سرویس حوادث جوان آنلاین: شامگاه دوشنبه۱۲ آبان رهگذرانی حوالی مشیریه در جنوب تهران مشاهده کردند دختر نوجوانی در خودروی سواری پژویی را که در حال حرکت بود، باز و خودش را به داخل خیابان پرت کرد. در حالی که همه با دیدن این صحنه شوکه شدهبودند، دختر جوان وحشتزده خودش را به خودروی گشت کلانتری مشیریه رساند و با دست به خودروی پژویی که در حال حرکت بود اشاره کرد و گفت راننده آن او را ربوده و مورد آزار و اذیت قرار داده است. مأموران پلیس با شنیدن حرفهای دختر نوجوان به سرعت به تعقیب خودروی پژو پرداختند و در نهایت پس از یک تعقیب و گریز کوتاه خودرو را متوقف و راننده جوان آن را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
دختر نوجوان که رؤیا نام دارد با شکایت از راننده پژو گفت: «ساعتی قبل مادرم ۱۰۰هزار تومان به من پول داد تا از رستورانی در نزدیکی خانهمان حوالی منطقه شوش چند پرس غذا بخرم و برای شام به خانه ببرم. در حالی که هوا تاریک شدهبود از خانه بیرون آمدم و به سمت رستوران محل حرکت کردم که در خیابان خلوتی خودروی سواری پژویی راه مرا سد کرد. ابتدا فکر کردم خودرو قصد دور زدن دارد، اما ناگهان راننده از خودرو پیاده شد و با تهدید چاقو مرا به داخل خودرواش کشاند. او مرا تهدید به مرگ کرد و گفت اگر در مقابل او مقاومت کنم بلایی سرم میآورد که از ترس سکوت کردم و او به راه افتاد. در میانه راه با گریه و التماس از او خواستم مرا رها کند، اما او مرا کتک زد و بعد هم در محل خلوتی خودرواش را نگه داشت و پس از آزار و اذیت ۱۰۰هزار تومان پولی هم که قرار بود با آن برای خانوادهام شام بخرم از من گرفت. سپس او دوباره شروع به رانندگی کرد و گفت مرا در نزدیکی خانهمان رها میکند که دقایقی بعد چشمم به خودروی مأموران پلیس افتاد که کنار خیابان پارک شدهبود. وقتی او در ترافیک سرعتش را کم کرد، در خودرو را باز و خودم را به داخل خیابان پرت کردم و از مأموران پلیس درخواست کمک کردم.»
متهم در بازجوییها جرم خود را انکار کرد و مدعی شد که دختر نوجوان دروغ میگوید. وی در ادعایی گفت: «من آهنگساز و موسیقیدان هستم و شب حادثه هم در حال ساختن کلیپی برای خوانندهای بودم که پس از پایان کار استودیو را بستم و به طرف خانهام با خودروام به راه افتادم. در میانه راه دیدم که پسر موتور سواری با این دختر درگیر شده است.
پسر جوان قصد داشت او را به زور سوار موتورسیکلتش کند که به کمک او رفتم و در نهایت موفق شدم دختر را از دام او نجات دهم. وقتی پسر موتور سوار فرار کرد این دختر از من تشکر کرد و من هم او را سوار خودروام کردم تا او را به نزدیکی محل زندگیاش برسانم، اما نمیدانم که چرا با دیدن مأموران پلیس در خودرو را باز کرد و به بیرون پرید و از مأموران درخواست کمک کرد.»
وی در پایان گفت: «وقتی او به طرف مأموران پلیس رفت، من هم ترسیدم و اقدام به فرار کردم، اما خیلی زود در تعقیب و گریز، مأموران مرا دستگیر کردند.» متهم در ادامه به دستور بازپرس پرونده برای ادامه تحقیقات و روشن شدن زوایای پنهانی این حادثه در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفت.