تفاوت فوتبال حرفهای با آماتور نه فقط در نحوه عقد قراردادها یا ارقام آنها که در نحوه نگرش آن است. نگرش متفاوت و حرفهای که باعث میشود تیمهای بزرگی، چون بایرنمونیخ، بارسا و رئال همانطور که به وقت برد و پیروزی سر از پا نمیشناسند و خوشحالی میکنند، به وقت شکست و ناکامی نیز اشتباهات خود را میپذیرند و درصدد جبران آن برمیآیند و زمین و زمان را مقصر اشتباهات و باختهای خود نمیخوانند و با قبول اشتباه درصدد جبران مافات هستند، به همین دلیل است که در زمره تیمهای موفق قرار میگیرند. برای اینکه اشتباهاتشان برای آنها تجربه میشود، نه بهانه برای فرار از واقعیت و مسئولیت. همان نکته مهم و حائز اهمیتی که در فوتبال ایران کمترین توجهی به آن نمیشود که اگر میشد در شرایطی که تنها پنج هفته از لیگ سپری شده، آقایان مقصر تکتک اشتباهات، شکستها و ناکامیهای خود را قاضیان میدان نمیدانستند و با بهانهجوییهای پیشپاافتادهای، چون متهم کردن وزارت، فدراسیون و سازمان لیگ که به دنبال قهرمان کردن یک تیم خاص هستند، خود را مبرا نمیکردند و توپ را به زمین دیگران نمیانداختند.
پنج هفته از رقابتهای لیگ گذشته، اما هنوز یک بازی دلچسب، فنی و هیجانانگیز ندیدهایم. البته این میتواند به دلیل عدم هماهنگی تیمها در هفتههای نخستین لیگ باشد یا اوضاع کرونایی و محدودیتهایی که ایجاد کرده یا حتی حضور مربیان جوانی که هنوز نیاز به تجربهاندوزی دارند و اندکی صبوری نیاز است برای دیدن رقابتهای جذاب و دیدنی. با وجود این در طول پنج هفته گذشته دلیل اکثر باختها و ناکامی تیمها بهخصوص آنها که مدعی هستند، داوران میدان جلوه داده شده است. حال آنکه شاید در چند مورد داوران اشتباهاتی را هم مرتکب شده باشند، اما اوضاع از سوی برخی بهگونهای نشان داده میشود که گویی مقصر صفر تا صد تمام شکستها و ناکامیهایشان داوری است و بس. در حالی که هجمه غیرواقعی که در این راستا به راه افتاده، بیشک میتواند باعث تضعیف روحیه داوران شود و روی قضاوت آنها تأثیر سوء داشته باشد.
در واقع بهانهجوییهای این روزهای برخی مربیان لیگ برتری در مقابل ناکامیهایی که داشتهاند تنها شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است و بس، چراکه علاوه بر به صلابه کشیدن داوران، برخی از آنهایی که توانایی لازم را در کسب نتایج مورد نظر نداشتهاند از همین حالا شروع کردهاند به زدن ساز مخالف که وزارت و دیگر مسئولان در پی قهرمان کردن یک تیم خاص هستند و این ادعاها را در حالی مطرح میکنند که هنوز در رقابتهای لیگ به بازیهای سخت نرسیدهاند، اما ترجیح میدهند شکستهایشان را وارونه جلوه دهند و به جای پذیرفتن اشتباهات خود و برطرف کردن آنها با فرافکنی دیگران را مقصر بخوانند؛ یک روز داوران و روز دیگر وزارت، سازمان لیگ و فدراسیون همه مقصرند، جز آقایان روی نیمکت.
اما وقتی ذهن کادر فنی یک تیم تا این اندازه درگیر حاشیههاست و تیمش بیبرنامه که در آن واحد دو نفر در حال پرتاب اوت هستند و کسی متوجه نمیشود یا ۱۰ دقیقه پایانی یک بازی حساس ۱۰ نفره به کار خود ادامه میدهد و هیچ یک از اعضای کادر فنی متوجه نمیشوند که یکی از بازیکنان تیم مصدوم است و با عصبانیت به دنبال او میگردند تا تیم ۱۰ نفره به کار خود ادامه دهد، چطور میتوان داوران را مقصر از دست رفتن امتیازها خواند یا وزارت را متهم به حمایت از یک تیم خاص برای کسب عنوان قهرمانی کرد!
بدون شک پرداختن به حاشیهها اصلیترین دلیل از دست رفتن امتیازهای بسیاری از تیمها در پنج هفته ابتدایی لیگ است. امتیازهای حساسی که البته در هفتههای پایانی چه مدعیان و چه آنهایی که برای بقا در لیگ میجنگند یا قصد کسب سهمیه را دارند به دردسر میاندازد، اما به نظر میرسد که این مسئله امروز کمترین اهمیتی برای برخی سرمربیان و مربیان تیمها ندارد که با مشغول کردن خود به داستانهای خیالی و پوچ فرصتها را به سادگی از دست میدهند و دستآخر نیز به جای درس گرفتن از اشتباهات صدایشان را بالا میبرند و دیگران را مقصر میدانند، نه خود را که مقصر اول و آخر اشتباهات هستند، شاید هم، چون قبول اشتباه خرج دارد و فرافکنی نه!