازی تجمعات و بیاعتبار شدن تصمیمات ستاد ملی مقابله با کرونا در تعویق جلسه سران قوا مؤثر بوده است... شخص محمدباقر قالیباف به عنوان رئیس مجلس یکتنه گوی بیاعتنایی به تصمیمات ستاد را از دیگران ربوده است. سفرهای استانی که او از اوایل شهریور آغاز کرده و معمولاً علاوه بر حضور حلقه مشاوران و معاونانش با همراهی تعدادی از نمایندگان برگزار میشود و لاجرم به شکلگیری تجمع افراد بدون رعایت فاصله اجتماعی پیرامون او منتهی میشود، نخستین وجه نادیده گرفتن پروتکلهای بهداشتی و به نوعی سبب عادیسازی تجمعات در برابر نگاه مردمی است که ماههاست از تجمع بر حذر شدهاند و گاه به دلیل الزامات حاکم مسیر عادی کسب و کار و زندگیشان تغییر کرده است.»
بایستههای خروج از وضع موجود پس از فراز و فرودهای عرصه
اجرایی- قانونگذاری کشور طی هفت سال اخیر که نهایتاً خروجی آن گرانی، تورم، بیکاری، رکود شدید و حتی به قیمت از دست رفتن اعتماد بخشهایی از جامعه و ناامیدی گروه دیگر نسبت به آینده کشور شده است به نظر میرسد باید عامل پیشرفت کشور در عرصههای هستهای، نظامی، موشکی، پزشکی و سایر حوزهها مورد توجه قرار بگیرد و آن اعتماد به ظرفیتها و توانمندیهای داخل است که عنصر اصلی آن مدیریت انقلابی و جهادی است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز طی سالهای متمادی و بهویژه در روزگاری که اعتماد به غرب جای اعتماد به توانمندیهای داخلی را گرفته به کرات از مسئولان ارشد میخواهد مدیریت جهادی و انقلابی را جایگزین سایر رویکردهای هزینهزا در عرصه کشورداری کنند. ایشان در یکی از سخنرانیهای سال گذشته خود میفرمایند: «به نظر میرسد که میتوانیم در زمینه اصلاح ساختارها در این برهه کار کنیم. یک مقداری احتیاج دارد به مدیریت شجاعانه؛ یک مقدار مسئولان دولتی با شجاعت در این قضیه وارد بشوند؛ ملاحظه غیروظیفه و غیرقانون و غیرمصلحت کشور را نکنند. من اینجا یادداشت کردهام «مدیریت شجاعانه، امیدوارانه، جهادی، با اِشراف میدانی بر مشکلات -خیلی از مشکلات را در اتاق اداره و مدیریت و پشت میز نمیشود فهمید، باید رفت در صحنه، در عرصه، تا مشکلات را بتوان لمس کرد- عدم انفعال در برابر دشمن، شرطی نکردن اقتصاد کشور به تصمیم این و آن»؛ یکی از مسائل مهم این است».
حال اگر چه تا مادامی که سرشبکههای اصلی کشور چه در عرصه تصمیمسازی و تصمیمگیری و چه در عرصه اجرایی و رسانهای در اختیار جریان خوشبین به غرب قرار دارد، نمیتوان به تغییر آنی شرایط خوشبین بود با این حال میتوان با خردجمعی و تشکیل اتاق فکر به شکل مؤثرتری در عرصه انتخابات ۱۴۰۰ حضور پیدا کرد و قدرت توسعهیافته غربزدههای داخلی را تحدید کرد.