سرویس سیاست جوان آنلاین: مهمترین برنامه مسببان وضع موجود برای اداره کشور در شش ماه مانده به برگزاری سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری، آن است که جو بایدن احتمالاً با انبوهی از شروط جدید پیشنهاد بازگشت امریکا به برجام را مطرح کند!
تعداد قابلتوجهی از سیاستمداران و رسانههای منسوب به دولت به صورت روزانه در مورد مسائل داخلی و خارجی اظهارنظر میکنند، اما آنچه گمشده موضعگیری آنهاست، نقش اساسی و سهم محوری دولت در حادث شدن شرایطی است که امروز فقر و تنگدستی را برای برخی از اقشار به همراه آورده است و عملاً کسی پاسخگوی وضع موجود نیست. این جماعت به جای مرحم نهادن بر زخمهای عدیدهای که بر مردم نهادهاند، حل مشکلات را به قضا و قدر بایدنی حواله میدهند.
بعد از کاهش هدفمند نرخ دلار آن هم تنها برای چند روز، از مقامات ارشد دولتی گرفته تا سیاستمداران و رسانههای حامی دولت مهمترین هدف خود را نه کاهش مشکلات اقتصادی و اجرای ایدههای نو برای کنترل گرانی و رکورد و بیکاری، بلکه ترمیم باور تضعیف شدهای به نام «تن دادن به خواستههای امریکا خاتمهدهنده مشکلات است» قرار دادهاند. روز گذشته همانند هفته قبل تعداد قابلتوجهی از سیاستمداران و رسانههای متصل به دولت تلاش کردهاند مهمترین تکلیف دولت را بازگشایی مسیر مذاکره با دولت جو بایدن و امتیازدهی چندینباره به طرف غربی عنوان و آن را آرامآرام بهعنوان یک مطالبه ملی تعریف و نهادینه کنند.
غفلت از مسئولیت فراموش شده دولت
یکی از زنان فعال جریان غربگرا مذاکره نکردن با جو بایدن و از دست دادن چنین فرصتی را طی ماههای آینده به معنای رویگردانی مردم از کل حاکمیت کشور عنوان میکند؛ یکی دیگر از چهرههای نام َآشنای تکنوکرات نیز دوره بایدن را دوره همکاری و تعامل با ایالات متحده عنوان میکند. یکی دیگر از چهرههای منسوب به حزب کارگزاران که در کنار سایر گروهها و احزاب غربزده داخلی نقش مهمی را در روی کارآمدن دولت فعلی ایفا کرد، با اشاره به اینکه لوکوموتیو نظام به لبه پرتگاه رسیده است، میگوید که با آمدن بایدن باید در شعارها تجدیدنظر کنیم و وارد مباحث عذرخواهی و خسارتگیری از امریکا نشویم! یکی دیگر از چهرههای نام آشنای دیگر این طیف سیاسی احتمال شورش و آشوب همانند آن چیزی که در آبان ماه سال ۹۸ اتفاق افتاد را پیشگویی میکند؛ بدون آنکه سهم و مسئولیت دولت در نارضایتیهای شکل گرفته را تأیید و تبیین کند.
همانطور که در ادامه خواهد آمد شخصیتهای منسوب به جریان غربزده داخلی که مسببان وضع موجود هستند، به جای پاسخگویی نسبت به اوضاع اسفناکی که برای کشور بهوجود آوردهاند از هماکنون ضرورت روی کارآمدن یک رئیسجمهور همراه با جو بایدن را در انتخابات سال آینده مطرح میکنند؛ آن هم با این استدلال سخیف که یک فرد غربزده بهتر میتواند با دولت آینده ایالات متحده وارد مذاکره و امتیازدهی شود.
حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران همانند سایر همفکران خود از روی کارآمدن بایدن در امریکا بسیار ذوقزده شده است و اولویت کشور را انتخاب رئیسجمهور با مختصات رئیسجمهور فعلی کشور عنوان میکند!
وی دراینباره میگوید: «فضایی که پس از شکست ترامپ در عرصه بینالمللی به وجود آمده و مخاصمات ترامپ با ایران جای خود را به فرصت همکاری داده است که باید مغتنم شمرده شود. این فرصت همکاری نیز تنها مختص به ایران نیست، بلکه برای کشورهای اروپایی نیز به وجود آمده است. حتی فرصت همکاری بین غرب و شرق نیز بیشتر از گذشته خواهد شد. به همین دلیل فردی باید در ایران به ریاستجمهوری برسد که بتواند از این فضا به سود منافع ملت ایران استفاده کند و گلهای زیادی برای مردم ایران بچیند. بدون تردید این دوره را باید دوره همکاری نامید.»
