کد خبر: 1032188
تاریخ انتشار: ۰۲ دی ۱۳۹۹ - ۰۰:۱۷
حسرت در آغوش کشیدن عزیزان تا کی ادامه خواهد داشت؟
با محرومیت از لمس، چیز‌های زیادی را از دست می‌دهیم. خودمان را از یکی از ظریف‌ترین زبان‌هایمان محروم می‌کنیم؛ فرصت‌های ایجاد روابط جدید را از دست می‌دهیم. شاید حتی روابط کنونی را هم تضعیف کنیم. گفتن ندارد که با تضعیف روابط اجتماعی، رفته‌رفته از خودمان هم گسسته می‌شویم. نیاز انسان‌ها برای لمس یکدیگر باید یکی از اولویت‌های «هنجار جدید» دوران پساکرونا باشد. تا دنیایی بهتر فقط یک آغوش فاصله است. من کار علمی می‌کنم، ولی انسان هم هستم و مدعیِ حقِ لمس. من رؤیای روزی را دارم که هیچ‌کس از لمس محروم نباشد.
تلخیص: حسین گل‌محمدی
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: وقتی بزرگ می‌شویم، یکی از اساسی‌ترین چیز‌هایی که از دست می‌دهیم، لمس‌شدن است. نوزادان ساعت‌های زیادی از شبانه‌روز را در بغل مادر یا نزدیکانشان سپری می‌کنند. بچه‌ها مرتباً به آغوش می‌کشند و بوسیده می‌شوند، اما هر چه بزرگتر می‌شویم، تجربه‌های لمسی ما کمتر و سریع‌تر می‌شود. دست‌دادن‌های رسمی یا برخورد ناخواسته با غریبه‌ای در پیاده‌رو، اما همه‌گیری و فاصله‌گذاری اجتماعی نوعی قحطیِ بی‌سابقه لمس به وجود آورد که باعث شد بغل‌کردن عزیزانمان یا بوسیدن پدر و مادرمان به رؤیا تبدیل شود...

این مطلب را لورا کروسیانلی روانشناس نوشته و در وب‌سایت ایان منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان نیز آن را با ترجمه علیرضا شفیعی‌نسب منتشر کرده است. خلاصه مقاله را در ادامه بخوانید.
 
 
لمس اولین حسی است که به کمک آن با جهان روبه‌رو می‌شویم و نیز آخرین حسی است که در آستانه مرگ از کار می‌افتد. مارگارت اتوود در رمان آدمکش کور (۲۰۰۰) می‌نویسد: «لامسه مقدم است بر بینایی و بر سخن گفتن. لمس‌کردن اولین زبان است و آخرین زبان و جز حقیقت نمی‌گوید.»

چند وقتی است که لمس به «قلمرو ممنوعه» وارد شده و دوران خوشی را از سر نمی‌گذراند. همه‌گیری ویروس کرونا در سال ۲۰۲۰ باعث شد تا لمس به تابویی جدی تبدیل شود که شاید فقط عطسه و سرفه در مکان‌های عمومی بتوانند رقیبش به حساب بیایند. گرچه بویایی و چشایی دو حسی هستند که ممکن است در مبتلایان به کووید-۱۹ از کار بیفتند، ولی حس لامسه را تقریباً همه ما از دست داده‌ایم و مبتلا و سالم و مشکوک و غیرمشکوک و بستری و غیربستری هیچ‌یک از این قاعده مستثنی نیستند. لامسه سنگین‌ترین بها را پرداخته است.

اما فاصله فیزیکی، گرچه ما را از خطر ابتلا دور نگه می‌دارد، در عین حال مانع مراقبت و تأمین عاطفی نیز می‌شود. مراقبت از یک انسان لاجرم مستلزم لمس‌کردن اوست، از نیاز‌های اساسی همچون استحمام، لباس‌پوشاندن، بلندکردن، کمک‌کردن و درمان‌های پزشکی (که آن‌ها را جمعاً لمس ابزاری می‌گویند) گرفته تا بساوش‌های متقابل و عاطفی‌تری که به هدف ارتباط، آرام‌بخشی و حمایت انجام می‌شوند (و به آن‌ها لمس عاطفی می‌گویند.)

