دوستی بسیجی برایم از فعالیتهای بسیج در عرصههای مختلف نوشته بود و به بخش ورزش که رسیده بود، آورده بود که بسیج در زمینههای ورزشی در قوارههای ملی ظاهر میشود، ولی نه سازمان تربیت بدنی است و نه وزارت ورزش و در ادامه هم باز از بسیج گفته بود و رسیده بود به این جمله حضرت آقا که فرمودهاند: «بسیج حقیقتی است شبیه افسانهها.»
حالا نمیدانیم که بگوییم از حسن تصادف است یا سوءتصادف که هفته بسیج امسال همزمان شده با این همه حاشیه در ورزش از حواشی اخلاقی گرفته تا حاشیههای مدیریتی و ساختاری در ورزش کشور. بیایید به فال نیک بگیریم این تقارن را و عنوان کنیم که واقعاً میتوان از ظرفیت بسیج در ورزش کشور استفاده کرد. کاری به آنچه تاکنون انجام شده یا نشده هم نداشته باشیم. بسیجی که اینگونه مورد تعریف رهبر انقلاب قرار میگیرد، بهطور حتم توانایی سروسامان دادن به اوضاع نابسامان ورزش را دارد.
بسیجی که توانایی تربیت ورزشکار مدالآور، آن هم در سطح جهانی و المپیک را دارد، آیا نمیتواند از پس تربیت مدیر بادرایت و تفکر بسیجی برای ورزش برآید؟ آیا این بسیج نمیتواند مردانی را برای به دست گرفتن سکان هدایت تیمهای ورزشی تربیت کند که در تنگناها چشمانشان را نبندند و دهانشان را باز نکنند؟ پاسخ هر دو سؤال کاملاً روشن است؛ بسیج توانایی بسیار بالاتری دارد، اما شرط اینجاست که آقایان پشت میزنشین بخواهند به درستی از ظرفیت بسیج استفاده کنند و از سوی دیگر هم مسئولان بسیج دلخوش به چند امضا زیر تفاهمنامههای صوری و چند عکس یادگاری نباشد.
بهرهگیری از ظرفیت پایگاههای بسیج برای تربیت ورزشکار، مربی و حتی مدیران ورزشی میتواند گام مؤثری در ارتقای ورزش کشور باشد. بدون تردید یک مدیر ورزشی با تفکر بسیجی اجازه نخواهد داد بیتالمال به اسم ورزش به تاراج برود یا یک مربی با تفکر بسیجی هیچگاه به خود اجازه نمیدهد که حتی در سختترین شرایط از خودبیخود شود و کاری انجام دهد یا سخنی بر زبان آورد که مایه تأسف و شرمساری باشد و در نهایت نیز از چنین تفکری ورزشکاری تربیت میشود که با روحیه بسیجی گام به میدان مبارزه میگذارد و باعث اعتلای نام کشور و سرافرازی ایران خواهد شد.
رسیدن به چنین هدفی در ورزش کشور این روزها شبیه افسانههاست، اما این افسانه را حقیقتی به نام بسیج میتواند به واقعیت تبدیل کند. حقیقتی که خود به لحاظ عملکردی که در طول تاریخ انقلاب اسلامی داشته، شبیه افسانههاست. خوب که نگاه کنیم بسیج جورکش تمامی ارگانها، وزارتخانهها و نهادها بوده و هست. بسیج همیشه در پیشانی مبارزه بوده، پس چرا نباید برای سروسامان دادن به اوضاع ورزش به آن دلخوش نباشیم. استفاده درست از این ظرفیت عظیم هم البته باید با برنامه درست صورت گیرد که متأسفانه بهرغم تمامی تلاشهایی که در سالیان گذشته صورت گرفته، هنوز به درستی به منصه ظهور نرسیده است. اما امیدواریم در تقارن هفته بسیج با حاشیههای زیاد و تمام نشدنی ورزش کشور شاهد حضور پررنگتر و مؤثرتر بسیج در برنامهریزی کلان و ریز ورزش باشیم و ببینیم که حقیقت بسیج چگونه افسانهها و آرزوهای جامعه ورزش را تحقق میبخشد.