سرویس ورزشی جوان آنلاین: قرار به قصاص قبل از جنایت نیست، اما سکوت به هر انتصابی هم شدنی نیست. قرار است از گذشته درس بگیریم، خصوصاً وقتی که پرونده انتصابهای قبلی هم اتفاقاً شاهکارهای همین مجموعه (وزارت ورزش) بوده کامل مشخص است. در واقع استفاده از تجربیات قبلی اینجاست که اهمیت پیدا میکند. تجربیاتی که اگرچه برای وزارت ورزش درس عبرت نمیشود برای اتخاذ تصمیمی متفاوت از قبل، اما این حق را به هوادار پرسپولیس و اصحاب رسانه میدهد برای مطرح کردن این پرسش که چرا بعد از اشتباهات فراوان عرب، وزارت بار دیگر یک حراستی را به عنوان مدیرعامل پرسپولیس انتصاب میکند. مدیرعامل یکی از بزرگترین و پرطرفدارترین تیمهای فوتبال ایران که لازم به تشریح نیست که مدیریت آن چقدر سخت است و تا چه اندازه به تخصص، تجربه و کارآمدی نیاز دارد.
انتصابی تکراری!
شش روز پس از استعفای رسولپناه که حضورش در هیئت مدیره پرسپولیس (چه برسد به مدیرعاملی) حرف و حدیثهای بسیاری را مطرح کرده بود، در پی نشست هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس در وزارت ورزش، جعفر سمیعی مدیرکل حراست وزارت ورزش و جوانان به عنوان مدیرعامل جدید این باشگاه پرسپولیس انتخاب میشود! انتخابی که گفته میشود دلیل آن این است که مدیران این وزارتخانه اعتقاد دارند با توجه به شرایط باشگاههای پرسپولیس و استقلال و اتفاقاتی که رخ داده، مدیری باید رأس کار بیاید که از نظر مبارزه با فساد و تخلفات، تجربه لازم را داشته باشد. دلیلی که البته با، اما و اگرهای زیادی روبهرو است، چراکه اگر مبارزه با فساد برای وزارت ورزش اهمیتی داشت در تمام طول این مدت اندک نظارتی بر کار مدیران انتصابی خود در باشگاه پرسپولیس داشت تا کار سرخپوشان به اینجا نکشد. با وجود این اگر انتصاب سمیعی به این دلیل بوده باشد نیز این سؤال مطرح میشود که آیا برای مدیریت باشگاه پرسپولیس تنها همین مسئله ملاک و لازم است؟
اهداف رؤیایی
سمیعی بعد از انتصاب به مدیرعاملی پرسپولیس تأکید کرده که برای تحقق پنج هدف به پرسپولیس آمده که یکی از آنها مبارزه با باندهای فساد در اطراف باشگاه است: «هدف اول ایجاد شرایط لازم برای کسب قهرمانی در آسیاست. هدف دوم ورود پرسپولیس به بازار سرمایه و فرآیند خصوصیسازی است (البته کاری که هیچیک از دولتها طی سالهای گذشته از عهده آن برنیامدند و اصلاً نمیتوان انتظار داشت که مدیری تازهوارد در این راستا کاری از پیش ببرد). هدف سوم مبارزه با باندهای فساد اطراف باشگاه است که آرامش تیم را برهم زده است. هدف چهارم تغییر ساختار باشگاه است و به سرعت کمیته فنی با نظر و همفکری پیشکسوتان، کمیته انضباطی با نظر حقوقدانان ورزشی و کمیته اقتصادی با کمک فعالان اقتصادی ورزشی به منظور تأمین منابع مالی تشکیل میشود. البته کانون هواداران با رویکرد تعاملی تقویت خواهد شد. هدف پنجم هم بهکارگیری از ظرفیتهای موجود در باشگاه (پیشکسوتان، هواداران، مباحث توسعه و تقویت فوتبال پایه و اقدامات فرهنگی و اقتصادی) است که مغفول مانده و برنامه ویژهای برای استفاده از این ظرفیتها داریم.»
مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد
صدالبته که اهداف برشمرده شده از سوی سمیعی، بسیار جالب توجه و خوب است، اما بدون تردید اجرایی شدن تکتک آنچه گفته شده و برای اداره اصولی یک باشگاه لازم و ضروری است، نیاز به تجربه، دانش و البته مدیریت دارد و صدالبته پیش از سمیعی دیگر مدیران عامل باشگاه پرسپولیس نیز این اهداف را در سر داشتند، اما بعد از تکیه بر مسند مدیریت این باشگاه همه را به دست فراموشی سپردند. پس همانطور که نمیتوان قصاص قبل از جنایت کرد، به همان اندازه نیز نمیتوان به این حرفها دل خوش کرد، مگر آنکه اقدامی قابل قبول از مدیرعامل جدید دیده شود.
اولین اقدام
بدون تردید، اما اولین اقدام هر مدیری میتواند تأثیر بسزایی در پذیرفته شدن او داشته باشد. درست مثل داستان بازیکنان میماند، گاه بازیکنی در همان بدو ورود با یک گل یا یک بازی عالی میتواند جای خود را در دل هواداران باز و نظر رسانهها را به خود جلب کند، کاری که برخی با سالها حضور در یک تیم از عهده آن برنمیآیند. در حوزه مدیریت هم این مسئله مصداق دارد. برای نمونه جدا از تصمیمات اشتباه و فاجعهبار عرب، آن چیزی که باعث شد هواداران پرسپولیس هیچگاه او را به عنوان مدیرعامل باشگاه نپذیرند و خواستار برکناریاش شوند، کارشکنیهای او در پرداخت مطالبات برانکو و فراری دادن مرد کروات بود و آنچه باعث شد مدیریت گرشاسبی بهرغم اشتباهاتی که داشت از سوی هواداران مورد قبول باشد آرامشی بود که او در زمان حضور برانکو برای تیم فراهم کرد. در واقع آنچه باعث قضاوت در خصوص یک مدیر میشود، نه حرفهای قشنگی است که میزند، بلکه اقداماتی است که انجام میدهد. سمیعی در گام نخست ابراهیم شکوری، سرپرست دبیرکلی پیشین فدراسیون فوتبال را به عنوان معاون اجرایی منصوب میکند. شکوری که حضورش به عنوان دبیرکل در فدراسیون فوتبال با حرف و حدیثهای فراوانی همراه بود و به عنوان یکی از متهمان پرونده فاجعهبار ویلموتس نامش مطرح است، حالا از سوی مدیری که با شعار مبارزه با فساد آمده، به عنوان مدیر اجرایی باشگاه پرسپولیس منصوب میشود تا این تصور به وجود آید که انتصاب جدید وزارت ورزش نیز تفاوتی با انتصابهای قبلی ندارد و داستان مدیریت پرسپولیس اینبار هم تغییر قابل توجهی نخواهد کرد!