توقع اخلاقمداری و رعایت موازین اخلاقی از فوتبالیجماعت مانند آب در هاون کوبیدن است. آنها که دوشنبه شب پای برنامه فوتبال برتر نشستند، خوب متوجه میشوند که چرا باید ناامید بود از اخلاقمداری و رعایت بدیهیترین اصول اخلاق از این جماعت که فقط خوب یاد گرفتهاند پول بگیرند.
توقع داشتیم اگر بازیکنی بیاخلاقی میکند، مربی یا سرمربی جلویش را بگیرند و درس درست برخورد کردن را به او بیاموزند، اما دیدیم که خود مربیان هم دستکمی از بازیکنان ندارند و یکی باید برای آنها کلاس درس برپا کند!
طبیعی بود که اینبار متوجه مدیریت فوتبال و باشگاهها شویم تا هر طور شده چارچوب رفتار سرمربی یا مربی را برای او تعریف کنند. حالا، اما میبینیم که مدیران هم همان راهی را میروند که بازیکنان و مربیان رفتهاند و تازه اگر بازیکن و مربی به چند لحظه بیاخلاقی اکتفا میکنند و از بداقبالی بیاخلاقیشان هم رسانهای میشود، اینها ساعتها و روی آنتن زنده رسانه ملی بههم میتازند و از هیچ تهمت و توهینی نسبت به هم دریغ نمیکنند.
خب از این فوتبال و جماعت شاغل در آن چه توقعی میتوان داشت؛ اخلاق مداری!
به دست آوردن این کیمیا برای فوتبال ایران به اتفاقی نظیر معجزه نیاز دارد، معجزهای که تنها با ویران کردن این بنای سرتا پا فساد و بیاخلاقی و بنا کردن دوباره و درست آن محقق میشود. تندخوییها و پردهدریهای دوشنبه شب دو مدیرعامل فوتبال باشگاهی ایران در برنامه زنده تلویزیونی چکیده این فوتبال است. فوتبالی که به قول محمد فنایی طی یکی، دو دهه گذشته به اسم حرفهای شدن و با تزریق پولهای آنچنانی عملاً اخلاق را از دست داده و قدم به بیراههای گذاشته که چیزی جز انحطاط در انتظار آن نیست.
بدون هیچ تردیدی آموزش درست، آن هم به دست کارکشتههایی که در فوتبال کم هم نیستند برای به جریان افتادن منش درست و اخلاقمدارانه در فوتبال لازمه کار است. امروز مشخص شده که نه بازیکن، نه مربی و سرمربی، نه مدیر و نه حتی تماشاگرانی که امروز در ورزشگاهها حضور ندارند، کوچکترین بهرهای از اولین درس ورزش و ورزشکار بودن که اخلاقمداری است، نبردهاند.
آنچه امروز میبینیم زاییده فوتبالی است که در دو دهه گذشته فقط پول را دیده و چشم بر همه چیز بسته است. امروز اگر یک بازیکن، یک مربی و یک مدیر فحاشی میکند، به این دلیل است که در فوتبالی تربیت شده که چیزی جز این به او نیاموخته است. وقتی فوتبال را به دست غیراهلش سپردیم و معلمان واقعی آن را خانهنشین کردیم، وقتی به جای آنها، دلالها برای فوتبال تصمیمگیری کردند باید به این روزها هم فکر میکردیم که البته نکردیم.
حالا کار از دست همه در رفته؛ توهین و تحقیر در فوتبال امری بدیهی شده و هیچ ربطی هم به جایگاه نفرات ندارد، بلکه ریشه در تربیتی دارد که آنها در فوتبال از آن بهره بردهاند. پس بیهوده نباید توقع داشت که این جماعت اخلاقمدارانه رفتار کنند یا حداقل احترام یکدیگر را داشته باشند. به قول معروف این خانه از پایبست ویران است و نقش و نگار ایوان آن حتی اگر هر ساعت هم تغییر کند و زیبا شود در واقعیت انحطاط اخلاقی فوتبال و فوتبالیها تفاوتی نخواهد داشت.