انفجار چهارم آگوست در بندر بیروت تنها خسارت جانی ۲۲۰ کشته و ۷ هزار زخمی و هزینه سنگین مالی به دنبال نداشت بلکه موج سهمگینی در عرصه سیاسی این کشور به وجود آورد که تاکنون ادامه دارد. دولت حسن دیاب تنها چند روز بعد از این انفجار سقوط کرد و هرچند که طولی نکشید مصطفی ادیب در ۲۱ اوت به عنوان نخستوزیر مکلف مسئول تشکیل کابینه شد، اما تلاش و رایزنیهای او با احزاب لبنان به جایی نرسید و سرانجام در ۲۶ سپتامبر از این مأموریت کنار کشید و علت آن را هم «نبود توافق و هماهنگی سیاسی برای تشکیل دولت جدید لبنان» اعلام کرد. حالا رئیسجمهور لبنان میشل عون قصد دارد در روز پنج شنبه ۱۵ اکتبر رایزنیهای جدیدی را با جناحهای پارلمان برای تشکیل دولت جدید لبنان شروع کند و قبل از آن هم دیداری با نخستوزیران پیشین خواهد داشت. این به معنای دور جدیدی از معرفی نامزدهای پست نخستوزیری و تعیین نخستوزیر مکلف تا تشکیل کابینه است، اما آیا این دور مبدل به ماراتن سیاسی دیگری خواهد شد؟
ماراتن سیاسی برای تشکیل دولت در لبنان چیز بیسابقهای نیست. قبل از دولت دیاب زمام امور در دست سعد حریری بود که هشت ماه طول کشید تا بتواند کابینه خود را تشکیل دهد و خود دیاب هم یک ماه بعد از تعیین به مقام نخستوزیری توانست کابینهاش را تشکیل دهد و تلاش ناکام ادیب را نیز باید در نظر گرفت که هفتهها رایزنی او به جایی نرسید. پس نباید انتظار داشت فرایندی که از روز پنج شنبه در کاخ بعبدا شروع میشود به زودی نتیجه دهد و دولت جدید لبنان شکل بگیرد، اما عوامل تازهای ایجاد شده که تسریع در این فرایند و تشکیل هر چه زودتر کابینه را ضروری میکند. نخستین عامل فضای عمومی حاکم بعد از انفجار چهارم آگوست به وجود آمده و باعث شده از یک سو آن اعتماد به نفس سابق احزاب برای کنترل اوضاع سیاسی تضعیف شود و از سوی دیگر، کشورهای خارجی جرئت بیشتری برای مداخله در امور لبنان پیدا کنند. جدای از دو سفر رئیسجمهور فرانسه امانوئل ماکرون به بیروت و بحث و جدلهایی که بر سر هدف استعمارگرایانه این دو سفر به وجود آمد، گفته میشود که عربستان با حمایت امریکا سعی دارد بهاء حریری را به جای سعد حریری وارد صحنه سیاسی لبنان کند تا اینکه هم نمایندگی خاندان حریری را از دست برادر کوچکتر خارج کند و هم جای او را در سیاست لبنان بگیرد. طرفداران بین دو برادر بیش از یک ماه پیش در منطقهای از بیروت به نام الطریقالجدیده درگیر شدند که در این درگیری از خمپاره، آرپیجی و مسلسل استفاده کردند و در نهایت، مداخله ارتش اوضاع را آرام کرد. این مداخله پیشدرآمدی بر رقابت سنگین بین دو برادر بود و حالا هم بهاء یک شنبه گذشته بیانیهای منتشر کرده که این بیانیه میتواند گام نخست او برای رقابت سیاسی با برادر کوچکتر و دیگر نامزدهای احتمالی پست نخستوزیری باشد. عامل دوم در درگیری بین طرفداران دو برادر از خاندان حریری نمودار شد و آن استفاده از اسلحه در منازعات سیاسی بود که دستکم از توافق طائف به این سو نمودی نداشت، اما حالا ممکن است مبدل به اهرمی برای کسب نفوذ و اعتبار سیاسی شود. نفس آن درگیری نشان داد اختلافات حتی در میان یک خانواده هم چقدر سریع میتواند مبدل به درگیری خونین شود. در این بین، سخنان ولید جنبلاط و گزارش روزنامه لبنانی الاخبار در چند روز اخیر زنگ خطر را به صدا در آورده، چرا که الاخبار سخنان او را در پاسخ به پیشنهاد سمیر جعجع میداند که در جمع خصوصی به جنبلاط گفته بود نمایندگانشان از مجلس لبنان استعفا دهند و این که: «من ۱۵ هزار جنگجو دارم و ما قادر به مقابله با حزبالله هستیم، حزباللهی که در نتیجه وضعیت لبنان و منطقه، بسیار ضعیف شده است.» این حرف جعجع را باید با توجه به درگیری ماه قبل ارزیابی کرد که نشان میدهد برنامهای در کار است تا با ورود سلاح به لبنان دوباره این کشور به فاجعه جنگ داخلی کشیده شود. تشکیل کابینه جدید با حمایت اکثریت پارلمان و کنترل اوضاع سیاسی میتواند مانع اجرای این برنامه شود تا ماجراجوهایی نظیر بهاء حریری یا سمیر جعجع نتوانند با جنگ داخلی فرامین حامیان خارجی خود را به این کشور دیکته کنند. از این رو، ماراتن سیاسی برای تشکیل دولت جدید این بار نمیتواند به نفع لبنان باشد بلکه تسریع در تشکیل دولت مانعی در برابر ماجراجوهایی نظیر بهاء حریری و سمیر جعجع خواهد بود تا این کشور بار دیگر به کابوس جنگ داخلی کشیده نشود و ثبات و امنیت آن حفظ شود.