سفیدنمایی دموکراتها
حسین مرعشی در ادامه به تقبیح ترامپ و تطهیر جو بایدن نیز میپردازد و در اظهاراتی غیرقابل پذیرش عنوان میکند که هر رئیسجمهوری در ایران روی کار بود، نمیتوانست مقابل تهدید و تحریم ترامپ دوام بیاورد و در ادامه به تطهیر چهره دموکراتها میپردازد: «هر رئیسجمهور دیگری نیز به جای آقای روحانی سر کار بود، نمیتوانست در مقابل کسی که با زبان تهدید صحبت میکند، شرف و عزت ایران را بفروشد. آقای روحانی باید در مقابل زیادهخواهیهای ترامپ ایستادگی میکرد. آقای روحانی نیز با توجه به مصلحت و منافع ملی چنین رویکردی را در مقابل ترامپ اتخاذ کرده است. در نهایت نیز خداوند متعال شر ترامپ را از سر ملت ایران کم کرد.»
بایدن فرصت است!
رئیسجمهور کشورمان طی سخنانی که هفته قبل ابراز کرد، به صورت ضمنی روی کارآمدن دولت جو بایدن را در امریکا یک فرصت برای ایران دانست که باید از آن استفاده شود! شخصیتها و رسانههای حامی دولت نیز طی روزهای اخیر در قالبهای مختلف و با ادبیات متفاوت چنین حرفی را تکرار کرده و روی اهمیت آن تأکید کردهاند.
آذر منصوری، از حزب اتحاد ملت که جایگزین حزب منحله مشارکت شده است در جدیدترین موضعگیری خود دراینباره میگوید: «اگر از فرصت به وجود آمده در جهت رفع تحریمهای ظالمانه استفاده نشود، نهتنها تغییری در زندگی مردم ایجاد نخواهد شد، بلکه بیشترین تأثیر تداوم این وضعیت، واگرایی مردم خواهد بود، مردمی که برایشان این جناح و آن جناح هم تفاوتی نمیکند. این رویگردانی از کل حاکمیت و مجموعه جریانهای سیاسی داخل کشور است و ناگفته پیداست که انباشت نارصایتیها چه نتایجی در پی خواهد داشت.»
وی همانند سایر همکیشان خود نهتنها از بحرانهایی که برای کشور و مردم بهوجود آورده است، عذرخواهی نمیکند، بلکه طیف مقابل و اصل حاکمیت را عامل مشکلات کنونی کشور معرفی میکند!
منصوری ادامه میدهد: «آنهایی که باعث شدند پرونده ایران به شورای امنیت برود، همان گروهی هستند که مانع از تصویب FATF شدند و حاضر هستند به قیمت فشار بیشتر بر زندگی مردم، موفق به حذف رقیب خود شوند.»
غلامعلی رجایی، مشاور رسانهای مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز در همین باره میگوید: «در کمتر مقطعی مثل مقطع کنونی، انتخابات یک کشور ضدامپریالیستی و انقلابی مثل ایران با انتخابات یک کشور دیگر آن هم ابرقدرت امریکا گره خورده است. باید این گره را عاقلانه، هوشمندانه و مدبرانه باز کرد. هر دولتی که روی کار بیاید، چه دولت اصلاحطلب باشد، چه اصولگرا و چه اعتدالی ناچار از مذاکره است.»
علی نمازی، از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز میگوید: «موضع اصلاحطلبان آنطور که از مواضع سیاسیون در این جریان مشخص است، قطعاً استقبال از مذاکره، تعامل با دنیا و افزایش مناسبات است. باید توجه داشت که شرط اول برای به میدان آمدن این افراد، اطمینان از برگزاری انتخابات آزاد و عدم رد صلاحیت است، بنابراین خواهش ما این است که توجه داشته باشند لوکوموتیو نظام به لبه پرتگاه رسیده و باید احتیاط کرد که به پایین پرتاب نشود و به ریل برگردد.»
برنامه اداره کشور شاید وقتی دیگر
دورنمای رفتار و مواضع جناح غربزده داخلی نشان میدهد که کمافیسابق آنها برای ۹ ماه پایانی دولت جهت کاهش مشکلات اقتصادی کشور نهتنها برنامهای نداشته، بلکه همه چیز را به تصمیمات دموکراتها در کاخ سفید مشروط کردهاند و آنگونه که پیداست تا شهریورماه سال آینده نیز خبری از مدیریت مؤثر در جهت کاهش مشکلات مردم به ویژه در زمینه اقتصادی نخواهد بود؛ شاید تنها و مؤثرترین ایده برای غربزدههای داخلی همان افزایش فشار به جامعه با هدف توسعه نارضایتیهای مردمی باشد.