ویژگی بی‌مانند لمس در مقایسه با دیگر حواس، متقابل‌بودن آن است. می‌توان دید و دیده نشد، ولی نمی‌توان لمس کرد و لمس نشد. در طول دوران همه‌گیری ویروس کرونا، پرستاران و پزشکان زیادی درباره این موضوع صحبت کرده‌اند که این ویژگی خاص لمس به آن‌ها در ارتباط بهتر با بیماران کمک می‌کند. کادر درمان، در شرایطی که نه می‌توانند حرف بزنند، نه لبخند به لب آورند و نه حتی (به‌خاطر لباس محافظتی خاصشان) دیده شوند با دست‌گذاشتن روی شانه بیمار، گرفتن دستش یا فشاردادن بازویش می‌توانند به او دلگرمی دهند و به زبان بی‌زبانی بگویند که او تنها نیست. در این بیماری که لمس یکی از راه‌های ثابت‌شده انتقال آن است، دست بر قضا همین لمس بخشی از درمان نیز هست. لمس واقعاً بهترین ابزار برای پیوند اجتماعی است و خوشبختانه ما به شکلی به دنیا می‌آییم که نهایت بهره‌مندی از این حس در ما تعبیه شده است. در دهه ۱۹۹۰، موجی از پژوهش‌ها صورت گرفت و پیامد‌های شوکه‌آور محرومیت از لمس را در رشد انسان نشان داد. مطالعات زیادی نشان داد کودکان یتیم‌خانه‌های رومانی که در سال‌های نخستین عمرشان به ندرت لمس می‌شدند، بعد‌ها به نقص‌های شناختی و رفتاری گرفتار شدند و تفاوت‌های چشمگیری به لحاظ رشد مغز داشتند. در دوران بلوغ، افرادی که ارتباط اجتماعی کمتری دارند، در مقایسه با افراد دارای روابط قوی اجتماعی، بیشتر در معرض مرگ زودهنگام هستند. هرچه سنمان بیشتر می‌شود، اهمیت لمس نیز افزایش می‌یابد: مثلاً پژوهش‌ها نشان داده که لمس لطیف باعث افزایش اشتها در گروهی از سالمندان مریض‌احوال می‌شود. حتی در شرایطی که نتوانیم مثل سابق ببینیم، بشنویم یا حرف بزنیم، باز هم حس لامسه تکیه‌گاهی برای کاوش دنیای اطراف، ارتباط با دیگران و ارتباط گرفتن از دیگران است.

علم به تازگی به تشریح این موضوع پرداخته که چرا لمس تا این حد مهم است. لمسِ پوست، چه در بزرگسالان و چه نوزادان، می‌تواند ضربان قلب، فشار خون و سطح کورتیزول را کاهش دهد، یعنی عواملی که به استرس مرتبطند. همچنین ترشح اکسی‌توسین را آسان می‌کند، همان هورمونی که حس آرامش، آسودگی و بی‌دغدغگی را القا می‌کند. هر بار که یکی از دوستان را در آغوش می‌گیریم، اکسی‌توسین در تنمان ترشح می‌شود و آن حس خوش را به وجود می‌آورد. از این لحاظ، ظاهراً اکسی‌توسین یکی از انگیزه‌های ارتباط با دیگران است و همین ارتباط باعث تقویت رشد مغز اجتماع‌محور انسان نیز می‌شود.

