چالش یا بهتر بگویم ابر چالش شدن مهریه و دادن و گرفتن آن برای زن و شوهرها، غیر از ماجراهای اقتصادی و بالا و پایین شدن قیمت سکه و طلا، به شکل ریشهایتر از زمانی شروع شد که مردان وقتی در مراسم خواستگاری مهریههای آنچنانی و خارج از توانشان را میپذیرند، اصلاً به این فکر نمیکنند که پذیرش هر میزان سکه یا هر چیز دارای مالیت دیگری برایشان تعهد میآورد و شرعاً و اخلاقاً باید مهریه همسرشان را بعد از جاری شدن عقد نکاح و ازدواج پرداخت کنند!
طبق قانون و شرع اسلام وقتی زن و مردی میخواهند عقد نکاح ببندند، مرد باید برای اثبات علاقه و محبتش هدیهای را به زن بدهد و نام این هدیه مهریه است.
طبق روایات پیامبر مکرم اسلام حضرت محمد (ص) مبلغی معادل ۵۰۰ درهم نقره را به عنوان مهریه همسران و دختران خود از جمله حضرت زهرا (س) قرار میدادند که این مهریه به مهرالسنه مشهور است. مقدار مهریه حضرت زهرا (س) بیش از ۵۰۰ درهم - نقره- نبوده است؛ این مقدار مهریه از طرف پیامبر اکرم (ص) برای دخترش، مهریهای متوسط - نه بسیار کم و نه زیاد - در آن زمان بوده که به عنوان سنت، الگویی برای سایر مسلمانان قرار گرفت.
معادل امروزی مهرالسنه هم تا چند سال پیش معادل ۱۴ تا ۲۵ سکه بهار آزادی و مهریهای معقول و قابل پرداخت به شمار میآمد، اما مهمتر از میزان و مبلغ مهرالسنه، سنت نبوی و علوی در پرداخت مهریه به همسر است.
بر این اساس حضرت علی (ع) نیز مهریه حضرت زهرا (س) را هنگام ازدواج به وی پرداخت کرد.
اما مطابق آنچه در جامعه امروز مرسوم شده است در اغلب ازدواجها تنها مرد در صورتی خود را ملزم به پرداخت مهریه همسرش میداند که بنا بر طلاق و جدایی آنها از یکدیگر باشد.
این در حالی است که عندالمطالبه بودن مهریه به معنای آن است که هرگاه زن اراده کند و بخواهد مرد باید مهریهاش را به او تقدیمکند.
بر این اساس اگر هنگام خواستگاری و همان زمان که بناست مهریه تعیین شود، آقا بداند باید مهریه همسرش را بعد از جاری شدن صیغه عقد بدهد، شاید در پذیرش مهریههای غیر معقول و خارج از توان خود قدری بیشتر تأمل کند و زیر بار مهریههایی که میداند نه فقط امروز که ۱۰ سال بعد هم توانایی پرداخت آن را ندارد، نرود.
در واقع از همین ضربالمثل قدیمی «مهریه را کی داده و کی گرفته» میتوان متوجه شد انگار بسیاری از زوجها و خانوادههای آنان متوجه نیستند مهریه یک دین شرعی است و وقتی مبلغی یا چیزی به عنوان مهریه تعیین شده و مرد و زن روی آن با یکدیگر توافق میکنند، مرد متعهد میشود این دین و این حق شرعی زن را بپردازد و هیچ گاه حتی با مرگ وی هم این تعهد و دین از روی دوشش برداشته نمیشود.
اما همین مسئله و فقدان این شناخت و آگاهی درباره مهریه به عنوان یکی از ارکان دینی ازدواج موجب شده است کمتر مردی در همان اول ازدواج یا در طول زندگی مهریه همسرش را به او بدهد و اگر زنی مهریهاش را از شوهرش مطالبه کند در عمل به معنای پایان زندگی زناشویی آنهاست.
در حالی که عندالمطالبه بودن مهریه به معنای این است که زن هر گاه مهرش را مطالبه کند مرد موظف است آن را بپردازد.
حتی وقتی مرد از دنیا برود هم این دین بر گردنش است و وراث وی موظفند مهریه همسر او را پرداخت کنند. اینها نکاتی است که حتی فعالان فرهنگی و اجتماعی و مبلغان مذهبی کمتر به آن پرداختهاند و تنها بر جملات کلیشهای همچون «مهریه زیاد خوشبختی نمیآورد» تأکید میکنند.
این در حالی است که اگر روی ضرورت پرداخت مهریه به زن تأکید و برای این کار فرهنگسازی شود، مردی که میداند باید مهریه همسرش را بدهد زیر بار مهریههای خارج از توان خود نمیرود و زنی هم که بداند بناست در طول زندگی یا حتی همان ابتدای ازدواج مهرش را بگیرد احتمالاً قانع میشود تا مهریهای واقعبینانه و قابل پرداخت داشته باشد تا مهریهای نجومی که برای دریافت آن بارها راهی دادگاه شود و سالیان سال منتظر بماند و به شکلی قطرهای مهریهاش را دریافت کند.