بسیاری از دانشمندان علوم اعصاب و روانشناسان معتقدند ما انسان‌ها دستگاهی مختص دریافت لمس اجتماعی (عاطفی) داریم که از دستگاه مربوط به لمس اشیا متمایز است. این دستگاه ظاهراً می‌تواند لمس‌های نوازش‌وار را به‌شکل گزینشی تشخیص دهد. این اطلاعات سپس در اینسولار پردازش می‌شود، یعنی همان قسمت مغز که به حفظ حس خویشتن و آگاهی از جسم مرتبط است. لمس آهسته و نوازش‌وار ضمن اینکه برای بقایمان مهم است، در رشد شناختی و اجتماعی‌مان نیز نقش مهمی دارد: مثلاً می‌تواند از همان سال‌های اول عمر بر نحوه یادگیری شناسایی و تشخیص دیگران اثر بگذارد. در پژوهشی روی نوزادان چهارماهه، بچه‌هایی که نوازش آرام از والدینشان می‌گرفتند بهتر از آن‌هایی که تحریک غیربساوشی دریافت می‌کردند، چهره‌های پیش‌تر دیده را می‌شناختند. به نظر می‌رسد لمس آهسته و اجتماعی می‌تواند در نقش اشاره‌ای برای توجه بیشتر به محرک‌های اجتماعی همچون چهره‌ها باشد.

آنچه در دوران نوزادی و کودکی واقعاً اهمیت دارد صرفاً مقدار لمس دریافتی نیست؛ ماهیت و کیفیت آن نیز حائز اهمیت است. اینکه لمس را نوعی زبان بخوانیم واقعاً اغراق نیست، زبانی که مثل زبان گفتاری از نخستین مراحل زندگی‌مان فرا می‌گیریم. هر روز برای ابراز احساساتمان از حس لامسه کمک می‌گیریم تا به کسی بگوییم که ترسیده‌ایم، خوشحالیم، عاشقیم، غمگینیم، برانگیخته شده‌ایم و بی‌شمار احساس دیگر.

حالا سؤال اینجاست که وقتی لمس تابو شود، چه اتفاقی برای سلاست بساوشی‌مان می‌افتد؟ در مقاطعی از زندگی که آسیب‌پذیرتریم، بیش از هر زمان دیگر به لمس نیاز داریم. با توجه به چیز‌هایی که درباره لمس اجتماعی می‌دانیم، باید آن را تبلیغ کرد، نه منع. البته باید هشیار باشیم و خطرات آن را نیز دریابیم، ولی پرهیز کامل از لمس فاجعه به بار می‌آورد. همه‌گیری ویروس کرونا چشمه‌ای از جهان بدون لمس را به ما نشان داده است. ترس از دیگری، از آلودگی و از لمس بسیاری از ما را شدیداً دلتنگ آن آغوش‌های ناگهانی، دست‌دادن‌ها و کوبیدن بر شانه‌ها کرده است. فاصله‌گذاری اجتماعی زخم‌هایی نامرئی را روی پوستمان به جا گذاشته است. نکته جالب اینکه اکثر افراد هنگام صحبت درباره برنامه‌هایشان برای بعد از پایان همه‌گیری، اول از همه از «بغل‌کردن عزیزانم» حرف می‌زنند.

با محرومیت از لمس، چیز‌های زیادی را از دست می‌دهیم. خودمان را از یکی از ظریف‌ترین زبان‌هایمان محروم می‌کنیم؛ فرصت‌های ایجاد روابط جدید را از دست می‌دهیم. شاید حتی روابط کنونی را هم تضعیف کنیم. گفتن ندارد که با تضعیف روابط اجتماعی، رفته‌رفته از خودمان هم گسسته می‌شویم. نیاز انسان‌ها برای لمس یکدیگر باید یکی از اولویت‌های «هنجار جدید» دوران پساکرونا باشد. تا دنیایی بهتر فقط یک آغوش فاصله است. من کار علمی می‌کنم، ولی انسان هم هستم و مدعیِ حقِ لمس. من رؤیای روزی را دارم که هیچ‌کس از لمس محروم نباشد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار